کتاب پاپ سبز

میگل آنخل آستوریاس

نام مترجم زهرا کیا (خانلری)
سال چاپ ۱۳۶۰
تعداد صفحه ۴۸۹
تعداد تجدید چاپ ۳
شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۸۷-۱۴۹-۸

درباره کتاب

رمان «پاپ سبز» شاهکاری از ادبیات آمریکای لاتین، اثر میگل آنخل آستوریاس، دومین بخش از سه‌گانه‌ی «موز» است. رمان اول این سه‌گانه «تندباد»، رمان دوم «پاپ سبز» و رمان سوم «چشمان دفن‌شدگان» نام دارند. پاپ سبز برای اولین بار در سال ۱۹۵۶ به زبان فرانسه منتشر شده است. آستوریاس در این مجموعه به زندگی کشاورزان آمریکای لاتین و مبارزه آنها با ظلم و استثمار پرداخته است. در پاپ سبز زمین‌های کشاورزان توسط استعمارگران غصب می‌شود و در چشمان دفن‌شدگان، کشاورزان این زمین‌ها را پس می‌گیرند. 

عنوان «پاپ سبز» در کتاب، نامی است که شخصیت اصلی داستان که یک تاجر موز است روی خود می‌گذارد. مترجم فرانسوی کتاب می‌نویسد: «{جو میکر تامپسن} با لقب مسخره‌آمیز پاپ سبز امکان می‌یابد که سرزمین پهناوری را به تصرف کمپانی مقتدری در آورد. که اگرچه الحاق سیاسی درباره‌اش صدق نمی‌کند، عملا مالکیت مهمی برای آمریکای شمالی به شمار می‌آید.» در خود رمان هم شخصیت اصلی، یعنی جو میکر تامپسن، درباره این عنوان می‌گوید: «می‌خواهم به اسم پاپ سبز به غارتگری بپردازم و در واقع پاپ غارتگری بشوم و بر این دریاها تسلط یابم و آنها را به آتش و خون بکشم…». 

رمان پاپ سبز، در زمره آثار رئالیسم اجتماعی قرار دارد، اما آنچه آن را خواندنی‌تر می‌کند تلفیق ظریف آن با رئالیسم جادویی است که کاملا ظریف در لایه‌های عمیق داستان به کار رفته است.

مترجم فرانسوی اثر مترجم
«... هرگز کشمکش و تضاد میان ساختمان فکری نژاد آنگلوساکسون و ساختمان روحی و افسانه‌ای نژاد بومی آمریکا با قدرت عمقی که در این رمان وصف شده، در جای دیگر دیده نشده است. رمانی که شاید بتوان گفت شاهکار میگل انخل استوریاس است.»
گابریل گارسیا مارکز نویسنده لاتین
استوریاس به عنوان یکی از پیشگامان رئالیسم جادویی است. آثار او، مانند کتاب آقای رئیس جمهور، تاثیری بنیادین بر نویسندگان نسل بعدی ادبیات آمریکای لاتین داشته است.
رومن رولان نویسنده فرانسوی
نقش استوریاس در ایجاد ارتباط میان فرهنگ بومی مایا و ادبیات مدرن بسیار پررنگ بوده است که تاثیر او بر شناخت جهانی از تمدن مایا باید تحسین شود.

