سوگ سياوش

شاهرخ مسكوب

سال چاپ ۱۳۵۰
تعداد صفحه ۲۴۶
تعداد تجدید چاپ ۱۰
شابک ۹۷۸_۹۶۵۱۱۸۹۲۴۱‬‬‬‬‬‬‬‬‬

درباره کتاب

سوگ سياوش و در كل داستان و روايت‌هاي متعلق به سياوش در شاهنامه، از معروفترين روايت‌هاي اساطيري زبان فارسي محسوب مي‌شود. به همين دليل است كه غالبا، پژوهشگران سعي كرده‌اند نقبي به درون آن زده و لايه‌هاي مختلف آن را استخراج كنند. يكي از آثاري كه با اين مضمون شكل گرفته، كتاب «سوگ سياوش» است كه آن را شاهرخ مسكوب به رشته تحرير در آورده. مسکوب در این کتاب سعي كرده از لايه‌هاي ظاهري اين داستان اساطيري، پيش‌تر رفته و از آن‌ها مفاهيمي غني‌تر استخراج كند. او اين كار را با پژوهش و وسواس فراوان به سرانجام رسانده است.

كتاب سوگ سياوش، یکی از فاخرترین آثار شكل گرفته با موضوع مرگ اين اسطوره ايراني است. یکی از موضوعات جالبی که کتاب به آن پرداخته است، کنار هم قرار دادن داستان شهادت امام حسین (ع) و سوگ سیاوش است. نویسنده ‌ی این کتاب معتقد است که سوگواری برای امام سوم شیعیان در ایران، در دنباله‌ی سوگواری ایرانیان باستان برای سیاوش و به نوعی جایگزین آن بوده است. او نقلی از کتاب «تاریخ بخارا» می‌آورد که درباره‌ی رسم سوگواری برای سیاوش در میان ایرانیان باستان است: «اهل بخارا را بر کشتن سیاوش سرودهای عجیب است و مطربان آن سرودها را کین سیاوش گویند. مردمان بخارا را در کشتن سیاوش نوحهاست. چنانکه در همه ولایتها معروف است مطربان آن را سرود ساخته‌اند و می‌گویند و قوالان آن را گریستن مغان خوانند و این سخن زیادت از سه هزار سال است…» مسکوب معتقد است این رسم سوگواری برای سیاوش، زمانی که اسلام به ایران رسید و توسط ایرانیان پذیرفته شد، صورت جدیدی گرفت و به نام امام حسین (ع) ادامه پیدا کرد.

كتاب سوگ سیاوش در سال ۱۳۵۰ توسط انتشارات خوارزمي منتشر شده و تا به حال، چندین بار تجديد چاپ شده است. 

