سووشون

سیمین دانشور

سال چاپ ۱۳۴۸
تعداد صفحه ۳۰۷
تعداد تجدید چاپ ۳۴
شابک ۹۷۸-۹۶۴۴۸۷۰۰۵۷
جوایز کتاب:
- جایزه بهترین رمان سال برای رمان سووشون از طرف کانون نویسندگان ایران در سال ۱۳۴۸ - جزو فهرست صد رمان برتر فارسی قرن چهاردهم به انتخاب روزنامه آرمان ملی (اسفند سال ۹۹)

درباره کتاب

سووشون نخستين رمان از نويسنده شهير معاصر ايراني، سيمين دانشور است؛ كتابي كه در ميانه دوره خلق آثار مهم ادبي ايران در دهه چهل و پنجاه منتشر شد و جايگاه بزرگي يافت. جنگ جهاني دوم در ايران و اتفاقاتي كه حین آن و بعد آن افتاد، هنوز نقاط تاريك و نكات ناگفته زيادي دارد. سووشون سعي كرده است كه فضاي آن روزگار را در موقعيت شيراز نقل كند. كتاب با سبكي واقع‌گرايانه و البته نمادگرايانه، سعي كرده است تا حرف‌هاي نويسنده و دنياي ذهني او را به مخاطب منتقل كند. اين كتاب را از پرمخاطب‌ترين رمان‌هاي فارسي دانسته‌اند و گفته شده كه تا ميانه دهه نود شمسي، نزديك نيم ميليون نسخه از آن منتشر شده و به فروش رفته است. جالب اين‌كه سووشون لااقل به ۱۷ زبان، از جمله زبان‌هاي چيني، انگليسي، فرانسوي و … ترجمه شده است.

در نگاه اول به نظر می رسد كه سووشون، قرار است تصويري اجتماعي و سياسي از برهه‌اي تاريخي را به ما نشان بدهد. اين، البته به عنوان روكش ماجرا كاملا درست است، اما كدام هنرمند و نويسنده و شاعري است كه صرفا در بند ظاهر مانده باشد؟ به واقع آن‌ها می خواهند از ظواهر، به نمادها و منظورهايي ديگر نيز برسند. منظوري كه در اين كتاب، تغييرات ايجاد شده در خانواده متوسط ايراني است و ورود به عرصه‌هايي كه تاريخ كلان، سياست كلان و اجتماعيات كلان به ما نمي‌‌توانند بگويند. كتاب به واقع، قصد دارد برهه‌اي حساس را از زاويه ديد يك كاراكتر كاملا خاص نقل كند؛ از زاويه ديد يك زن خانه‌دار. به همين دليل است كه مزيت نسبي بزرگي يافته است؛ مزيتي كه در ديگر رمان‌هايي از اين دست كمتر ديده مي‌شود.