بریده خواندنی

دختر به وسیله جادوگران ربوده نشده بود. صورتش از آب شور خیس بود، زیرا می‌گریست. اشک‌های داغ خود را بر ابر بالش روان می‌کرد و در زیر شمد نازک عرق می‌ریخت. از شدت اندوه عرق می‌ریخت. روزهای تهی را پیش چشم می‌آورد که در صورت ازدواج با آن ناخدای بلندپرواز مقاطعه‌کار در انتظارش بود، جو میکر تامپسن این چنین بود، فرمانروای بلندپرواز مقاطعه‌کاری که هیچ افقی جز پول در برابرش نمودار نمی‌شد، پول با مبلغ افسانه‌ای، همان چیزی که به او ریاست و تفوق می‌بخشید، آن هم در محیطی که مردمانش از معامله‌های چند میلیونی حرف نمی‌زدند و جز سرمایه‌هایی به صورت اوراق ناچیز در دست نداشتند، اوراقی قابل تبدیل به پول، تفوقی که  این مردم بی‌نوا فاقد آن بودند، زیرا اینان مردمانی عادی و عامی بودند، با عادات خاص خودشان، به هنگام حرف زدن فریاد می‌زدند، دست و پا را به حرکت درمی‌آوردند، با قدم‌های بلند راه می‌رفتند و پیوسته از زیر معاملات نامشروع شانه خالی می‌کردند… آری در آن صورت سرنوشت او به مردی می‌پیوست که نمی‌دانست معنای هیجان و رویا چیست، و اگر به او می‌گفت که از تماشای تصویر حضرت مریم، یا منظره‌ای، از شدت تاثر می‌لرزد، او را مسخره می‌کرد و موجب نفرتش می‌گشت، اما زن می‌بایست همه چیز او را تحمل کند، چنانکه اکنون این نامزد را که در خانه‌اش سکونت داشت، تحمل می‌کرد. آنچه که عقده‌اش را نمی‌گشود، آنچه موجب می‌شد که نتواند به هیچ‌وجه دیدن او یا شنیدن حرف‌هایش یا احساس از راه رسیدنش را تحمل کند، تحقیری بود که وی برای هموطنان او داشت همین امر قلب او را می‌آزرد، همین امر به عصیانش وامی‌داشت. (ص ۸۳)

دریافت نمونه کتاب
میگل آنخل آستوریاس
نویسندگان
میگل آنخل آستوریاس

زندگینامه میگل آنخل آستوریاس

میگل آنخل آستوریاس، در نوزدهم اکتبر سال ۱۸۹۹ در گواتمالاسیتی به دنیا آمد. پدرش قاضی بود و مادرش معلمی می‌کرد. اجداد پدری او جزو مهاجرانی بودند که در قرن ۱۷ از اسپانیا به گواتمالا آمده بودند. زندگی میگل تا سال ۱۹۰۴ در آرامش گذشت اما در این سال وقتی پدرش، جوانانی را که به دلیل اغتشاش دستگیر شده بودند، آزاد کرد مستقیما با دیکتاتور «استرادا کابررا» که رئیس‌جمهور گواتمالا بود برخورد کرد و شغلش را از دست داد. (میگل آنخل رمان آقای رئیس‌جمهور را بر اساس شخصیت این رئیس‌جمهور نوشته است) بعد از آ‌ن خانواده میگل آنخل به شهر سالاما نزد پدربزرگ و مادربزرگ میگل رفتند و در اینجا بود که او برای اولین بار با بومیان آمریکا آشنا شد. این تغییر شغل پدر، در زندگی استوریاس تاثیر به سزایی داشت زیرا باعث شد که او دوران کودکی‌اش را در کنار دایه‌ای مایایی بگذراند که برایش از داستان‌ها و اسطوره‌های سرخپوستان می‌گفت که بعدها الهام‌بخش بسیاری از آثارش شد. سه سال بعد آنها به گواتمالاسیتی بازگشتند و پدرش در این شهر مغازه‌ای باز کرد و در آن مشغول کار شد. میگل در این شهر بزرگ شد و همانجا در رشته حقوق تحصیل کرد. دلیل اصلی اینکه او به رشته حقوق علاقه‌مند شد، شغل سابق پدرش بود. او در دانشگاه در رشته حقوق تحصیل کرد و مدرک دکترایش را در همین رشته گرفت. بعدتر وقتی ۲۴ ساله بود به پاریس رفت و در دانشگاه سوربن فرانسه در رشته نژادشناسی به ادامه تحصیل پرداخت و تخصصش را در رشته ادیان قدیم آمریکای مرکزی، گرفت. در سال ۱۹۳۰ داستان «افسانه‌های گواتمالا» را منتشر کرد. همین کتاب سبب شد زادگاهش به واسطه افسانه‌های کوچکی که در این کتاب نوشته شده بود، بیش از پیش به مردم جهان شناسانده شود. او در سال ۱۹۳۳ به کشورش بازگشت و برای مدتی به روزنامه‌نگاری پرداخت و اشعارش را منتشر کرد. در سال ۱۹۴۶ فعالیت‌های دیپلماتیک او آغاز شد. او در این سال به سمت وابسته فرهنگی در سفارت مکزیک منصوب شد. بعدا با حفظ همین سمت به آرژانتین و فرانسه رفت و در آخر تصمیم گرفت برای همیشه میهنش را ترک کند و در آرژانتین بماند اما دغدغه کشورش همیشه و هرجا با او بود. او خستگی‌ناپذیر برای شناساندن میهنش تلاش کرد و توانست به خاطر عینیت بخشیدن به این هدف، در سال ۱۹۶۷ جایزه‌ی نوبل ادبیات را از آن خود کند. آستوریاس عاقبت در نهم ژوئن ۱۹۷۴ در سن ۷۴ سالگی در شهر مادرید، کره خاکی را ترک کرد و در گورستان پر-لاشز پاریس به خاک سپرده شد. در سال ۲۰۲۴ «برناردو آروالو» (رئیس‌جمهور گواتمالا) اعلام کرد که خانواده آستوریاس با بازگرداندن بقایای آستوریاس به خاک گواتمالا موافقت کرده‌اند.