داریوش شایگان روشنفكر ايراني
مسکوب اقلیم حضور بود، او از آثارش بزرگ‌تر بود.
یوسف اسحاق‌پور نويسنده و پژوهشگر
به شوخی به شاهرخ می‌گفتم که برای او فرهنگ غرب مثلِ کودی است که باعث باروری و شناختش از فرهنگ ایران شده. بدون شناخت فرهنگ غرب، کارهای مسکوب درباره‌ی ادبیات ایران مثل سوگ سیاوش و در کوی دوست که در عرض سال‌ها نوشت هرگز وجود نمی‌داشت. چون نه این طریق برخورد با ادبیات در ایران مرسوم است نه این وسعت نظر و عمق.
امیر حسین جهانبگلو پژوهشگر و نویسنده
در میزگردی درباره کتاب سوگ سیاوش خطاب به شاهرخ مسکوب: «تصور می‌کنم تو {در نوشته هایت درباره آنتیگون، پرومته، رستم و اسفندیار، سیاوش و کیخسرو} نه تنها به مسئله مرگ توجه کرده‌ای، بلکه به مسئله زندگی هم توجه کرده‌ای؛ یعنی درست به مناسبت اینکه به مرگ توجه کرده‌ای، به زندگی توجه کرده‌ای. یعنی رفتار این‌ها، وضع این‌ها در مقابل مرگ، وضعشان را در مقابل زندگی تعیین می‌کند.»
یاشار تاج محمدی پژوهشگر و روزنامه نگار
نطفه‌یِ «سوگ سیاوش» پس از مرگ مرتضی کیوان در ذهنِ مسکوب شکل گرفت.
احمد کاظمی موسوی نویسنده
شاهرخ مسکوب در گزارش مرگ قهرمانان و یادآوری یاران از‌دست‌رفته دستی توانا دارد. او زار نمی‌زند، سوگواری نمی‌کند، اما مرگ را با قلم به چهارمیخ می‌کشد.که جایگاهش را در بیدادگری یا معنی‌بخشی به زندگی مشخص کند. در سوگ سیاوش، مسکوب با نگاه متفاوتی به پیدایش سوگواری در اندیشه اساطیری و بینش‌های دینی و عرفی ایران می‌نگرد. (منبع: یادنامه شاهرخ مسکوب)
رامین جهانبگلو فیلسوف و نویسنده
مسکوب عطشی سیرناشدنی به خواندن و دریافتن، همتی استوار در کار پژوهش و قلمی توانا و روشن در بیان مکنون ضمیر و تشریح افکار و یافته‌هایش داشت. کیست که در کوی دوست، گفت‌و‌گو در باغ، یا سوگ سیاوش را بخواند و از قلم فاخر و شیرین او به اعجاب فرو نرود. افزون بر این شاید به جرات بتوان گفت که هر یک از نوشته‌های او به تنهایی گویای مقام و جایگاه کم‌نظیر او در عرصه نویسندگان و منتقدان اجتماعی ایرانی است. (منبع: یادنامه شاهرخ مسکوب)

بریده خواندنی

در ازل اهورا مزدا بود و اهريمن و جهان نور بود و جهان ظلمت، هر يك از ديگري جدا. آن‌گاه كه هنوز شب نبود و روز نبود، «روزي» اهريمن از اعماق تاريك بيرون آمد و نور را ديد كه زيباست. خواست بر آن دست يابد و چون هجوم آورد، جنگ جهانگير نيك و بد درگير شد. نخست پیروزی با اهریمن بود  و اهورا مزدا برای نجات روشنی و نیکی، این جهان -گیتی- را آفرید تا در جنگ یار او باشد. اما جهان بی‌جان بود. ستارگان، بی‌فروغ و ماه و خورشید بیره و آبها مانده و گیاهان نروئیده. و این خفته ی درمانده را چه یارای پیکار! آنگاه اهورامزدا دست نیایش برداشت که ای فروهر نیگان به یاری من آیید. پذیرفتند و آمدند و از برکت آنها اختران روشن و ماه و خورشید رهسپار و آبها روان و گیاهان روینده شدند…

دریافت نمونه کتاب

بریده شنیدنی

بریده صوتی به زبان فارسی

00:00
شاهرخ مسكوب
نویسندگان
شاهرخ مسكوب

زندگی‌نامه شاهرخ مسكوب

شاهرخ مسکوب نويسنده و پژوهشگر معاصر و البته شاهنامه‌پژوه شناخته شده، در دي‌ماه سال ۱۳۰۴ در بابل به دنيا آمد. دوره ابتدايي‌اش در همان بابل سپري شد اما بعد با خانواده به اصفهان رفتند. ده یازده ساله بود که فهمید به ادبیات علاقه دارد. خودش در مصاحبه‌ای گفته است: «از کلاس پنجم ابتدایی میل به خواندن در من بیدار شد و بعد هم به زودی تبدیل شد به یک بیماری یا یک نوع میل سودایی خیلی شدید.» در نوجوانی او به یک مدرسه علمیه می رفت و در همین دوره هم بود كه با بزرگان ادبيات ايران آشنا شد و داستان‌ها و رمان‌هاي مشهور آن زمان را خواند. آن اوایل سمت داستان‌های پلیسی رفت که به قول خودش بعدا هرگز دوباره سمت آنها برنگشت و هوسش در او بیدار نشد. و بعدتر داستان‌هایی درباره سفر به ماه و ... خواند. کمی بعد هم چرخید سمت ادبیات رمانتیک فرانسه و نویسندگانی مثل لامارتین و شاتوبریان. اما یکی از نقاط اوج این دوره کتاب‌خوانی برای او آشنایی با شاهنامه بود. با دوستانش به زورخانه می‌رفت و ورزش می‌کرد که با «مرشد حسن» آشنا شد و حس و حال مرشد موقع شاهنامه‌خوانی و صدای خوب او، در او اثر کرد و سبب شد در سنین ۱۶-۱۷ سالگی شاهنامه در دست بگیرد و وارد خواندن «ادبیات بزرگ» شود: «شاهنامه مرا فرستاد سراغ ادبیات بزرگ. چون یک کمی که آدم با شاهنامه آشنا می‌شود آسان نیست به سراغ ادبیات میان‌مایه و متوسط رفتن. آدم بی‌اختیار بلندنظر می‌شود.» آشنایی با فردوسی و شاهنامه‌خوانی به قدری در مسکوب تاثیر کرد که می‌گفت: «فردوسی را مدیون او (مرشد حسن) هستم و خیلی چیزها را مدیون فردوسی.» با پایان نوجوانی و ورود به جوانی، شاهرخ مسکوب، اصفهان را ترک کرد و برای ادامه تحصیل به تهران و دانشگاه تهران رفت؛ برای خواندن رشته حقوق. همين ايام بود كه به مُد زمانه، سمت افكار و عقايد چپ‌ها و توده‌اي‌ها رفت و البته زبان فرانسه را هم به خوبي آموخت تا از دنيا عقب نيفتد. 

