سرگذشت هاکلبری فین

مارک تواین

نام مترجم نجف دریابندری
سال چاپ ۱۳۶۶
تعداد صفحه ۳۷۹
تعداد تجدید چاپ ۵
شابک ۹۶۴-۴۸۷-۰۴۱-۷
جوایز کتاب:
حاضر در فهرست برترین رمان‌های آمریکایی در بسیاری از نهادهای ادبی مثل کتابخانه کنگره آمریکا

درباره کتاب

سرگذشت هاکلبری فین، مشهورترین رمان‌ مارک تواین و یکی از مهم‌ترین آثار داستانی آمریکا است. این کتاب که در سال ۱۸۸۵ منتشر شد، ماجراهای پسری به نام هاکلبری فین را روایت می‌کند که از زندگی متمدنانه فرار کرده و همراه با یک برده‌ی فراری به نام جیم، سفری ماجراجویانه را در امتداد رودخانه‌ی می‌سی‌سی‌پی آغاز می‌کند. این اثر به دلیل سبک نگارش خاص، استفاده از گویش‌های محلی و پرداختن به موضوعاتی همچون برده داری، نژادپرستی، دورویی اجتماعی و آزادی فردی مورد توجه منتقدان و خوانندگان قرار گرفته است.

سرگذشت هاکلبری فین علاوه بر یک ماجراجویی هیجان‌انگیز، نقدی بر جامعه‌ی آمریکا در قرن نوزدهم است. رشد شخصیتی هاک، از پسری بی‌تفاوت به نوجوانی که بر اساس ارزش‌های خود تصمیم می‌گیرد، یکی از نقاط برجسته‌ی کتاب است.

این کتاب از سال ۱۳۲۸ بارها و توسط مترجمان و ناشران مختلف در ایران به انتشار رسیده. اولین ترجمه آن نیز به دست ابراهیم گلستان، نویسنده مشهور، انجام شده است اما نجف دریابندری، یکی از برجسته‌ترین مترجمان ایرانی، یکی از بهترین ترجمه‌های این کتاب را ارائه داده است. سبک ترجمه‌ی او روان، دقیق و متناسب با فضای داستان است. دریابندری در ترجمه‌ی این کتاب، تلاش کرده است لحن طنزآمیز و سبک محاوره‌ای مارک تواین را حفظ کند. او از اصطلاحات عامیانه‌ی فارسی استفاده کرده تا گویش‌های محلی شخصیت‌ها را به‌درستی منتقل کند. ترجمه‌ی او از این اثر، یکی از محبوب‌ترین و معتبرترین نسخه‌های فارسی این کتاب محسوب می‌شود.

ارنست همینگوی نویسندگان تاریخ ادبیات آمریکا
تمام ادبیات مدرن آمریکا از یک کتاب سرچشمه می‌گیرد که نامش هاکلبری فین است. قبل از آن چیزی نبود. از آن زمان، هر چیزی که نوشته شده است از آن تأثیر گرفته یا به نوعی تحت تأثیر آن بوده است.
تی. اس. الیوت شاعر و منتقد برجسته
شاید در همه آثار هنری بزرگ بیش از آنچه نویسنده می تواند آگاه باشد، معنی وجود دارد. هاکلبری فین یکی از آثار مارک تواین است که کلیتا این ناآگاهی در آن دیده می شود.
ویلیام فاکنر رمان‌نویس آمریکایی و برندهٔ جایزه نوبل ادبیات
او این کتاب را یکی از مهم‌ترین آثار آمریکایی خواند و مارک تواین را پدر ادبیات مدرن آمریکا دانست.
لیونل تریلینگ نویسنده و منتقد ادبی آمریکایی
این منتقد ادبی در یکی از مقالاتش نوشت که هاکلبری فین نه تنها یک رمان سرگرم‌کننده، بلکه اثری عمیق با لایه‌های پیچیده اجتماعی، نژادی و فلسفی است.
رالف الیسون نویسنده‌ی رمان مرد نامرئی
او این کتاب را به دلیل نحوه پرداختن به موضوع برده‌داری و نژادپرستی در آمریکا تحسین کرد و آن را اثری جسورانه دانست.

بریده خواندنی

یک شب، وقتی هاک و جیم روی قایق خود در دل رودخانه‌ی می‌سی‌سی‌پی بودند، هاک به آسمان پرستاره نگاه کرد و گفت: «جیم، فکر می‌کنی ستاره‌ها رو کی گذاشته اون بالا؟»