درباره میگل آنخل آستوریاس

آستوریاس یک سال بعد از به حکومت رسیدن استرادا کابررا، دیکتاتور گواتمالایی، به دنیا آمد و وقتی او از سمتش برکنار شد، آستوریاس جوانی ۲۱ ساله بود. با این حال در زمان محاکمه‌ی رئیس‌جمهور، او که در رشته‌ی حقوق تحصیل کرده بود سمتی در دادگاه داشت و به این جهت توانست در جریان پرونده‌های استرادا کابررا قرار بگیرد. احتمالا اطلاع او از این حقایق تاریخی بود که جرقه‌ی نوشتن رمان آقای رئیس جمهور را در ذهن او شعله‌ور کرد. در سال ۱۹۲۳ آستوریاس به لندن و سپس به پاریس رفت. در پاریس کتاب «افسانه‌های گواتمالا» را نوشت. بعد از انتشار، این کتاب توسط «فرانسیس دومیوماندر» به زبان فرانسوی ترجمه شد و «پل والری»، شاعر و نویسنده‌ی فرانسوی بر این کتاب مقدمه نوشت و ضمن آن به آستوریاس توصیه کرد: «به کشورتان بازگردید، تا در میان هموطنانتان بهتر بتوانید اثر خود را توسعه دهید». درباره اینکه استوریاس خودش تصمیم به بازگشت به گواتمالا داشت یا به توصیه والری این کار را کرد اطلاعاتی در دست نیست، اما به هر حال او به کشورش بازگشت در حالی که پیش نویس شاهکارش «آقای رئیس‌جمهور» را در دست داشت. انتشار این کتاب در گواتمالا ممنوع شد، اما کتاب توانست در سال ۱۹۴۸در مکزیک اجازه انتشار بگیرد. انتشارش در مکزیک باعث شد این کتاب در آرژانتین و فرانسه هم منتشر شده و با اقبال خوبی مواجه شود و در سال ۱۹۵۲ موفق به کسب جایزه «بهترین زمان خارجی» در فرانسه شود. همین جایزه باعث شد که این کتاب در کشورهای دیگر هم خوانده و ترجمه شود و منتقدین در سراسر دنیا بیشتر روی این کتاب و این نویسنده تمرکز کنند. استوریاس علاوه بر اینکه نویسنده بسیار خوبی بود، شاعری توانا و روزنامه‌نگاری خبره هم بود اما او به جز نگارش کتاب و روزنامه‌نگاری، فعالیت‌های فرهنگی دیگری نیز داشت و از جمله مدتی به عنوان رایزن فرهنگی گواتمالا در سفارت‌ این کشور در مکزیک فعالیت می‌کرد. از دیگر فعالیت‌های فرهنگی او می‌توان به برگزاری نمایشگاه «هنر قوم مایا» اشاره کرد. همچنین او در سال ۱۹۶۶ سفیر گواتمالا در فرانسه شد و در ۱۹۶۷ به خاطر «دستاورد ادبی روشن او که ریشه عمیقی در ویژگی ها و سنت های ملی مردمان سرخپوست آمریکای لاتین دارد.» جایزه نوبل را از آن خود کرد. آستوریاس در ۱۹۷۰ به عنوان رئیس هیئت داوران جشنواره کن انتخاب شد و در ۱۹۷۴ درگذشت.

