گفتگو با کافکا

گوستاو یانوش

نام مترجم فرامرز بهزاد
سال چاپ ۱۳۵۲
تعداد صفحه ۲۷۱
تعداد تجدید چاپ ۵
شابک ۴ - ۰۷۷ - ۴۸۷ - ۹۶۴ - ۹۷۸

درباره کتاب

«گفتگو با کافکا» اثر گوستاو یانوش، یک اثر ادبی برجسته است که نگاهی عمیق و شخصی به دنیای یکی از مرموزترین نویسندگان قرن بیستم، فرانتس کافکا، می‌اندازد. این کتاب که برای اولین بار در سال ۱۹۵۱ منتشر شد، مجموعه‌ای از گفتگوهای تأمل‌برانگیز و فلسفی است که یانوش ادعا می‌کند در سال‌های پایانی زندگی کافکا با او داشته است. این گفتگوها موضوعاتی چون فلسفه، روان‌شناسی و هنر را بررسی می‌کند و کتاب را به نقطه تلاقی خاطرات شخصی و تأملات فکری تبدیل می‌کند.

این اثر به دلیل تصویری صمیمی که از کافکا ارائه می‌دهد، برجسته است. یانوش، که در زمان این گفتگوها نویسنده‌ای جوان و مشتاق بود، کافکا را نه به‌عنوان یک چهره ادبی دور از دسترس، بلکه به‌عنوان فردی فروتن، اندیشمند و انسانی با حس انزوا و بیگانگی مداوم به تصویر می‌کشد. این رویکرد به خوانندگان این امکان را می‌دهد که به درک عمیق‌تری از تفکرات کافکا درباره موضوعاتی مانند هنر، اخلاق و وجود دست یابند.

با وجود تحسین‌های بسیاری که این کتاب دریافت کرده، بحث‌هایی نیز درباره صحت آن وجود دارد. برخی منتقدان در این که تمام این گفتگوها دقیقاً همان‌گونه که یانوش توصیف کرده، رخ داده باشند، تردید دارند. با این حال، کتاب همچنان یک بررسی جذاب از افکار و احساسات کافکا است که تأثیر عمیقی بر خوانندگان به‌ویژه دانشجویان و علاقه‌مندان به ادبیات و فلسفه داشته است. ترکیب عمق فلسفی و بینش شخصی در این اثر، آن را به کتابی ماندگار و قابل‌توجه تبدیل کرده است.

ماکس برود نویسنده، روزنامه‌نگار و دوست نزدیک کافکا
گفته‌های کافکا که در کتاب یانوش آمده است به نظر من اصیل و قابل اعتماد می‌آیند. در این گفته‌ها، نشانه‌های مشخص سبك سخن گفتن کافکا که چه بسا از سبك نوشته‌های او نیز موجزتر و فشرده‌تر بود، دیده می‌شود. برای کافکا مطلقاً محال بود چیزی بی اهمیت بر زبان براند.»
نیویورکر هفته نامه ادبی
« یانوش در گفتگو با کافکا، نگاهی صمیمی به روان کافکا می‌کند و پیچیدگی‌های وجودی او را از طریق گفتگوهایی که هم سورئال و هم عمیقاً قابل ارتباط هستند، بررسی می‌کند.»
گاردین مجله
«یانوش به شکلی هنرمندانه کشمکش همیشگی کافکا با انزوا و بیگانگی را به تصویر می‌کشد و حس همدلی‌ای ایجاد می‌کند که در سراسر متن طنین‌انداز است.»
پاریس ریویو مجله
«گفتگوهای کافکا، همان‌طور که یانوش به تصویر کشیده است، مرز میان رویا و واقعیت را محو می‌کنند و ترس‌ها و امیدهایی را آشکار می‌کنند که ماهیت تجربه انسانی را تعریف می‌کنند.»
تایمز لیتری ساپلیمنت مجله
«از طریق این گفتگوها، خواننده به اندیشه‌های فلسفی کافکا دعوت می‌شود، اندیشه‌هایی که اغلب بازتاب‌دهنده آگاهی عمیق او از پوچی زندگی هستند.»