ايران درودي نقاش و هنرمند
«دوره‌ای از زندگی‌ام، شاید یک‌سال، تحت تاثیر کتاب سووشون سیمین دانشور بودم. تابلوی سیاوش من شاید تحت تأثیر این اثر سیمین دانشور بود.»
جمال میرصادقی داستان‌نویس
«هر اثری اگر دو نسل خواننده داشته باشد به جرات می توان گفت موفق است. سووشون از دو نسل پا فراتر گذاشته است و اکنون سه نسل را مجذوب خود کرده است و به این ترتیب نام سیمین را در طول سالیان دراز زنده نگاه داشته است. / زمانی نام یک نویسنده زنده می ماند که شاهکاری از او به یادگار مانده باشد و سیمین دانشور با این کتاب (سووشون) که یک شاه‌داستان ادبی است، توانسته نام خود را تا امروز زنده نگاه دارد، چرا که مخاطبان آن را از دو جنبه علمی و سلیقه‌ای می‌پسندند. / کتابی را می‌توان یک اثر ماندگار دانست که بر خواننده خود تاثیرگذار باشد و دید او را به جهان اطراف تغییر دهد و ما تمامی این ضوابط را در سووشون دانشور می‌بینیم. او در این کتاب از انسان معاصری صحبت می‌کند که در راه شناخت از جهان پیرامونش کشته می‌شود. / رمان سووشون سه ماه پیش از مرگ جلال آل‌احمد نوشته شده و صحنه‌ای در آن چنان تاثیرگذار است که گویی دانشور مرگ همسرش را پیش‌بینی کرده بود.»
محمود دولت‌آبادي نويسنده
رمان مهم و تاثيرگذار «سووشون» به واقع در جامعه ادبي ما يك اتفاق بود. درست به همين ميزان كه «شوهر آهو خانم» علي‌محمد افغاني و «همسايه‌ها»ي احمد محمود اتفاق ادبيات ما بودند. اين سه كتاب كه اتفاق‌هاي ادبيات معاصر ما هستند هركدام هم از سوي جامعه و اهل كتاب ايران مورد استقبال قرار گرفتند. و جامعه چه خوب و زود اثري را كه براي خودشان است، شناختند.
هوشنگ گلشيري نويسنده
«سووشون به حق یک رمان معاصر است: معاصر است چون حداقل از نقالی‌ها و درازنفسی‌های معمول آثاری چون شوهر آهوخانم، کلیدر، جای خالی سلوچ، مبراست؛ رمان است یعنی متعلق به عوالم خیال و خلق است و در نتیجه حداقل از عکسبرداری صرف از واقعیات قراردادی اجتماعی‌نویس‌های ما در آن خبری نیست؛ سوم آن‌که رمان معاصر است چون ثبت تجربه صادقانه و درونی یک دوره تاریخی است از منظری بدیع برای ما، منظر یک زن معمولی، و نه سرهم بندی، جعل و تحریف واقعیت‌های تاریخی برای بزرگ نمودن منیت‌های حقیر ما. مهمتر از همه این‌که سووشون ساختمانی فی نفسه مستقل و بهنجار دارد.»
حسين پاينده مترجم و منتقد ادبي
«می‌توان گفت دانشور در نگارش این رمان (سووشون) از دو صناعت ایرانی استفاده کرده است: براعت استهلال و نقاشی مینیاتوری. براعت استهلال در شعر کهن ما حکم دیباچه یا آغاز کلام را داشت، به گونه‌ای که شاعر با اشارات ظریف و تلویحی، خواننده را برای داستانی که در بخش‌های بعدی شعر بازگفته می‌شد آماده می‌کرد. نقاشی مینیاتوری، که هم در هنرهای تجسمی ما مسبوق به سابقه‌ای طولانی است و هم در طرح قالی‌های ایرانی، شخصیت‌ها و مکان‌ها و رویدادها را در ابعادی کوچک ترسیم می‌کند. هرچند که تصویر مینیاتوری لزوماً کوچک است، اما همه نشانه‌ها از ماجرایی مفصل را در خود به صورت فشرده می‌گنجاند. به طریق اولی، دانشور نیز با صحنه‌ اول رمان که بسیار کوتاه است، هم سرنوشت تراژیک یوسف در جایگاه قهرمان تنها مانده و بی‌یاور را پیشاپیش اداره می‌کند و هم پویایی زری به منزله زنی که سرانجام تزلزل و آرامش خواهی بی‌ثمر را کنار می‌گذارد تا راه همسرش را ادامه دهد.»
حسين سناپور نويسنده
«در این رمان ما خانواده را در دل اجتماع می‌بینیم و بازتاب‌ همه اتفاقاتی که در اجتماع می‌افتد، به نوعی در خانه نیز نمود می‌یابد. دانشور با این روش استادانه نشان می‌دهد که خانه و اجتماع چقدر به هم شباهت دارند، که این موضوع نیز یکی از برجستگی‌های این رمان است. همچنین او برخلاف این‌که گفته می‌شود زنان در تحولات تاریخی نقش ندارند، نشان می‌دهد که آن‌ها چقدر در اتفاقات تاریخی و تحولات اجتماعی و جنگ‌ها نقش داشته‌اند. او در همین رمان است که چشم‌اندازی از آینده زنان را به ما نشان می‌دهد».
عبدالعلي دستغيب منتقد ادبي
«این کتاب به طور عمده سیاسی و اجتماعی است، ولی در لایه دیگر کتاب، زندگانی زن طبقه متوسط جامعه ما در دوره پس از شهریورماه ۱۳۲۰ و سقوط حکومت رضاشاهی به نمایش گذاشته می‌شود، و همین لایه‌ کتاب است که از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.»
جواد مجابي شاعر، نويسنده و منتقد ادبي
«بی تردید سووشون یکی از مهم‌ترین آثار ادبی ماست. رمان معاصر ارزشمندی که دیدیم چه استقبالی از آن شد و هنوز هم بعد از چند دهه سووشون از همین اقبال برخوردار است. این رمان به زبان‌های زیادی ترجمه شده و پنجره‌ای است رو به ادبیات معاصر ایران که به غیر ایرانی‌ها امکان می‌دهد با ادبیات معاصر ما و یکی از درخشان‌ترین نمودهایش آشنا شوند. به نظر من این یک کار درجه یک جهانی است اما در مورد آثار بعدی خانم دانشور نمی‌توانم همین نظر را داشته باشم. اما به طور کلی سیمین دانشور پیشروترین نویسنده ایران است.»

