کلودیوس بومبارناک

ژول ورن

سال چاپ ۱۳۹۶
تعداد صفحه ۳۲۵
تعداد تجدید چاپ ۱
شابک ۸ - ۱۳۶- ۱۱۸- ۹۶۵ - ۹۷۸

درباره کتاب

کتاب «کلودیوس بومبارناک» یکی از آثار کمتر شناخته شده و البته جذاب ژول ورن، نویسنده برجسته  فرانسوی و پدر ادبیات علمی-تخیلی است که برای اولین بار در سال ۱۸۹۲ منتشر شد. این کتاب در سبک ماجراجویانه خاص ورن نوشته شده‌  و بخشی از مجموعه معروف او به نام «سفرهای شگفت‌انگیز» (Voyages extraordinaires) است که شامل بیش از پنجاه عنوان است. در این کتاب به مناطق نزدیک دریای خزر و ترکمنستان اشاره می‌شود که از نظر جغرافیایی با ایران هم‌مرز هستند. این اشاره‌ها، به نقش ایران و موقعیت آن در مسیرهای تجاری و سفرهای قرن نوزدهم مرتبط است، هرچند نام ایران به‌طور مستقیم در مرکز روایت قرار ندارد و بیشتر به‌عنوان بخشی از فضای جغرافیایی منطقه در داستان حضور دارد. 

هدف این مجموعه ارائه دانش جغرافیایی و علمی به مخاطبان در قالب داستانی جذاب بود. آنچه این کتاب را از سایر آثار ژول ورن متمایز می‌کند، پرداختن به موضوع خبرنگاری و نگاه او به سفرهای بین‌قاره‌ای در قرن نوزدهم است. کلودیوس بومبارناک، شخصیت اصلی داستان، خبرنگاری است که مأموریت دارد وقایع سفر با قطار بزرگ ترانس‌آسیایی را گزارش کند. مسیر این قطار از باکو در ترکمنستان شروع می‌شود و تا پکن ادامه می‌یابد.

ژول ورن در این کتاب با استفاده از دقت علمی و جغرافیایی خود، تصویری زنده از مسیرها، فرهنگ‌ها و مناطق جغرافیایی متعدد ارائه می‌دهد. او همزمان با روایت یک داستان هیجان‌انگیز، به موضوعاتی چون پیشرفت فناوری، تأثیرات مدرنیته و همچنین تفاوت‌های فرهنگی بین شرق و غرب می‌پردازد. این اثر به‌واسطه توصیف دقیق مناطق و ویژگی‌های انسانی و اجتماعی در مسیر سفر، علاوه بر مخاطب عام  برای علاقه‌مندان به تاریخ و جغرافیا بسیار جذاب است.

 

بریده خواندنی

«سوار یکی از این صندوق‌های چرخ‌دار می‌شویم که مقابل ایستگاه توقف‌کرده. درشکه‌چی یا به قول خودشان یمچیک در مقابل دریافت انعام یا باز هم به قول خودشان سیالو قول می‌دهد که دو بال برای دو اسب یا به قول خودش دو کفترش بگذارد و به این ترتیب با سرعت به راه می‌افتیم. در سمت چپ ما بخش روسی شهر قرار دارد که از مقابلش می‌گذریم؛ این بخش دلباز است و خانه والی شهر در اینجا قرار دارد و دور تا دورش باغ‌های زیباست و بعد بوستان اصلی شهر و راهگذرهایی خنک در زیر سایه درختان و آنگاه نوبت می‌رسد به منزل فرماندار که در واقع حدفاصل شهر قدیمی و شهر جدید است.