جوایز و افتخارات میگل آنخل آستوریاس

  • ۱۹۵۲- کسب جایزه «بهترین رمان خارجی» در فرانسه برای کتاب آقای رئیس‌جمهور
  • ۱۹۶۶ – کسب جایزه صلح لنین
  • ۱۹۶۷ – کسب جایزه نوبل ادبیات
  • از ۱۹۸۸ تا کنون- معتبرترین جایزه ادبی در گواتمالا به نام اوست. این جایزه ملی «میگل آنخل آستوریاس» نام دارد.
زهرا کیا (خانلری)
مترجمین
زهرا کیا (خانلری)

زندگینامه‌ی زهرا کیا

زهرا کیا (خانلری) در سال ۱۲۹۱ شمسی در تهران به دنیا آمد. همه خانواده‌ی او از عالمان دین بودند؛ شیخ فضل‌الله نوری، پدربزرگ پدری‌ اوست و علامه محدث نوری، پدربزرگ مادری‌اش. پدر زهرا کیا، میرزا هادی کیانوری، نیز از علمای برجسته‌ی عصر خود بود. با این‌که زهرا در خانواده‌ای سنتی و مذهبی متولد شد اما در چارچوب‌های سنتی نگنجید و برخلاف اغلب دختران آن روزگار، تحصیل را تا کسب مدارج عالیه ادامه داد. وی نخستین زن ایرانی‌ست که مدرک دکتری زبان و ادبیات فارسی را دریافت کرد. محمدتقی بهار، استاد راهنمای او بود. زهرا کیا در دوره‌ی دکتری با پرویز ناتل خانلری همکلاسی بود و به این واسطه با یکدیگر آشنا شدند و ازدواج کردند. پس از این پیوند، از او با نام خانوادگی «خانلری» یاد می‌شود. البته در برخی موارد به او کیاخانلری نیز گفته می‌شود. اگرچه ناتل‌خانلری از چهره‌های برجسته‌ی فرهنگی-ادبی ایران است اما زهرا کیا زیر سایه‌ی نام او قرار نگرفت و فعالیت‌های علمی-ادبی خود را با قوت ادامه داد. ثمره‌ی زندگی شخصی زهرا و پرویز ناتل‌خانلری دو فرزند به نام‌های ترانه و آرمان بود که آرمان در کودکی براثر بیماری سرطان فوت و مادر را برای ابد، سیاه‌پوش کرد. به طور کلی خدمات علمی و فرهنگی زهرا خانلری را می‌شود به پنج دسته تقسیم کرد:

1. شناساندن فرهنگ و ادبیات ایران به توده‌ی مردم

زهرا کیا که به واسطه‌ی سال‌ها معلمی متوجه شده بود که نه کودکان و نه حتی دانشجویان از داستان‌های غنی ادبیات فارسی اطلاع زیادی ندارند و فرصت خواندن آن را هم پیدا نخواهند کرد کتاب‌هایی منتشر کرد که در آن‌ها داستان‌های منظوم فارسی را به نثر در آورده بود (کتاب‌های داستان‌های دل‌انگیز فارسی و افسانه سیمرغ از این دسته‌اند)، همچنین او یک فرهنگ ادبیات فارسی در قالب لغتنامه نوشته و در آن بزرگان و رجال ادب ایران را معرفی کرده است.

2. تالیف کتاب‌های درسی

در دهه‌ی چهل، زهرا کیا به همراهی چند تن از همکارانش (معلمین) برای مطالعه و بررسی کتاب‌های درسی مدارس اروپا به انگلیس و فرانسه سفر کردند و پس از بازگشت کتاب‌های درسی را از دوران ابتدایی مطابق دانش روز نوشته و منتشر کردند. خانلری کتابهای دوره پنجم و ششم دبستان را شخصا نوشت.

3. همکاری با مجله سخن

یکی از ثمرات ازدواج زاهرا کیا با ناتل خانلری، همکاری این زوج فرهیخته برای انتشار مجله‌ی «سخن» بود. زهرا خانلری در مجله‌ی سخن، مقالاتی را با نام مستعار ژاله رهبر منتشر می‌کرد.