جیم لبخند زد و گفت: «خب، بعضیا می‌گن خدا اونا رو روشن کرده، مثل چراغای آسمون. اما من فکر می‌کنم که شاید اون‌ها هم مثل ما توی این رودخونه شناور باشن، فقط خیلی دورتر از دسترس ما.»
هاک مدتی ساکت ماند. با این‌که همیشه به حرف‌های جیم مثل یک افسانه گوش می‌داد، این بار حس کرد که شاید حقیقتی در آن‌ها باشد. سپس گفت: «جیم، تو یه آدمی مثل منی، مگه نه؟»
جیم با تعجب به هاک نگاه کرد و آهسته گفت: «آره، هاک. ما دوتامون آدمیم. مهم نیست که بعضیا چی می‌گن.»
این نخستین باری بود که هاک، با تمام آموزش‌های گذشته‌اش، جیم را نه به‌عنوان یک برده، بلکه به‌عنوان یک دوست واقعی می‌دید. او دیگر نمی‌توانست به حرف‌های جامعه درباره‌ی تفاوت میان خود و جیم باور داشته باشد.
هاک در دلش تصمیم گرفت: «اگه کمک به جیم گناهه، پس باشه، من به جهنم می‌رم!»
این لحظه، نقطه‌ی عطفی در زندگی هاک بود—لحظه‌ای که او آزادی واقعی را فهمید، نه فقط برای جیم، بلکه برای خودش.

دریافت نمونه کتاب

بریده شنیدنی

بریده‌ی صوتی به به زبان اصلی

00:00
مارک تواین
نویسندگان
مارک تواین

زندگی‌نامه مارک تواین

ساموئل لانگهورن کلمنس، معروف به مارک تواین (یا به قول نجف دریابندری مارک توین)، نویسنده و فکاهی‌نویس نامدار آمریکایی  در ۳۰ نوامبر ۱۸۳۵ در فلوریدای ایالات متحده متولد شد. مارک از ۱۱سالگی به علت فوت پدرش، مجبور شد در کسوت نقاش در نیویورک و فیلادلفیا کار کند.

به فاصله کمی پس از تولد مارک، خانواده اش به دهکده ای به نام «هانیبال» مهاجرت کردند و دوران کودکی و نوجوانی مارک تواین در این منطقه و در کنار رود می سی سی پی سپری شد. در دوران تحصیلات ابتدایی شاگردی متوسط بود اما به قول خودش هیچ دانش‌آموزی در هجی کردن کلمات به پایش نمی‌رسید. محل زندگی مارک، این منطقه‌ی آرام، بعدها زمینه‌ی مهم‌ترین آثار وی قرار گرفت. از سال ۱۸۵۷ مارک تواین موفق شد با اخذ گواهینامه به عنوان قایقران در رودخانه می سی سی پی مشغول به کار شود. اما بر اثر یک اتفاق سر و کله اش به روزنامه نگاری باز شد.

در سال ۱۸۶۱ مارک تواین به ویرجینیا که والدینش اصالتاً اهل آنجا بودند نقل مکان کرد و به عنوان سردبیر نشریه «تریتوریال اینتر پرایز» مشغول به کار شد. سوم فوریه ۱۸۶۳ بود که تخلص ادبی مارک تواین متولد گردید. وی سفرنامه طنزآمیزی را که به رشته تحریر درآورده بود با این تخلص امضا کرد.

پیش از آنکه مارک تواین وارد عرصه‌ی نویسندگی شود، به روزنامه‌نگاری رو آورد و سبک خاص فکاهی را برای مقاله‌نویسی انتخاب کرد. در سال ۱۸۶۶ مارک تواین به عنوان روزنامه‌نگار به هاوایی سفر و یادداشت‌های بسیاری از اتفاقات و رویدادهای این سفر جمع‌آوری کرد. پس از آن سفری به فرانسه و ایتالیا داشت و تجربیات خود را در کتابی با نام “بی‌گناهان فرنگ” نوشت. این کتاب پس از انتشار به سرعت به اثری محبوب در میان آمریکاییان و اروپاییان بدل شد. تواین معمولا برای نوشتن به مسافرت‌های متعددش رجوع می‌کرد و شاید به همین دلیل است که آثارش حال و هوای سفرنامه دارد که نمونه بارز آن “ماجراهای تام سایر” است.

در سال ۱۸۷۶، مارک تتوایناین کتاب را که دوران جوانی خود را در هانیبال به تصویر کشیده است، منتشر کرد. این کتاب مارک تواین را در قالب شخصیت تام سایر نشان می‌دهد که با دو همکلاسی‌اش «جان بریکز» و «ویل بوون» دوران را می‌گذراند.

اولین اثر داستانی مارک تواین «شاهزاده و گدا» بود که در سال ۱۸۸۲ منتشر شد و در مقایسه با تام سایر چندان موفق نبود. اما مارک در سال ۱۸۸۴ با انتشار “ماجراهای هاکلبری فین” باردیگر نگاه ها را متوجه خود ساخت. این کتاب از شاهکارهای ادبیات آمریکا محسوب میشود که لحن جدی‌تری نسبت به تام سایر دارد.

یکی از بزرگترین دستاوردهای مارک تواین در داستان «هاکلبری فین» شیوه نوین و بسیار برجسته روایت داستان است که در نوع خود یک انقلاب محسوب می شد. وی آنقدر در روایت داستان ظریف و دقیق عمل کرده که بدون ذکر مشخصات ظاهری و تنها با تنظیم و انتخاب نوع جملات حتی رنگ پوست قهرمانان را تصویر می‌کند.