بریده خواندنی

فرانتس کافکا چند بار از من خواست چیزهائی از ـ چنان‌که من اصطلاح کرده بودم – «قلم‌زده‌های ناهنجار»م را برای اظهار نظر به او بدهم. من هم در دفتر خاطراتم به دنبال تکه‌هائی متناسب گشتم، جنگی از قطعات منثور تدوین کردم، عنوان «لحظه‌ای ژرف، همچون پرتگاه» بر آن گذاردم و به کافکا دادم.

دستنویس را چند ماه بعد، وقتی که خود را برای رفتن به آسایشگاه تا ترانسکه ماتلیاری آماده می‌کرد، به من پس‌داد. در این فرصت گفت: «داستان‌های شما به نحو مؤثری جوانند. شما بیش‌تر از تأثیرهائی که اشیا بر شما می‌گذارند حرف می‌زنید تا از خود اشیا و رویدادها. این، تغزل است. شما جهان را به جای این‌که درک کنید، نوازش می‌کنید.»
«پس چیزی که نوشته‌ام بی‌ارزش است؟»
کافکا دستم را گرفت. «من این را نگفتم. شکی نیست که این داستان‌های شما برایتان ارزشی دارند. هر کلمه‌ای که بر کاغذ بیاید سندی شخصی است. ولی هنر …»

با تلخی گفته‌اش را تکمیل کردم: هنر چیز دیگری است.» کافکا با قاطعیت گفت: «این هنوز هنر نیست. تأثیرها و إحساس‌ها را به این صورت بیان کردن، یعنی لمس محتاطانه جهان. بر چشم‌های شما هنوز سایه رویا نشسته است. ولی این با گذشت زمان از میان می‌رود. آن‌وقت شاید دستی را که برای لمس‌کردن دراز کرده‌اید ناگهان به عقب بکشید انگار به آتش برخورده‌باشد. شاید فریاد برآورید، بی‌ربط بگویید، لکنت زبان بگیرید یا دندان‌ها را به هم بفشارید و بعد، بعد چشمها را باز کنید، کاملا باز. ولی این‌ها همه حرف است. هنر همواره به تمامی شخصیت آدمی بستگی داشته است. و به این علت هم، در اصل، اندوهبار است.»

دریافت نمونه کتاب

بریده شنیدنی

بریده صوتی فارسی

00:00
گوستاو یانوش
نویسندگان
گوستاو یانوش

زندگی‌نامه گوستاو یانوش

گوستاو یانوش، نویسنده، مترجم و آهنگساز اهل چک، در اول مارس ۱۹۰۳ در شهر ماریبور، که در آن زمان بخشی از امپراتوری اتریش-مجارستان بود، متولد شد. او در کودکی به همراه خانواده‌اش به پراگ نقل مکان و بیشتر عمرش را در این شهر سپری کرد. پدر یانوش در موسسه بیمه حوادث کاری در پراگ مشغول به کار بود و همین شغل او را به فرانتس کافکا، نویسنده برجسته آلمانی‌زبان، نزدیک کرد. در دوران نوجوانی، پدر یانوش او را تشویق کرد تا با کافکا ارتباط برقرار کند و این رابطه به نقطه عطفی در زندگی گوستاو تبدیل شد. او در طول سال‌های جوانی بارها با کافکا ملاقات کرد و با او گفتگوهایی درباره زندگی، ادبیات و فلسفه داشت. این گفتگوها بعدها در کتاب مشهور او به نام گفت‌وگو با کافکا در سال ۱۹۵۱ به چاپ رسید.

یانوش علاوه بر نویسندگی، مترجم پرکاری نیز بود. او با ترجمه آثار مهمی چون خاطرات آنه فرانک به زبان چک در سال ۱۹۵۶، نقش مهمی در معرفی آثار جهانی به جامعه چک‌زبان داشت. همچنین او در زمینه موسیقی فعالیت می‌کرد و آهنگ‌هایی را خلق کرد که البته کمتر مورد توجه عمومی قرار گرفته‌اند.