4. ترجمه‌ی آثار نویسندگان غربی

زهرا کیا آثار زیادی را از ادبیات غرب و حتی شرق به فارسی ترجمه کرده است. برای مثال شب‌های روشن داستایوفسکی، پاپ سبز، آقای رئیس جمهور، تورو تومبو و کتاب خانه و جهان رابیندرانات تاگور هندی.

5. فرهنگ ادبیات جهان

زهرا کیا حدود ده سال از عمرش را برای نوشتن این کتاب اختصاص داد. این کتاب با استفاده از ده‌ها جلد فرهنگ از زبان‌های فرانسه و انگلیسی گردآوری شده است.

زهرا خانلری معلمی را از ۱۷ سالگی در مدارس دخترانه شروع کرد و تا اواخر عمر در دانشگاه تهران به تدریس ادبیات فارسی مشغول بود. توران میرهادی، مادر ادبیات کودک ایران، یکی از دانش‌آموزان زهرا خانلری‌ بود و می‌گفت علاقه به ادبیات را مدیون کلاس‌های اوست. زهرا خانلری پس از ایران تیمورتاش، دومین زن رمان‌نویس ایرانی محسوب می‌شود. با این وجود، وی داستان‌نویسی را رها کرده و بیشتر به پژوهش و ترجمه پرداخته و در این زمینه‌ها آثار ارزشمندی را تألیف کرده است؛ برای نمونه، کتاب شب‌های روشن داستایفسکی نخستین‌بار توسط زهرا خانلری باعنوان شب‌های سپید ترجمه شده است. زهرا خانلری از نخستین بانوانی‌ست که مسأله‌ی حقوق زنان در ایران را مطرح کرد و در این زمینه نیز فعالیت‌های فراوانی ازجمله سخنرانی، تشکیل انجمن بانوان و تألیفاتی را انجام داده است. بیهوده نیست که صادق هدایت، وی را «ژرژ ساند» می‌خواند. زهرا کیا خانلری شش ماه پس از درگذشت همسرش در اسفند ۱۳۶۹ درگذشت و در بهشت زهرا به خاک سپرده شد. گرچه برخی از آثار وی، ازجمله فرهنگ ادبیات جهان پس از درگذشت وی منتشر شد و نام و یادش را زنده نگه داشت.

درباره زهرا خانلری

زهرا خانلری، نوشتن را از سن ۱۷ سالگی در نشریات آغاز کرد. مطالعه فراوان و تجربه نوشتن در نشریه های روز باعث شد اولین داستانش را در سال ۱۳۱۲ به نام «پرویز و پروین» و دومین داستانش را دو سال بعد یعنی در سال ۱۳۱۵ به نام «رهبر دوشیزگان»، بنویسد. او عاشق فرهنگ و ادبیات ایران بود. سا‌ل‌هایی که به عنوان معلم و بعدتر بع عنوان استادیار و استاد به تدریس ادبیات پرداخته بود، این دید را به او داده بود که بیشتر دانش جویان و دانش آموزان از داستان‌های معروف و منظوم دنیا بی خبرند و از طرفی فرصت خواندن آن‌ها را هم ندارند. این موضوع سبب شد زهرا خانلری، این داستان‌ها را خلاصه کرده و به نثر دربیاورد. این مجموعه داستان که نام «داستان‌های دل انگیز ادبیات فارسی» را برایش انتخاب کرد، در سال ۱۳۳۷ منتشر و با استقبال خوبی مواجه شد، چندین چندبار تجدید چاپ شد و در نهایت توانست برنده جایزه یونسکو شود. او اولین کسی بود که میخل آنکل استوریاس و ادبیات آمریکلای لاتین را به مردم ایران معرفی کرد. او به تمام زنان ایرانی توصیه کرده است که :«زن‌های ایرانی به هیچ وجه نباید فکر کنند که تحصیل دانش فقط آلت زینتی است بلکه باید آن را وسیلۀ درمان هزاران دردهای اجتماعی بدانند.»

جوایز و افتخارات زهرا خانلری

  • زهرا خانلری، نخستین بانوی ایرانی است که مدرک دکتری ادبیات فارسی را دریافت کرد.
  • زهرا خانلری، دومین رمان‌نویس زن ایرانی است.
  • زهرا خانلری از اولین زنان ایرانی است که به احقاق حقوق و احیای مشارکت اجتماعی زنان ایرانی پرداخت.
  • در سال ۱۳۳۷ زهرا خانلری به خاطر کتاب «داستان‌های دل‌انگیز فارسی» برنده‌ی جایزه‌ای از یونسکو در ایران شد.