بریده خواندنی

درست است که هر صبح تا شام چرخ زندگی را مثل حسین کازرونی با پا گردانیده بود و با دست‌های آزادش برای خودش هیچ کاری نکرده بود. کجا خوانده بود که «دست وسیله وسیله هاست.» اما لبخند و نگاه و گفتار و لمس و بوی آدمی که دوست داشت، پاداش او بود. هر دندانی که بچه‌هایش در آورده بودند، هر جعد تازه ای که بر موهایشان می‌دید، صداهایی که اول عین گنجشک و کفتر از خودشان در می‌آوردند و بعد به کلمات می‌انجامید و کلمات را که درست و نادرست قطار می‌کردند، و اولین جمله را که می‌ساختند، خوابیدنشان که انگار فرشته خوابیده، پوست نرمشان که انگار آدم به برگ نسترن دست می‌زند. نه. واقعا کاری از او ساخته نبود. تنها شجاعتی که می توانست بکند، این بود که جلوی شجاعت دیگران را نگیرد و بگذارد آنها با دست و فکر آزادشان با وسیله وسیله هایشان کاری بکنند. کاش دنیا دست زن‌ها بود، زن‌ها که زاییده‌اند یعنی خلق کرده‌اند و قدر مخلوق خودشان را می‌دانند. قدر تحمل و حوصله و یکنواختی و برای خود هیچ کاری نتوانستن را. شاید مردها چون هیچ‌وقت عملا خالق نبوده‌اند، آنقدر خود را به آب و آتش می‌زنند تا چیزی بیافرینند. اگر دنیا دست زن‌ها بود، جنگ کجا بود؟