همین‌طور که پیش می‌رویم سرگرد، قلعه‌ای را به ما نشان می‌دهد که با ارابه دورش می‌زنیم. این‌جا و در کنار کاخ قدیمی امیر بخارا، سربازان روسی را که در حمله سال ۱۸۶۸ کشته شدند، دفن کرده‌اند. از این نقطه وارد خیابانی بسیار باریک اما راستی می‌شویم که نامش ریگستان است و آن‌گونه که در کمال ساده‌لوحی در برگه اطلاعات شهر نوشته نباید با خیابانی به همین نام در بخارا اشتباه شود!… فضای مربعی شکل فوق العاده‌ای است البته شاید به این دلیل که روس‌ها سنگ‌فرشش کرده و چراغ در آن نصب کرده‌اند – و این چیزی است که فالک افرینل از آن خوشش می‌آمد، البته اگر آمد شهر را ببیند در سه گوشه این میدان مدرسه‌ها قرار دارند یعنی همان‌جایی که ملاها به بچه‌ها آموزش‌های دقیق و حساب‌شده می‌دهند. این مدرسه‌ها – که می‌گویند تعدادشان در سمرقند هفده تا است و درضمن این شهر هشتاد و پنج مسجد هم دارد – تیلاکاری شیردار و قلون بیگ نام دارند و در کل شبیه هم‌اند، یعنی درب‌های اصلی در وسط است و فرد را به سوی حیاط اندرونی هدایت می‌کند، دیوارها کاشی کاری است به رنگ آبی ملایم و زرد کمرنگ و بر متنشان، خطوط طلایی اسلیمی ترسیم‌شده. مناره کمی کج است و انگار می‌خواهد بیفتد و هیچگاه هم نمی‌افتد که جای خوشحالی دارد، به‌ویژه به دلیل کاشی‌های زیبایش که خانم جهانگرد فرانسوی، اویفالوی بوردون آن را بسیار زیباتر از کاشی‌های زیبای ترک‌دار ما می‌داند باید توجه‌داشت که این‌جا حکایت یک گلدان نیست که بخواهیم لب تاقچه بگذاریم حکایت مناره‌ای است با ارتفاع زیاد.»

دریافت نمونه کتاب
ژول ورن
نویسندگان
ژول ورن

زندگی‌نامه ژول ورن

ژول ورن در هشتم فوریه ۱۸۲۸ در فرانسه، شهر نانت به دنیا آمد. پدرش «پیر ورن» وکیل دادگستری بود و مادرش «سوفی آلوت د لا فویه» از خانواده ای از مالکان کشتی نانت بود. او چهار خواهر و برادر دیگر هم داشت و بزرگترین فرزند خانواده بود که قرار بود مانند پدرش حقوق بخواند و وکیل شود، برای همین هم حقوق را اول در نانت و بعد برای مقاطع بالاتر به دانشگاهی در پاریس رفت. او در ابتدا فقط شعر می‌گفت، بعد از اینکه چندین و چند دفتر شعر نوشت کم‌کم میل به نویسنده شدن در او بیدار شد، در همین زمان با «دوما»ی پدر و پسر آشنا و با کمک آن‌ها موفق شد در سال  ۱۸۵۰ تئاتر کمدی Pailles Brocuses را روی صحنه ببرد. با اینکه باقی نویسنده ها به شدت آثارش را نقد می‌کردند ولی او خیالش راحت بود که حمایت این دو نفر را دارد. نمایش این تئاتر، موفقیت آمیز بود و همین موضوع باعث شد ژول ورن نمایشنامه بعدی‌اش را بنویسد و در کنار نمایشنامه نوشتن داستان کوتاه را هم شروع کند و عطای وکالت را به لقایش ببخشد. او پنج سال بعد از اولین تئاتر موفقش، با «آنورین مورل» که دو دختر کوچک از همسر قبلی‌اش داشت در یک مراسم عروسی آشنا شد و با او ازدواج کرد. آن دو صاحب پسری به نام میشل شدند و حالا ژول ورن جوان باید فکری برای تامین مخارج زندگی‌اش می‌کرد. او شغلی در بورس اوراق بهادار پاریس برای خودش دست و پا کرد و همزمان نویسندگی را ادامه داد. اما نوشتن هم روح هیجان طلب ژول ورن را اغوا نمی‌کرد. او همواره دنبال تجربه چیزهای جدید بود به همین دلیل هم اولین سفر اکتشافی‌اش را با دوستش «آریستید هیگنارد» برای کشف اسکاتلند شروع کرد. همین سبب شد او بیشتر به سمت نوشتن رمان‌های علمی – تخیلی که بیشترشان درباره «سفر» است، کشیده شود. سال ۱۸۶۲ با سردبیری به نام «پیر ژول هتزل» آشنا شد. او به عنوان نمونه دست نوشته‌ای با عنوان «سفر در هوا» به هتزل داد. پنج هفته بعد، این دست نوشته به عنوان اولین جلد از «سفرهای شگفت‌انگیز» که نهایتا ۵۴ جلد شد، با اسم «پنج هفته در بالن» منتشر و با اقبال خوبی مواجه شد.