میگل آنخل آستوریاس
میگل آنخل آستوریاس
نویسنده
نظر نویسنده درباره رمان پاپ سبز یافت نشد اما او درباره رمان آمریکای لاتین گفته است: آنچه من معتقدم این است که در حال حاضر، رمان آمریکای لاتین به طور موثر یکی از مهمترین موقعیت‌های جهان را به خود اختصاص داده است. جایزه نوبل من این را تأیید کرده است، زیرا اعطای جایزه به من به معنای به رسمیت شناختن جهانی بودن ادبیات ماست. موقعیتی که رمان ما امروز دارد، قبلاً توسط آمریکای شمالی اشغال شده بود. اما با رفتن فاکنر و بزرگان، این رمان حفظ نشد و اکنون این رمان آمریکای لاتین است که در خط مقدم قرار دارد.

زهرا کیا (خانلری)
زهرا کیا (خانلری)
مترجم
آثار داستانی استوریاس با آثار منظوم او تفاوت چندانی ندارد. تنها تفاوت در شکل و قالب فشرده اشعار است. در واقع کلام استوریاس در نثر هم کلام شاعرانه و کیمیاگرانه است با الفاظ موزون و اصوات موزون. همان چیزهایی که در بهترین اشعارش نیز به گوش خوشایند است. استوریاس بدون شک استاد شگفت‌ انگیز زبان است؛ استاد علم‌الاصوات، استاد معانی و بیان و جادوگر کلمه و تغییرات کلمه چه از نظر ریشه و چه از نظر پیشوند و پسوند و استعمال اسم صوت و به قالب ریختن کلمات تازه و آوردن سبکی عجیب و نامعمول، سبکی مختلط و زبانی نوخاسته و آمیخته از همه زبان‌های کشورهای مدیترانه و زبان سرخپوستی و سیاه پوستی.

نقل‌قول از کتاب

به این فکر افتاد که او را صدا کند، اما با خود گفت: نه! صدایش نمی‌کنم. فقط به دنبالش می‌روم. آرزوی او این است که صدایش کنم. خوب! من هم صدا نمی‌کنم. فقط به دنبالش می‌روم.


کتاب پاپ سبز – صفحه ۴۵

«آدمیزاد با داشتن صدا مثل خدایان قدرت دارد و تا وقتی صدامان باقی است قدرتمان نیز باقی خواهد ماند.»


کتاب پاپ سبز – صفحه ۸۵

« – خانم کسی خیال ندارد زمین شما را ضبط کند، می‌خواهند آن را از شما بخرند

+ فرق ندارد، وقتی نمی‌خواهیم بفروشیم، هر دو یک معنی دارد. اگر من از شما چیزی را که نمی‌خواهید بفروشید بخرم، به این معنی است که آن را به زور می‌خواهم از شما بگیرم، این بیشتر به زور گرفتن معنی می‌دهد تا خریدن.»


کتاب پاپ سبز – صفحه ۹۸

«شبی را تا صبح این طور بیدار ماندن! مادرخوانده عزیز، می‌دانی چقدر سخت است که شبی را تا صبح از داخل قطار در حال حرکت، چشم انسان به روی فضای بیکران باز باشد و بداند که دخترکش در نقطه‌ای نامعلوم از این فضای بیکران افتاده و با لباس عروسی، لباس سفید بر آب‌های رود و در دل امواج می‌غلتد.»


کتاب پاپ سبز – صفحه ۱۰۳

چرا با کشتی به دنبال صید مروارید نمی روی؟ در آن صورت است که من زن تو خواهم شد و در انتظار بازگشتت در عالم خیال می‌مانم. بلی با دست‌هایی پر از مروارید و نه آلوده از عرق آدم‌ها.


کتاب پاپ سبز – صفحه ۶۹

کتاب‌های نویسنده

آقای رئیس جمهور

مشاهده

تورو تومبو

مشاهده

کتاب‌های مترجم

آقای رئیس جمهور

مشاهده

تورو تومبو

مشاهده