دریافت نمونه کتاب

بریده شنیدنی

بریده صوتی به زبان فارسی

00:00
سیمین دانشور
نویسندگان
سیمین دانشور

زندگينامه سیمین دانشور

سیمین‌تاج دانشور (۸ اردیبهشت ۱۳۰۰ – ۱۸ اسفند ۱۳۹۰)، فرزند سوم و نام آورترین فرزند محمدعلی دانشور، پزشک مشهور شیرازی و قمرالسلطنه حکمت، نقاش و مدیر هنرستان بود. خانواده او فرهنگی و مرفه بودند و  علی اصغر حکمت، وزیر معارف رضا شاه، پسر عموی مادرش بود. براي يك استعداد ذاتي نويسندگي، چه هدیه ای بهتر از این که در خانواده‌اي فرهنگي به دنيا بيايد؟ كتابخانه پدرش، شهر بي‌پايان كتاب‌هاي مختلف بود و سیمین که از کودکی به شعر و ادبیات علاقه داشت، در آن قدم مي‌زد، سيراب مي‌شد و پايه‌هاي نخستين آينده درخشان خود را بنا مي‌نهاد. حتما به خاطر فرهنگ‌دوستی پدر و مادرش بود که او از کودکی با اشعار حافظ و سعدی و آثار نویسندگان ادبیات کلاسیک ایران، نظیر ناصرخسرو و بیهقی آشنا شد. جالب اين‌كه كتاب‌فروشي‌هاي مطرح شيراز هم، معمولا كتاب‌هاي تازه ‌منتشر شده را براي پدرش مي‌فرستادند تا از آثار روز ايران و دنيا عقب نماند.

او دوره ابتدایی را در مدرسه انگلیسی‌زبان مهرآیین شیراز گذراند. با اشتیاق فراوانی که به کتابخوانی داشت و به این دلیل که خیلی زود به زبان انگلیسی تسلط پیدا کرد، در سن پایین با ادبیات جهان نیز آشنا شد. دبیرستان را در همان مدرسه مهرآیین گذراند. در مدرسه چنان استعداد و ذوق و قريحه ای از خود نشان داد که با وساطت معلم هایش، نوشته‌هايش را در روزنامه‌هاي محلي منتشر مي‌کردند. سال ۱۳۱۶ اولین مقاله‌اش با نام «زمستان بی‌شباهت به زندگی ما نیست» چاپ شد. مدتی بعد، در امتحان نهایی دیپلم شاگرد اول کل کشور شد و در سال ۱۳۱۷، به همراه خواهرش هما و برادرش منوچهر به تهران آمد تا در دانشگاه تهران درس بخواند. سیمین مدتی در شبانه‌روزی آمریکایی تهران ساکن شد و آموزش زبان انگلیسی را پی گرفت. بعد در رشته زبان و ادبیات فارسی در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران مشغول به تحصیل شد. در سال ۱۳۲۰ خورشیدی، به عنوان معاون اداره تبلیغات خارجی در رادیو تهران استخدام شد. علی اکبر کسمایی و احمد شاملو از همکاران او در رادیو بودند. دو سال بعد، در سال ۱۳۲۲، از کار رادیو کناره‌گیری کرد و در روزنامه ایران مشغول به کار شد. علاقه دانشور به نویسندگی که از کودکی و نوجوانی در او جوانه زده بود، با کار در روزنامه ایران و نشریات دیگر با نام مستعار «شیرازی بی‌نام» ادامه پیدا کرد. در ۱۳۲۷، اولین کتاب خود را با نام «آتش خاموش» (شامل ۱۶ داستان کوتاه) منتشر کرد. آتش خاموش را نخستين مجموعه داستاني مي‌دانند كه به قلم يك زن ايراني نشر يافته است. البته استقبال خوبي از آن نشد و ظاهرا هيچ گاه هم بازنشر نشد. چرا كه به گفته خودش «خام و ناپخته و فاقد جهانبيني فلسفي و ديد اجتماعي» بود.

یک سال بعد به اخذ درجه دکترای ادبیات فارسی نایل شد و باز یک سال بعد با جلال آل احمد، نویسنده و مبارز اجتماعی مطرح آن سال‌ها ازدواج کرد.

از آن‌جايي كه هر دو نويسنده و روشنفكر بودند، وضع مالي شان ابتدا چندان خوب نبود و همين امر موجب شد تا سيمين، دست به ترجمه هم بزند كه بتواند خرج زندگي‌شان را تأمين كند. به همين دليل آثار شاخصي از ادبيات جهان در فهرست ترجمه‌هاي او وجود دارد. آثاری از چخوف، شنیتزلر، کارنگی و... پس عنوان كامل او را مي‌شود نويسنده و مترجم و به قول حسين پايبنده، محقق زيبايي‌شناسي گذاشت. به خصوص که در سال‌های بعد، با بهره‌گیری از بورس تحصیلی به آمریکا رفت و در دانشگاه استنفورد در رشته زیبایی‌شناسی به تحصیل پرداخت.