 سال ۱۸۶۴ سفر به مرکز زمین را نوشت. سال ۱۸۶۷ با برادرش سفری دور و دراز به آمریکا، با کشتی انجام داد و سال ۱۸۷۱ کتاب «دور دنیا در هشتاد روز» را نوشت و سال بعدش منتشر کرد و به شدت مورد تحسین قرار گرفت. سال ۱۸۸۶ سال سیاهی برای ژول ورن بود. او قربانی جنون برادرزاده‌اش می‌شود و به خاطر شلیکی که او به پایش کرده بود تا آخر عمر می‌لنگد، همان سال دوست و همراهش «هتزل» در موناکو می‌میرد و او بهترین حامی و بزرگترین ناشر آثارش را برای همیشه از دست می‌دهد. زخم پایش یک درد همیشگی برای او باقی می‌گذارد و آب مروارید و دیابت هم به آن درد همیشگی اضافه می‌شود. در سال ۱۹۰۵ در حالی که سلامت جسمی‌اش به شدت در خطر است، در پی یک حمله شدید دیابتی، از دنیا می‌رود. از آثار ژول ورن اقتباس‌های سینمایی بسیاری صورت گرفته است. چند نمونه از آن بدین قرارست:

  • ۱۹۵۴: اقتباس از رمان بیست هزار فرسنگ زیر دریا ، فیلمی با همین نام توسط کمپانی دیزنی 
  • ۱۹۵۶: از رمان «دور دنیا در هشتاد روز» اقتباس‌های سینمایی فراوانی انجام شده است اما شاید بتوان فیلمی که مایکل اندرسون در سال ۱۹۵۶ از این کتاب انجام داده را جزو بهترین اقتباس‌ها دانست.
  • ۱۹۵۹: اقتباس از کتاب سفر به مرکز زمین، فیلمی با همین نام به کاگردانی هنری لوین
  • ۱۹۶۱: اقتباس از کتاب جزیره راز آلود، فیلمی با همین نام به کارگردانی سی اند فیلد

درباره ژول ورن

مردی که بسیاری او را پدر فرانسوی داستان‌های علمی-تخیلی می‌دانند، آثار زیادی از خود به جای گذاشته است و الهام‌بخش بسیاری از نویسندگان و هنرمندان و حتی کسانی که کارشان هیچ ارتباطی به نوشتن ندارد، بوده است. مثلا «ویلیام بیبی» یکی از اولین کسانی که به جستجو در اقیانوس‌ها پرداخته است، در مصاحبه‌ای گفته با خواندن «بیست هزار فرسنگ زیر دریا» به دریانوردی علاقه‌مند شده ، یا «رابرت گدارد» که پایه‌گذار علم پرتاب موشک است، «ژول ورن» را عاشقانه دوست داشته و او را الهام بخش خود می‌دانسته است. از طرفی بسیاری او را یک پیش‌گو می‌دانستند. زیردریایی، هلیکوپتر، لباس‌های فضایی و بادبان‌های خورشیدی چیزهایی بودند که او در رمان‌هایش برای اولین بار از آن‌ها نام برد. در حالی که در زمانه او این وسایل وجود خارجی نداشتند.

او تمام آثارش را به زبان فرانسه نوشته اما به خاطر علاقه‌مندانش او خیلی زود به شهرت جهانی رسید و حالا کمتر کسی است که حداقل یک اثر از این نویسنده بزرگ نخوانده باشد. آثار او به بیش از ۱۵۰ زبان زنده دنیا ترجمه شده و جالب‌تر اینکه این عدد توانسته رکورد آثار ترجمه شده از شکسپیر بشکند. بعد از مرگ او پسرش «میشل ورن» بسیاری از آثار او را ویرایش کرد. بسیاری از منتقدین و مترجمین معتقدند وفادار نبودن پسرش و تعداد زیادی از مترجمان به متن، باعث شده متن کتاب‌های ورن تغییر اساسی کند و در برخی آثار، داستان از مسیر اصلی‌اش خارج شود. همین موضوع هم سبب شده که بسیاری او را نویسنده آثار علمی – تخیلی برای کودکان و نوجوانان بدانند در حالی که همواره دغدغه و هدف اصلی ژول ورن، نوشتن برای بزرگسالان بوده است.

