مادراپور

روبر مرل

نام مترجم مهدی سمسار
سال چاپ ۱۳۵۹
تعداد صفحه ۳۸۲
تعداد تجدید چاپ ۲
شابک ۲ - ۰۴۹ - ۴۸۷ - ۹۶۴

درباره کتاب

رمان «مادراپور» نوشته روبر مرل، نویسنده برجسته فرانسوی، در سال ۱۹۷۶ منتشر شد و به‌عنوان یکی از آثار قابل‌توجه در ژانر علمی‌تخیلی شناخته می‌شود. این رمان با ترکیب داستانی از ماجراجویی و تعلیق روان‌شناختی، سفری خیالی و درعین‌حال فلسفی را روایت می‌کند که فراتر از یک روایت ساده، به بررسی عمیق روان انسان و تعاملات اجتماعی می‌پردازد.

«مادراپور» شهری خیالی است که به نمادی از آرزوها، ترس‌ها و واقعیت‌های پیچیده انسانی تبدیل شده‌است. مرل در این اثر، به شیوه‌ای هنرمندانه از فضا و روایت برای ایجاد ابهام و کشش استفاده می‌کند و از خلال تعامل شخصیت‌ها و پیش‌آمدهای داستانی، مسائل مهمی درباره سرنوشت، قدرت، و تعاملات انسانی را مطرح می‌کند.

این رمان که با نگاهی تیزبینانه به شرایط بحرانی و تأثیر آن بر روان انسان نوشته شده، توانسته است توجه منتقدان و مخاطبان بسیاری را به خود جلب کند. مرل با خلق فضایی محدود و بسته، رفتار شخصیت‌ها را در مواجهه با ناشناخته‌ها بررسی می‌کند و از این طریق، تصویری ملموس از ماهیت انسان در شرایط استثنایی ارائه می‌دهد.

«مادراپور» همچنین با ترجمه به زبان‌های مختلف، جایگاه ویژه‌ای در میان مخاطبان جهانی پیدا کرده‌است. این اثر به دلیل تعلیق داستانی قوی و نگاه فلسفی، همچنان به‌عنوان یکی از آثار ادبی تأثیرگذار فرانسه در قرن بیستم شناخته می‌شود و پرسش‌هایی عمیق درباره مفهوم انسانیت، ترس و امید را در ذهن خواننده برمی‌انگیزد.

 

ژان‌لوئی اِزین Les Nouvelles littéraires
« مادراپور رمانی شگفت‌انگیز است که با روایتی داستان‌گونه از یک سفر، نگرانی‌ها و دغدغه‌های عمیق و معاصر انسان‌ها را به شکلی هنرمندانه منعکس می‌کند.»
Booknode وب سایت فهرست نویسی اجتماعی
«روبر مرل با خلق فضایی بسته، جایی که هر شخصیت به‌سوی مادراپوری دست‌نیافتنی حرکت می‌کند، تمام وسواس‌های دوران ما را به تصویر می‌کشد، اما تحت تهدید سرنوشتی که به‌تدریج بر آن‌ها سایه می‌افکند.»
ACTUALITTÉ مجله ادبی
« روبر مرل با ایجاد فضایی محدود و بسته، جایی که هر شخصیت در جستجوی مادراپوری دور از دسترس است، توانسته است وسواس‌ها و نگرانی‌های دوران معاصر را به‌طور دقیق به تصویر بکشد، درحالی‌که سایه تهدید سرنوشتی محتوم به‌آرامی بر آن‌ها گسترده می‌شود.»

بریده خواندنی

«پس از نگاه دیگری به مهماندار که بی‌حرکت است با چشمان دوخته به زمین و دست‌های صلیب‌شده روی زانوان، چشمانم را می‌بندم. نیاز به خواب دارم، چون هم‌اکنون نیز خود را در عالم رویا حس می‌کنم.
نمی‌خواهم این خواب را لااقل با جزيیاتش تعریف کنم؛ دشوار است و چیز تازه‌ای هم ندارد. رویای من، با صورت‌های گوناگونش، در اطراف یک موضوع واحد دور می‌زند: نابودی.
در ایستگاهی هستم، چمدانم را روی زمین می‌گذارم تا بلیت بگیرم. رویم را که بر می‌گردانم می‌بینم چمدان ناپدید شده‌است.