در آمریکا به گفته خودش، تکنیک، فضاسازى، مکان و محیط داستانى را آموخت و در واقع از مدرن‌ترین شیوه‌هاى روایى داستان آگاه شد. سال ۱۳۳۴ به ایران بازگشت و در هنرستان هنرهای زیبای دختران و پسران مشغول تدریس شد. مدتی بعد مدیریت مجلة نقش‌ونگار را پذیرفت. سال ۱۳۴۰ مجموعه داستان «شهری چون بهشت» را منتشر کرد. این اولین رمانش بعد از بازگشت از آمریکا بود که خودش می گفت ده ها قدم با آثار قبلی اش فاصله داشت. اما مهم‌ترین و سرنوشت‌سازترین لحظه در زندگی و در کارنامه ادبی او در سال ۱۳۴۸ رقم خورد؛ زمانی که از یک سو، رمان «سووشون» را منتشر کرد و از سوی دیگر جلال آل‌احمد را از دست داد. سووشون نه‌تنها در تاریخ ‌ادبیات فارسی نقطه عطفی به شمار می‌رود بلکه نمایانگر استعدادهای زن ایرانی در خلق آثار ادبی برجسته نیز هست.

سیمین دانشور در کنار نگارش، به تدریس در دانشگاه تهران نیز پرداخت و در مدت بیست سال حضور خود در این عرصه، محبوبیت زیادی میان دانشجویان و استادان کسب کرد. او در کلاس‌های خود برخوردی صمیمی، مادرانه و مهربان با دانشجویان داشت و آنطور که خودش می گفت، به حل مشکلات شخصی و روانی آن‌ها نیز توجه می‌کرد.

سیمین دانشور در طول زندگی‌اش با حضور فعال در کانون نویسندگان ایران و همکاری با نویسندگان برجسته، تأثیر زیادی بر ادبیات معاصر ایران گذاشت. او در سال ۱۳۹۰ در ۹۰ سالگی و بر اثر آنفولانزا درگذشت و به عنوان زنی که نه‌تنها در عرصه ادبیات، بلکه در زندگی شخصی خود نیز انسانی مهربان و دلسوز بود در فضای ادبی جامعه ایران جاودانه شد.

درباره سیمین دانشور

ادبيات معاصر ايران در عرصه‌هاي مختلف، آفرينندگان زن زيادي را به خود ديده است، اما تعداد كمي از آن‌ها اعتبار و جايگاه ادبي سيمين دانشور را داشته‌اند. به عقیده بسیاری، شروع داستان‌نویسی حرفه‌ای زنان ایرانی با سیمین دانشور بود.  همکاری و دانش‌آموختگی او در کنار بزرگانی چون غلامحسین ساعدی، احمد شاملو، علی اکبر کسمایی، صادق هدایت، عباس اقبال، بدیع‌الزمان فروزان‌فر، ملک‌الشعرای بهار و... از او نویسنده‌ای چیره‌دست ساخت که برخی کتاب‌هایش در جهان شناخته و به بیش از ۱۷ زبان ترجمه شد. اولویت خانم دانشور برای داستان‌نویسی، مسائل و ناهنجاری‌های روزمره اجتماعی و بعضا سیاسی بود و همانطور که انتظار می‌رود، زنان در داستان‌های او، جایگاه ویژه و ارجمندی دارند و در بسیاری موارد، فضای داستان‌ها به نقل از بانوان و حول مشکلات و دغدغه‌های آنها چرخ می‌زند.