زندگی گوستاو یانوش در دوران تحولات تاریخی بزرگ شکل گرفت. او شاهد سقوط امپراتوری‌های کهن، وقوع دو جنگ جهانی و ظهور کمونیسم در چکسلواکی بود. این وقایع تاریخی بر دیدگاه‌های ادبی و فلسفی او تأثیر گذاشت و در آثارش بازتاب یافت. یانوش تا پایان عمر در پراگ زندگی کرد و در ۵ مارس ۱۹۶۸ درگذشت.

درباره گوستاو یانوش

گوستاو یانوش نویسنده‌ای است که بیش از هر چیز در سایه‌ی فرانتس کافکا و گفتگوهایی که ادعا می‌کند با او داشته است، شناخته می‌شود. او شخصیتی میانجی‌گونه دارد؛ هم یک ناظر و همراه، و هم یک روایتگر که تلاش کرده جهان کافکا را در کلماتش بازآفرینی کند. اما جهان یانوش، فارغ از ارتباطش با کافکا، ترکیبی است از جست‌وجوی حقیقت، شیفتگی به ادبیات، و دغدغه‌های وجودی.

یانوش را می‌توان فردی حساس و در عین حال ماجراجو دانست که در دل قرنی پرآشوب، به‌دنبال معنایی بزرگ‌تر برای زندگی بود. او با ترجمه‌هایش از آثار ادبی جهان و نیز با نوشتن، به نوعی به صحنه‌ای میان‌فرهنگی بدل شد؛ پلی میان ادبیات آلمانی، چک و حتی جهانی بزرگ‌تر. این میانجی‌گری در مهم‌ترین اثر او، گفت‌وگو با کافکا، نیز دیده می‌شود. یانوش در این اثر نه‌فقط یک گزارشگر بلکه به نوعی یک تفسیرکننده است. او تلاش می‌کند نه‌تنها افکار کافکا بلکه روح او را به خواننده منتقل کند. این تلاش اما همیشه بی‌چالش نبود؛ برخی او را یک خیال‌پرداز می‌دانند که دیدگاه‌های شخصی خود را به کافکا نسبت داده است، در حالی که دیگران او را یک واسطه صادق می‌دانند که تصویری انسانی‌تر از کافکا ارائه داده است.

فلسفه‌ یانوش را شاید بتوان در پرسش از معنای زندگی و هنر جست. او، مانند کافکا، به مفاهیمی چون بیگانگی، سرنوشت، و جبر انسانی علاقه داشت. اما برخلاف کافکا که بیشتر به بن‌بست‌های وجودی می‌پرداخت، یانوش در آثار و ترجمه‌هایش نشانه‌هایی از امید به پل‌سازی میان انسان‌ها و فرهنگ‌ها را به جا گذاشته است.

شخصیت یانوش در عین حال تناقض‌آمیز است. او از یک سو به شکلی عمیق تحت تأثیر کافکا و جهان پیچیده‌اش بود و از سوی دیگر، تلاش کرد صدای خودش را پیدا کند. همین تناقض‌ها شاید دلیل جذابیت و گاه سردرگمی درباره او و آثارش باشد. او کسی است که در یک دنیای آشفته، به دنبال مفهومی بزرگ‌تر از خود بود؛ چه در قالب موسیقی، چه در ترجمه، و چه در نوشتن.

گوستاو یانوش در نهایت یک کاوشگر بود، کسی که با شجاعت به قلمروهای ناشناخته ذهن و فرهنگ قدم گذاشت. اگرچه او همیشه در سایه‌ کافکا باقی خواهد ماند، اما نگاهش به زندگی و تلاشش برای به هم پیوند دادن ایده‌ها و انسان‌ها، چیزی است که همچنان الهام‌بخش باقی می‌ماند.