دستاوردها و افتخارات ژول ورن

  • نشان لژیون دونور (Légion d'honneur): در سال ۱۸۷۰، دولت فرانسه به‌پاس خدمات ارزنده ورن در عرصه ادبیات و تأثیرگذاری آثارش، نشان لژیون دونور را به او اعطا کرد.
  • عضویت در آکادمی علوم، هنر و ادبیات لُر (Académie des sciences, belles-lettres et arts d'Amiens): ورن در سال ۱۸۷۲ به‌عنوان عضو این آکادمی برگزیده شد و در سال ۱۸۹۲ به ریاست آن رسید.
  • اقتباس‌های سینمایی و تئاتری: آثار ورن الهام‌بخش بسیاری از فیلم‌ها، نمایشنامه‌ها و برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی بوده‌اند. برای مثال، فیلم «سفر به مرکز زمین» در سال ۱۹۵۹ و «دور دنیا در هشتاد روز» در سال ۱۹۵۶ از جمله اقتباس‌های موفق از آثار او هستند.
  • تأثیر بر فرهنگ عامه: ورن با خلق داستان‌هایی که پیشرفت‌های علمی و فناوری را پیش‌بینی می‌کردند، تأثیر به‌سزایی بر فرهنگ عامه و الهام‌بخشی به مخترعان و دانشمندان داشت. بسیاری از اختراعات مدرن، مانند زیردریایی‌ها و سفرهای فضایی، در آثار او به‌طور دقیق توصیف شده‌اند.

نقل‌قول از کتاب

«البته باید پذیرفت که این‌جا سرزمین آسمانی چین است و حتی اگر حادثه‌ای برای قطار رخ دهد و هزاران نفر هم کشته‌شوند باز در این جمعیت چهارصد میلیون نفری، چندان محسوس نخواهد بود! پانچائو در همین مورد می گوید: «فراموش نکنید که خود امپراتور، فرزند آسمان هم با قطار سفر نمی کند!» باز جای شکرش باقی است!»


کتاب کلودیوس بومبارناک - صفحه ۲۰۴

«بگذریم… لابد خواب دیده‌ام… و یک‌بار دیگر دراز می‌کشم تا بخوابم اما این بار دیگر اشتباه نمی‌کنم! صدای خروپف بازهم بلندشده و اطمینان دارم که از همین جعبه بغل‌دستی است… همین جعبه‌ای که سرم را رویش تکیه داده‌ام!»


کتاب کلودیوس بومبارناک - صفحه ۳۹

«بدین‌سان، می‌خواهم از این سرزمین‌هایی که در گذشته به دست تیمورلنگ و چنگیزخان منهدم شد عبور کنم، از نواحی و مناطق شگفت‌انگیزی که روس‌ها، از سال ۱۸۸۶ بر روی ششصدوپانزده‌هزار کیلومتر مربع و همچنین هزاروسیصد تن جمعیتش دست گذاشتند. بخش‌های جنوبی این ناحیه در حال حاضر منطقه‌ای به نام ماورأمازندران را تشکیل می‌دهد که شش بخش دارد: فورت، الكساندروفسكى، کراسنوودسک، عشق آباد، کاریبنت، مرو و پنده. والی تمامی این بخش‌ها سرهنگ‌ها یا سرگردهای مسکویی‌اند.»


کتاب کلودیوس بومبارناک - صفحه ۴۲

«همچنان با سرعتی برابر با شصت کیلومتر در ساعت و به موازات مرزهای ایران به سوی جنوب شرقی در حركتيم. از دوشک به بعد، از مرزهای ایران دور می‌شویم. در اول این مسیر سه ساعته، دو ایستگاه هست که قطار در آن‌ها به منظور بارگیری توقف می‌کند؛ یکی قئور، نقطه آغاز جاده در حال احداث به مشهد که از روی بلندی‌هایش می‌توان فلات ایران را دید و دیگری آرتیک که آب در آن، فراوان اما اندکی لب شور است. این‌گونه است که قطار از واهه آتک عبور می‌کند که از متعلقات مهم دریای مازندران است. همه‌جا سرسبز است و پر از دار و درخت. نامی را که بر این واهه گذاشته‌اند حقش است و بد نمی‌شد اگر در تمام صحرا چنین چیزهایی بیشتر می‌بود.»


کتاب کلودیوس بومبارناک - صفحه ۷۴

«اعتراف کنم که حیرت‌مان وقتی بیش‌تر می‌شود که ارابه در بخش شمال شرقی شهر، در مقابل زیباترین مسجد آسیای میانی، یعنی مسجد شاهسوند که در سال ۷۹۵ هجری قمری برابر با ۱۳۹۲ میلادی ساخته شد، توقف می‌کند. قلم از وصف این مکان قاصر است… هرچه بگویم کاشی و سردر و کتیبه و نقش‌برجسته و شاه‌نشین و حجره و معرق و پیش آمدگی، و همه را مثل دانه‌های تسبیح به هم ببافم… باز هم کم گفته‌ام. برای توصيف اين‌جا به قلم‌مو نیاز است نه قلم.»


کتاب کلودیوس بومبارناک - صفحه ۱۱۲

کتاب‌های نویسنده

دردسرهای یک چینی در چین

نوشته ژول ورن
مشاهده