صحنه تغییر می‌کند. در پارکینگ میدان مادلن پاریس سرگردانم. به خاطر ندارم اتومبیل را در کدام طبقه پارک کرده‌ام. تمام زیرزمین‌ها را می‌گردم. آن را نمی‌یابم. با مهماندار در جنگل رامبویه مشغول گردش هستم. سرخس‌ها خیلی بلند

شده‌اند، جلو او راه می‌روم تا بر او راه بگشایم. رو برمی‌گردانم. می‌بینم نیست. صدایش می‌کنم. مه و تاریکی شب با هم فرامی‌رسند. دوباره صدایش می‌کنم. باز می‌گردم. دو یا سه‌بار در جهت‌های مختلف حرکت می‌کنم. ناگهان خطوط اندامش را میان درخت‌ها تشخیص می‌دهم. چند بار به سویش می‌دوم، اما هرچه جلوتر می روم سایه‌اش عقب‌تر می‌رود، تا آن‌که در ژرفایی دور ناپدید می‌شود. همچون دیوانه‌ها می‌دوم. دیگر به‌کلی در مه گم شده‌است.

از خواب می‌پرم با قلبی تپنده و غرق در عرق. مهماندار آن‌جاست، معقول در برابر من نشسته است. لااقل در قالب جسمیش چنین است. اما خود او؟ زنی که در پشت این چشمان فروخفته زندگی می‌کند یا در پشت تبسمش که آن‌قدر صمیمانه می‌نماید؟ چشمانم را به سویی دیگر می‌کنم، پاکو را می‌بینم با سر صاف سرخ‌فامش و چشمانی که زیر تأثیر افکاری پرهیجان، همچنان از کاسه چشم بیرون زده‌اند.

 

دریافت نمونه کتاب
روبر مرل
نویسندگان
روبر مرل

زندگی‌نامه روبر مرل

روبر مرل در ۶ شهریور ۱۲۸۷ (۲۸ اوت ۱۹۰۸) در تِبِسا، الجزایر فرانسه، به دنیا آمد. پدرش، فلیکس، مترجمی با تسلط کامل به زبان عربی بود که در سال ۱۲۹۵ (۱۹۱۶) در نبرد داردانل کشته شد. پس از این واقعه، مرل جوان به همراه مادرش به پاریس نقل مکان کرد و در دبیرستان‌های مختلف تحصیل نمود. او در دانشگاه سوربن در رشته ادبیات انگلیسی تحصیل کرد و دکترای خود را با پایان‌نامه‌ای درباره اسکار وایلد به اتمام رساند، و همچنین بعدتر در دانشگاه سوربن به تدریس ادبیات انگلیسی ‌پرداخت. 

در طول جنگ جهانی دوم، مرل به عنوان مترجم در نیروی اعزامی بریتانیا خدمت کرد و در نبرد دانکرک اسیر نیروهای آلمانی شد. تجربیات او در این دوره، الهام‌بخش نخستین رمانش، «آخر هفته در زویدکوت» (۱۹۴۹)، بود که جایزه گنکور را برایش به ارمغان آورد. 

کتاب «مرگ کسب و کار من است» یکی از برجسته‌ترین آثار روبر مرل است که در سال ۱۹۵۲ منتشر شد. این رمان بر اساس زندگی رودولف هوس، فرمانده اردوگاه آشویتس، نوشته شده و به شیوه‌ای داستانی، روان‌شناسی و تفکر پشت جنایات جنگی نازی‌ها را بررسی می‌کند. مرل با تکیه بر اسناد تاریخی و تحقیقاتی عمیق، روایت زندگی یک انسان معمولی را ارائه می‌دهد که در سایه ایدئولوژی‌های خطرناک، به عامل اصلی یکی از هولناک‌ترین جنایات تاریخ بدل می‌شود. این کتاب با تحلیل عمیق رفتارهای انسانی و بازنمایی سرد و بی‌رحمانه سیستم‌های توتالیتر، به یکی از مهم‌ترین آثار درباره هولوکاست تبدیل شد.