فرامرز بهزاد
مترجمین
فرامرز بهزاد

زندگینامه فرامرز بهزاد

فرامرز بهزاد ( ۱۳۱۴رشت -۱۴۰۱) مترجم، زبان‌شناس و فرهنگ‌نویس برجسته ایرانی-آلمانی بود که به دلیل نقش مهم خود در معرفی ادبیات فارسی و آلمانی شهرت داشت. او فرزند محمود بهزاد، زیست‌شناس و مترجم معتبر ایرانی، بود. فرامرز بهزاد تحصیلات عالی خود را در آلمان دنبال کرد و بعدها به یکی از چهره‌های برجسته مطالعات ایران‌شناسی در این کشور تبدیل شد.

فعالیت‌های دانشگاهی بهزاد عمدتاً با دانشگاه بامبرگ در آلمان گره خورده است، جایی که او نقش مهمی در توسعه مطالعات ایران‌شناسی ایفا کرد. تخصص او در زبان‌های آلمانی و فارسی، زمینه‌ساز ترجمه‌های او شد و آثار ادبی مهم آلمانی را به جامعه فارسی‌زبان معرفی کرد.

علاوه بر ترجمه، بهزاد در زمینه فرهنگ‌نویسی نیز فعالیت چشمگیری داشت. او فرهنگ‌های جامع آلمانی-فارسی و فارسی-آلمانی را تألیف کرد که به منابع اساسی برای دانشجویان و پژوهشگران هر دو زبان تبدیل شده‌اند. فرهنگ آلمانی-فارسی او که نخستین بار در سال ۱۳۸۰ منتشر شد، چندین بار تجدید چاپ شد که اهمیت و استفاده گسترده از آن را نشان می‌دهد. نسخه هفتم این فرهنگ با ۳۳۰۰ نسخه و ۱۰۶۰ صفحه منتشر شد که نشان‌دهنده محتوای گسترده و کاربرد آن است.

فرامرز بهزاد در بهمن ۱۴۰۱ در سن ۸۶ سالگی در شهر بامبرگ آلمان درگذشت. همکاران و دانشجویان او را به عنوان یک آموزگار دلسوز، یک پژوهشگر پرشور و یک راهنمای مهربان به یاد می‌آورند که آثارش همچنان الهام‌بخش نسل‌های آینده است.

درباره فرامرز بهزاد

فرامرز بهزاد، فراتر از یک مترجم و فرهنگ‌نویس، یک رابط فرهنگی میان ایران و آلمان بود. تسلط کم‌نظیر او بر زبان‌های فارسی و آلمانی، او را به یکی از چهره‌های برجسته در انتقال ایده‌ها و آثار ادبی میان این دو فرهنگ تبدیل کرد. ویژگی شاخص کارهای او، توجه عمیق به بافت فرهنگی و اجتماعی متون بود. در ترجمه آثار نویسندگانی چون فرانتس کافکا و برتولت برشت، او ‌تنها معنای کلمات را نمی‌نوشت، بلکه جان و فضای اثر را به خواننده منتقل می‌کرد.
از جمله ترجمه‌های برجسته او می‌توان به «پزشک دهکده» و «نامه به پدر» از فرانتس کافکا و همچنین «تفنگ‌های زن کارار»، «صعود مقاوم آرتورو اوی» و «شویک در جنگ جهانی دوم» و «درباره تاتر» از برتولت برشت اشاره کرد. این ترجمه‌ها نقش مهمی در معرفی و محبوبیت ادبیات آلمانی در ایران داشتند.

بهزاد در نگارش فرهنگ‌های جامع نیز دقت و جزئیات بالایی به کار برد و این آثار را به منابعی ضروری برای پژوهشگران و مترجمان تبدیل کرد. فرهنگ‌های او با محتوای غنی و ساختار دقیق، استاندارد جدیدی برای منابع زبانی ایجاد کردند.