اولين كار جدي‌اش در حوزه نوشتن را با روزنامه نگاری و نوشتن در روزنامه قيام شروع كرد؛ با تفسير و تحليل اخبار خارجي. اما بعد سمت پژوهش، نویسندگی و ترجمه رفت و بیش از بیست کتاب به عنوان نویسنده یا مترجم از خود باقی گذاشت. کتابهایی مثل مقدمه‌ای بر رستم و اسفندیار، در کوی دوست، مسافرنامه، ملیت و زبان، گفت‌و‌گو در باغ، روزها در راه، مرتضی کیوان و ارمغان مور. که این آخرین کتاب، که تا واپسین روزهای زندگی مشغول نوشتن آن بود، پس از مرگش منتشر شد. به دليل صراحت لهجه‌اي كه در انتقاد از حكومت داشت و به خاطر فعالیت در حزب توده، چند بار به زندان افتاد. آخرین بار آن، چند ماه بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بود که برای بیش از دو سال زندانی بود. از زندان که بیرون آمد، از حزب توده جدا شد و فعالیت های ادبی و شغلی‌لش را از سر گرفت. دو کتاب سوگ سیاوش و مقدمه‌ای بر رستم و اسفندیار محصول این دوره است. با پیروزی انقلاب مدتي را هم در روزنامه آيندگان قلم زد. اما با تغيير شرايط، ترجيح داد كه به فرانسه برود تا شايد بتواند اتفاقي مثبت‌تر را براي خودش رقم بزند. گرچه در فرانسه هم روزگار خوشي نداشت و به سختي زندگي مي‌گذراند. اما تا دم آخر با عشق به ایران و در یاد ایران زندگی کرد و آثار مهمی از جمله «ارمغان مور» و کتاب «مرتضی کیوان» را در خارج از ایران به تحریر در آورد. خودش در جایی نوشته است: «رابطه من با ایران رابطه آدمی است که از مادرش دلخور است. نمی‌تواند از مادرش ببرد چون شدیدا وابسته است به او و در ضمن ازش دلخور است دیگر.... وطن من اینست. این فرهنگ است. فرهنگ ایرانی است. اگرچه خیلی از جنبه‌هایش را نمی‌پسندم. ولی در آن زندگی می‌کنم. و در دوره‌ای که در فرنگ هستم بیشتر از دوره‌ای که در ایران بودم در فرهنگ ایران به سر می‌برم.»