مرل در طول زندگی حرفه‌ای خود، آثار متعددی در سبک‌های گوناگون نوشت، از جمله رمان‌های تاریخی، علمی‌تخیلی و اجتماعی. او به خاطر مجموعه سیزده‌جلدی «سرنوشت فرانسه» که تاریخ فرانسه در قرون ۱۶ و ۱۷ را به تصویر می‌کشد، شهرت دارد. این مجموعه او را به عنوان یکی از نویسندگان برجسته فرانسه مطرح کرد. مرل در طول زندگی‌اش سه بار ازدواج کرد و صاحب چهار پسر و دو دختر شد. او در ۸ فروردین ۱۳۸۳ (۲۷ مارس ۲۰۰۴) در سن ۹۵ سالگی در مونفور-لاموری، فرانسه، بر اثر حمله قلبی درگذشت.

درباره روبر مرل

روبر مرل نویسنده‌ای چندوجهی بود که در آثارش به تحلیل عمیق روان‌شناختی شخصیت‌ها، و نقدهای اجتماعی می‌پرداخت. او با بهره‌گیری از زیست شخصی و سابقه تدریس، توانست داستان‌هایی پرمحتوا خلق کند. تجربیات شخصی او از جنگ جهانی دوم، از اسارت گرفته تا مشاهده نزدیک سیستم‌های استبدادی، الهام‌بخش بسیاری از آثارش بودند. مرل در رمان‌های علمی‌تخیلی خود، مانند «روز دلفین» (۱۹۶۷)، به بررسی روابط پیچیده بین انسان و طبیعت پرداخت و در «مالویل» (۱۹۷۲)، دنیایی پس از فاجعه هسته‌ای را به تصویر کشید که در آن به کاوش در ماهیت انسانیت و بقا می‌پردازد. مجموعه تاریخی «سرنوشت فرانسه» او، با دقت تاریخی و جزییات فراوان، زندگی درباریان و مردم عادی را در دوران جنگ‌های مذهبی فرانسه به تصویر می‌کشد. مرل به خاطر پژوهش‌های دقیق و توانایی‌اش در بازآفرینی فضاهای تاریخی، مورد تحسین قرار گرفته است. او را به عنوان «الکساندر دوما»ی قرن بیستم می‌شناسند و آثارش همچنان در فرانسه و دیگر کشورها مورد توجه و مطالعه قرار می‌گیرد. مرل با ترکیب داستان‌سرایی جذاب و تحلیل‌های عمیق اجتماعی، توانست آثاری بیافریند که هم برای خوانندگان عام و هم برای منتقدان ادبی جذاب باشد. او در طول زندگی حرفه‌ای خود، جوایز متعددی دریافت کرد و آثارش به بیش از ۲۰ زبان ترجمه شده‌اند. مرل با نگاهی تیزبین به مسائل اجتماعی و تاریخی، توانست تصویری جامع از جامعه و تاریخ فرانسه ارایه دهد که همچنان برای خوانندگان معاصر الهام‌بخش است.

مهدی سمسار
مترجمین
مهدی سمسار

زندگی‌نامه مهدی سمسار

مهدی سمسار در ۲۵ اسفند ۱۳۰۷ (۱۷ مارس ۱۹۲۹) در بوشهر، متولد شد. پس از درگذشت پدرش در دوران کودکی، به همراه خانواده به شیراز نقل مکان کرد و تحصیلات متوسطه خود را در آنجا به پایان رساند. او در دانشگاه تهران در رشته داروسازی تحصیل کرد و در سال ۱۳۴۵ (۱۹۶۶ میلادی) فارغ‌التحصیل شد. علاقه‌مندی او به روزنامه‌نگاری باعث شد تا در همان دانشگاه به تحصیل در رشته روزنامه‌نگاری بپردازد و مدرک کارشناسی ارشد خود را در این رشته دریافت کند. برای ادامه تحصیلات، به انستیتوی فرانس دوپرس دانشگاه پاریس رفت و در سال ۱۳۴۸ (۱۹۶۹ میلادی) مدرک کارشناسی ارشد دیگری در روزنامه‌نگاری کسب کرد.