بهزاد علاوه بر فعالیت‌های ترجمه و فرهنگ‌نویسی، کتاب‌هایی مانند «قصه‌گویان مدرن جهان – ایران» را ویرایش کرد که ادبیات معاصر ایران را به خوانندگان آلمانی معرفی می‌کرد و تلاش‌های علمی و انتشارات او تأثیر ماندگاری بر مطالعات ایران‌شناسی در آلمان داشت.

او بر این باور بود که ترجمه، یک عمل خلاقانه و فلسفی است که نیازمند درک عمیق از زبان و فرهنگ است. تعهد به کیفیت و اصالت، بهزاد را به یک چهره ماندگار در عرصه فرهنگ و ادبیات بدل ساخت.

گوستاو یانوش
گوستاو یانوش
نویسنده
يانوش در مقدمه کتاب خود اشاره می‌کند که هدفش از نگارش این اثر، ارائه تصویری صمیمی و انسانی از کافکا بوده است. او می‌نویسد: «این کتاب تلاشی است برای نشان دادن کافکا همان‌گونه که او را شناختم؛ انسانی باهوش، حساس و مهربان.» یانوش در نامه خود به ماکس برود به قصد پیداکردن ناشر برای کتابش می‌نویسد: «کافکا، جوانی من است و از این هم بیش‌تر. پس می‌توانید هیجان من را حدس بزنید.»

فرامرز بهزاد
فرامرز بهزاد
مترجم
«(یانوش) با این یادداشت‌ها می‌خواهد حرف‌های دیگران را سبك سنگین کند و برای مسائل زندگی خود راه‌حلی بیابد. کافکا را انسانی فهیم و با حسن‌نیتی دیده است که می‌تواند هر مسئله‌ای را با او در میان بگذارد و عقیده‌اش را بپرسد. این است که در گفتگوهای خود با او، تنها پرسنده و شنونده نیست، بلکه عقاید ثابتی دارد، «از کافکا حرف می‌کشد»، با او جرو بحث هم می‌کند، و پس از هر ملاقات، گفته‌های او را مانند بسیاری از شنیده‌ها و خوانده‌های دیگر مو به مو یادداشت می‌کند.»

نقل‌قول از کتاب

«این شهر نیست، زمین شکاف برداشته‌ای است در اعماق اقیانوس زمان، پوشیده از قلوه سنگ‌های رویاها و اشتیاق‌های سوخته، و ما داریم – در پناه اتاقک غواصان – در میان این شکاف‌ها قدم می‌زنیم. جای جالبی است، ولی پس از مدتی تنفس برایت محال می‌شود. باید – مانند همه غواصان – به سطح آب رفت تا خون، ریه‌هایت را از هم ندرد. من مدتی اینجا زندگی کرده‌ام. ولی ناچار بودم بروم. خیلی دور بود.»


«زبان، جامه‌ای است بر تن عناصر فناناپذیر درون ما، جامه‌ای است که پس از مرگ ما، سال‌های سال به زندگی ادامه می‌دهد.»


«شما شاعر را چون انسان معجزه‌آسای بزرگی توصیف می‌کنید که پاهایش روی زمین است و سرش میان ابرها گم.»


«ثروت چیست؟ برای بعضی‌ها یک پیراهن کهنه هم، خودش ثروت است. و دیگران با داشتن صدهاهزار، فقیرند. »


«دنیای سمسارها، جهنم است، گودال متعفن است، سوراخ ساس‌هاست.»


«کار، یعنی رهایی اشتیاق‌ها از رویاهای خواب، خوابی که اغلب فقط چشم‌ها را می‌زند و به سوی مرگ وسوسه‌مان می‌کند.»



کتاب‌های مترجم

نمایشنامه های آموزشی

مشاهده

نامه به پدر

مشاهده

صعود ممانعت پذیر آرتورو اوئی

مشاهده

شویک در جنگ جهانی دوم

مشاهده

درباره تئاتر

مشاهده

تفنگهای خانم کارار و رویاهای سیمون ماشار

مشاهده

استنطاق

مشاهده

پزشک دهکده

مشاهده