سيمين دانشور، در سال ۱۳۰۰ (۱۹۲۱م) به دنيا آمده است. در زمانه‌اي كه آشوب‌ها، تنش‌ها، تغييرات اجتماعي، سياسي و جهاني بسياري در ایران و جهان اتفاق افتاد. تنها يكي از اين اتفاقات، جنگ جهاني ويرانگر دوم بود كه در ۱۸ سالگی سیمین آغاز شد و به زودی زندگی او و تمام ایرانیان را تحت تاثیر قرار داد. آن‌قدر که این رخداد بعدها جان‌مايه مهمترين اثر او (سووشون) هم شد.  

كار در راديو ايران و حشر و نشر با خبرنگاران خارجي كه به ايران مي‌آمدند، سفر به شیراز و گذران زندگی در شهری که به اشغال انگليسي‌ها در آمده بود و سربازان هندي و اسكاتلندي و ... در آن رفت و آمد مي‌كردند، شرکت در مهماني‌هاي رده بالا به واسطه شغل پدر و گفتگو با افسران انگليسي، وقت گذراندن در کتابخانه پدر و مطالعه مهم ترین آثار ادبی روز... تحصیل در آمریکا و دست آخر همزيستي با جلال، از غول‌هاي ادبي و روشنفكري معاصر كشورمان، سبب شد او چنان تجربه زيسته‌اي داشته باشد كه بتواند به راحتي آن‌ را به رشته تحرير درآورده و آثار متفاوتی خلق كند. چنانکه همین کار را هم می کرد و در همه آثارش می‌شود رد پای تجربه هایش را دید. خودش می گفت: «من مدام در حال يادداشت  دیده‌ها و شنیده‌هایم بوده‌ام. من تا تجربه نكنم و شخصاً ديالوگ نداشته باشم نمی‌توانم بنويسم.»

برخی همچون هوشنگ گلشيري، اعتقاد دارند كه دانشور، به شدت تحت تأثير جلال بوده است. البته اين امر، خاص بيشتر نويسنده‌هاي دوره جلال بود و نثر كوتاه و ضربتي و محكم و مستقيم او، چيزي نبود كه بشود بي‌اعتنا از كنارش گذشت. اما در عین حال این وصله ای نیست که بشود به راحتی به سیمین چسباند. به خصوص که خودش در خاطراتش گفته است که او و جلال معمولا نوشته های همدیگر را پیش از هر کس می خواندند و آن را نقد و بررسی می کردند. با این حال «او هرگز اجازه نمی‌داد جلال در نوشته‌هایش دست ببرد» اما همچنان عده ای عقیده دارند جدا از نثر، نگاه جلال نيز گويي در آثار سيمين نمود يافته است. تا بدانجا كه حتي گروهي، داستان يوسف و زري سووشون را، داستان جلال و سيمين مي‌دانند.

دانشور در آثار خود و به طور اختصاصي در سووشون، عادت به دولايه روايت كردن دارد. يعني شما يك لايه رئال و واقعي مشاهده مي كنيد، اما اين‌ها به نمادهايي هم منجر مي‌شود كه قرار است منظور نويسنده را منتقل کند. چنين است كه موقع خواندن، بايد به لايه‌هاي دروني‌تر نیز سفر كرد تا قادر به كشف اين نمادها شد. با همه اين احوالات و فارغ از اینکه سیمین چقدر از جلال تاثیر گرفته است، بهتر است او را با این گفته سيمين بهبهاني بشناسیم: «در بين زنان بهترين قلم را داشت.»