سمسار فعالیت حرفه‌ای خود را در دهه ۱۳۳۰ (۱۹۵۰ میلادی) به عنوان خبرنگار پارلمانی در روزنامه کیهان آغاز کرد و به‌تدریج به سمت‌های بالاتری مانند مسئول سرویس خارجی و معاون سردبیر ارتقا یافت. او از پیشگامان روزنامه‌نگاری نوین در ایران به‌شمار می‌رود و حدود ۴۰ اثر ترجمه‌شده از او به‌جا مانده است. از جمله ترجمه‌های برجسته او می‌توان به «دنیای سوفی» اثر یوستین گوردر و «عطر» نوشته پاتریک زوسکیند اشاره کرد.

مهدی سمسار در ۲۵ دی ۱۳۸۱ (۱۵ ژانویه ۲۰۰۳) در پاریس درگذشت و در گورستان مون‌پارناس به خاک سپرده شد. به‌منظور بزرگداشت یاد و خاطره او، خانواده‌اش جایزه‌ای به نام «امید» را بنیان‌گذاری کردند که به روزنامه‌نگاران برجسته اهدا می‌شود.

درباره مهدی سمسار

مهدی سمسار به‌عنوان مترجمی دقیق و روزنامه‌نگاری متعهد شناخته می‌شود. او با تسلط بر زبان‌های خارجی و درک عمیق از فرهنگ‌های مختلف، توانست آثاری را به فارسی برگرداند که همچنان مورد توجه خوانندگان است. سمسار در ترجمه‌های خود به‌دنبال انتقال دقیق مفاهیم و احساسات نویسندگان بود و سعی می‌کرد تا روح اثر اصلی را حفظ کند.

در حوزه روزنامه‌نگاری، سمسار با رویکردی حرفه‌ای و اخلاق‌مدار، به تربیت نسل جدیدی از خبرنگاران و نویسندگان کمک کرد. او با تأکید بر دقت، بی‌طرفی و تعهد به حقیقت، استانداردهای جدیدی را در روزنامه‌نگاری ایران معرفی کرد.

فلسفه کاری سمسار بر پایه تعهد به ارتقای سطح فرهنگی جامعه و ساختن راه‌های ارتباطی بین فرهنگ‌ها بود. او معتقد بود که ترجمه و روزنامه‌نگاری می‌توانند ابزارهایی برای تقویت تفاهم بین‌المللی و گسترش دانش باشند. به‌همین دلیل، در انتخاب آثار برای ترجمه، به‌دنبال کتاب‌هایی بود که بتوانند تأثیر مثبتی بر جامعه داشته باشند و افق‌های جدیدی را به روی خوانندگان بگشایند.سمسار با پشتکار و علاقه‌مندی به کار خود، توانست میراثی ارزشمند از خود به‌جا بگذارد که همچنان الهام‌بخش نسل‌های جدید است.

نقل‌قول از کتاب

«اندیشه این‌که روزی از بدن خود فراتر خواهیم رفت، باید گفت، چندان آرامش‌بخش نیست؛ به‌ویژه در لحظه به خواب رفتن!»


«فراموش نکنید که هرچند زندگی‌تان به‌نظر طولانی بیاید، مرگ شما، ابدی است.»


«شک کردن، آن‌گونه که می‌پنداشتم، به معنای استقرار در عدم قطعیت نیست؛ بلکه پرورش دو یقین متضاد، یکی پس از دیگری است.»


«وقتی به‌مدت طولانی به یک مرده نگاه می‌کنیم، سرانجام حرکات نامحسوسی را روی چهره‌اش تشخیص می‌دهیم. این توهم احتمالاً به این دلیل است که نمی‌توانیم به بی‌حرکتی غیرقابل‌جبران او تن دهیم.»


«دیوانه می‌تواند به تیمارستان خود عادت کند، زندانی به سلولش، کودک ستمدیده به کمدش، و ممکن است هنگام ترک، همه‌ آن‌ها دل‌شان تنگ شود.»



کتاب‌های مترجم

سفری در گردباد

نوشته روبر مرل
مشاهده

جنگ داخلی اسپانیا

نوشته روبر مرل
مشاهده