فروردين ۱۳۸۴، خبر رسيد كه اين شاهنامه‌پژوه بزرگ به دليل سرطان خون در فرانسه درگذشته است. قبل‌تر در یادداشتی نوشته بود: «هرچه پیش‌تر می‌روم تنهاتر می‌شوم. گمان می‌کنم به روز واقعه باید خودم جنازه‌ام را به گورستان برسانم. راستی مرده‌ای که جنازه‌اش خودش را به دوش بکشد، چه منظره عجیبی دارد، غریب، بیگانه.» اما اینطور نشد و بعد از درگذشتش پیکر او توسط دوستانش به تهران منتقل و در میان انبوده دوستدارانش در بهشت زهرا دفن شد. رفیق گرمابه و گلستانش حسن کامشاد نوشته بود: «بر خلاف گمان خودش  نه غریب مرد نه بیگانه.»

درباره شاهرخ مسكوب

شاهرخ مسكوب، نويسنده و پژوهشگري است كه غالبا در حوزه ادبيات و اسطوره‌پژوهي ايراني قلم زده است. او حوزه كارش را شاهنامه‌پژوهي انتخاب كرد و برای شصت سال این پژوهش را ادامه داد. اين علاقه حتي زماني كه به فرانسه رفته بود و در سختي زندگي مي‌گذراند نيز رهايش نكرد. این تلاش سرسختانه و آثار آن موجب شد تا مسکوب يكي از بزرگترين شاهنامه‌پژوهان ايران لقب بگيرد. گرچه او از ديگر حوزه‌هاي ادبيات فارسي هم غافل نماند و به خصوص خاطره‌نویسی و روزنگاری‌های او مشهور است و چندین کتاب از جمله کتاب‌های «در حال و هوای جوانی»، «روزها در راه»، «مسافرنامه» و... از روزنگاری‌های او به جا مانده است. مسکوب علاوه بر پژوهش و نویسندگی، در حوزه ترجمه نيز دستي بر آتش داشت و از ۲۴ سالگی (سال ۱۳۲۸) شروع به ترجمه کرد. گرچه او در ترجمه به اندازه نویسندگی فعال نبود و تعداد کتابهای ترجمه‌اش به تعداد انگشتان دو دست نمی‌رسد. با این حال بد نیست بدانید که مسکوب در ترجمه هم بیشتر سراغ داستان‌های اساطیری رفت و کتابهایی مثل ادیپ شهریار، آنتیگون، پرومته در زنجیر و ... جزو کارنامه ترجمه او هستند. یکی از حسرت‌برانگیزترین اتفاقات درباره مسکوب اینست که برخی آثارش در زمان زندگی او منتشر نشده و بعد از مرگش توسط دوستانش به انتشار رسید. کتابهای ارمغان مور، سوگ مادر، در حال و هوای جوانی و درآمدی به اساطیر ایران از این دسته‌اند.

جوایز شاهرخ مسکوب

  • انتخاب کتاب «مقدمه‌ای بر رستم‌واسفندیار» به عنوان یکی از بهترین کتاب‌های سال ۱۳۴۴ از طرف کمیسیون ملی یونسکو
شاهرخ مسكوب
شاهرخ مسكوب
نویسنده
مسکوب در پیش درآمد کتاب سوگ سیاوش نوشته است: «اينك اين كتاب، گزارش و تأويلي است از غروب پدر و طلوع پسر، از كشتن سياوش در دوران افراسياب و كاوس و پادشاهي كيخسرو، از مرگ و رستاخيز.»

نقل‌قول از کتاب

اوستا پنج گونه آتش بر می شمارد: نخستین در آتشکده ها و کاربرد روزانه است، سپس به ترتیب در بدن جانوران، در گیاهان، در ابر و پنجمین در بهشت و در برابر اهورمزداست.


كتاب مرگ سياوش؛ صفحه ۴۹

آفرينش جهان و تولد انسان همانند يكديگرند و هر دو به ذات خويش باز مي‌گردند، يكي از پس رستاخيز و يكي پس از مرگ.


كتاب مرگ سياوش؛ صفحه ۲۶

آرمان‌های آدمی همیشه از او دور است و چون یک گام برداریم، آنها به شتاب، گا‌م‌ها برداشته‌اند.


كتاب مرگ سياوش؛ صفحه ۴۱

آفريدگار آفريدگان را آفريد تا كاري را به انجام رسانند.


كتاب مرگ سياوش؛ صفحه ۲۷

حتي دشمنان نيز مي‌دانند كه پيمان‌شكني كار ايرانيان نيست.


كتاب مرگ سياوش؛ صفحه ۳۲