جوایز سیمین دانشور

  • جایزه بهترین رمان سال برای رمان سووشون از طرف کانون نویسندگان ایران در سال ۱۳۴۸
  • جایزه مهرگان ادب از سوی بنیاد مهرگان ادب به پاس یک عمر فعالیت ادبی در سال ۱۳۸۲
سیمین دانشور
سیمین دانشور
نویسنده
«دلیل اقبال فراوان مردم را به سووشون در مصاحبه‌های طاق و جفتی که کرده‌ام گفته‌ام. در سطح رمان آن نگاه مرثیه‌وار به جلال و پیش‌بینی مرگش هست اما در ژرفنا، زاری بر سوگ سیاوش، زاری بر ملت ایران است. مروری بر تاریخ ایران به شما نشان می‌دهد که کشور ما چهارراه حوادث بوده. هرکه آمده، لگدی به ما زده و تا مدت‌ها نرفته. اسکندر آمده و جانشینان سلوکی تا قریب یک قرن و نیم در این ملک جاخوش کرده‌اند. مغول آمده و ایلخانیان تا مدت‌ها امان ما را بریده‌اند. تیموریان دست مغول را از پشت بسته‌اند. آن یکی از سرها منار ساخته، آن دیگری در نیشابور حتی سگ و گربه را زنده نگذاشته و تازه امرا و شاهان خودی، همواره بلای جان ما بوده‌اند. یکی‌شان آدمخور داشته و از ریخت هرکس خوشش نمی‌آمده به آدمخوارش دستور می‌داده که بخورش. آن دیگری انتقام خواجگی خود را از مردم کرمان گرفته و یک چارک چشم - مقدار دقیقش را نمی‌دانم- از مردم بیگناه درآورده. شما در تاریخ کمتر کشوری می‌خوانید که حکمرانی یا پادشاهی برادران و پسران خود را از ترس رقابت آن‌ها با خودشان کشته باشد یا کور کرده باشد. و در دویست و اندی سال اخیر استثمار و استعمار غرب از نوع کهنه و نواش شیره جان ما را مکیده و هنوز هم دست از سر ما برنمی‌دارند. تا همین آخرین پادشاه این کشور چرا بایستی به جای آن که از مصدق پشتیبانی کند، با ایدن و ایزنهاور گاوبندی کرده باشد. در سووشون به ایهام بر داغ‌های مردم ایران گریسته‌ام، اما امید هم داده‌ام. سووشون به فتح سین، شکسته شده یا تلفظ محلی «سیاوشان» است و معنای آن زاری کردن به سوگ سیاوش است. چون شیرازی‌ها سیاوش را به فتح واو تلفظ می‌کنند، بنابراین تعزیه سیاوش را هم سووشون به فتح سین می‌گویند. اما سووشون به ضم واو اول و فتح واو دوم هم غلط نیست چرا که در تهران سیاووش می‌گویند –به ضم هر دو واو- اما چون صحنه اصلی رمان در شیراز است و تعزیه را هم تا مدت‌ها در ممسنی و بیشتر اطراقگاه‌های عشایر می‌دادند و سووشون را به فتح سین تلفظ می‌کردند، غرض خود من هم همین تلفظ است. سه بار این تعزیه را دیده‌ام و هربار وقتی سر بریده سیاوش در طشت به حرف می‌آمد و می‌گفت: «و جدا کِردن رأس منیرُم» بر ستم‌هایی که بر مردم ایران رفته گریسته‌ام. این جور مواقع نمی‌شود خندید.»

نقل‌قول از کتاب

ما غیر از آرزوهاى بزرگ تقصیرى نداشتیم.


درس اول شجاعت برای تو فعلاً این است. همان وقت که می‌ترسی کاری را بکنی، اگر حق با تست، در عین ترس آن کار را بکن.


اما یک مرض بدخیم داری که علاجش از من ساخته‌ نیست. مرضی است مسری. باید پیش از اینکه مزمن بشود ریشه‌کنش کنی. گاهی هم ارثی است… مرض ترس. خیلی‌ها دارند. گفتم که مسری است.


آدم باید پلها را خراب کند تا راه برگشتن نداشته ‌باشد.


زن، کمی فکر کن. وقتی خیلی نرم شدی همه ترا خم می‌کنند.



کتاب‌های نویسنده

به کی سلام کنم؟

مشاهده

ساربان سرگردان

مشاهده

جزیره سرگردانی

مشاهده