مارک تواین سخنرانی های متعددی در ایالات متحده و انگلستان در زمینه ادبیات انجام می‌داد. مارک تواین داستان شاهزاده و گدا را درباره ادوارد ششم پادشاه انگلستان نوشت و آن را به «دختران خوش‌اخلاق و مهربان» خود، سوزی و کلارا تقدیم کرد.

مارک تواین در سال ۱۹۰۴ همسرش را در طول اقامتشان در فلورانس از دست داد و دختر دومش نیز نابینا شد و اندوه او از این به بعد در آثارش هویدا است، او که ذاتاً به زندگی خوشبین بود پس از این اتفاقات دچار سرخوردگی شدیدی شد.
مارک تواین در عرصه سیاسی نیز فعال بود و با امپریالیسم مبارزه می کرد. او در سال ۱۹۰۷ دکتری  ادبیات از دانشگاه آکسفورد دریافت کرد. سال‌های آخر عمر به علت مرگ دختر و همچنین همسرش به افسردگی شدید دچار شد و سرانجام در ۲۱ آوریل سال ۱۹۱۰ بر اثر حمله‌ی قبلی درگذشت.

مارک تواین در نویسندگی از «چارلز دیکنز» تأثیر گرفت و نویسندگان بسیاری مانند «کورت ونه گات»، «همینگوی» و «فاکنر» از او تأثیر گرفتند.

درباره مارک تواین

ساموئل لانگهورن کلمنس، در جوانی شیفته ی کار روی کشتی و دریانوردی بود. او با خانواده اش در دهکده ای نزدیک به رود می سی سی پی زندگی می کرد و این جغرافیا سبب شده بود او نیز مثل دیگر جوانان روستا به کشتیرانی علاقمند شود. برای همین او تمام تلاش خود را کرد تا بتواند کشتیران شود. کلمنس حتی مدتی خانه پدری اش را ترک کرد و به خودش قول داد که هر وقت توانست ناخدا شود به خانه برگردد. تا اینکه عاقبت این اتفاق افتاد و او فعالیت در کشتی را رسما و به عنوان ناخدا آغاز کرد اما  مدتی بعد جنگ شد و اقتصاد از رونق افتاد و او مجبور شد کارش را کنار بگذارد. بعد از آن، او در یک معدن مشغول به کار شد و بعد از آن شوق نویسندگی سبب شد او به روزنامه نگاری روی بیاورد. نکته جالب اینکه تجربه ی زندگی روی رود در نویسندگی و روزنامه نگاری بارها به کمکش آمد. ماجراجویی در رود می سی سی پی، سفر با قایق ، دریانوردی و... از موضوعات مورد علاقه ی کلمنس در رمان هایش است. او از این مضامین در چندین کتابش از جمله هاکلبری فین استفاده کرده است. اما کشتیرانی در رود می سی سی پی یک ره آورد دیگر هم برای کلمنس به همراه داشت. نام «مارک تواین» بر اثر یک اتفاق جالب که به این رود و ناخدایانش مربوط است، توسط او به عنوان نام مستعار انتخاب شد. کلمنس در کتاب «زندگی بر روی می سی سی پی» تعریف می کند که یک ناخدای پیر به اسم ناخدا «ایزایه سلرز» در دورانی که کلمنس ناخدای جوان و تازه کاری بود، طی یادداشت‌های کوتاهی اطلاعات ساده ی علمی درباره ی رودخانه می سی سی پی می نوشت و برای انتشار به پیکایون، نشریه ی نیواورلینز می داد و زیر آن با نام «مارک تواین» امضا می کرد. این مطالب دربارهٔ میزان آب و وضع رودخانه بود و اطلاعات گرانبهایی هم در آن یافت می شد اما از آنجایی که متن های آقای سلرز خالی از ذوق ادبی و ظرافت بود و کلمنس در طنازی و نوشتن متنهای منتقدانه و شوخ طبعانه استعداد بی نظیری داشت، متن های اقای سلرز دست مایه ی شوخی او شد و یکی از این نوشته‌ها مضمون نخستین مقاله ی او در روزنامه‌نگاری قرار گرفت در حالی که کلمنس به قول خودش «آن را به نحو وسیع و دامنه‌داری مسخره کرد.» او می نویسد: «در آن وقت یک راننده ی (ناخدای) تازه‌کار بودم. مقالهٔ خود را به بعضی رانندگان (ناخدایان) نشان دادم و آن ها آن را گرفته و با شوق به روزنامه ی ترودلتا، نشریه ی نیواورلینز برای چاپ بردند. جای افسوس زیاد بود زیرا آن مقاله به هیچ‌کس خدمت ارزنده ای نکرد، ولی قلب آن مرد را سخت به درد آورد. در مقالهٔ چرند من بدخواهی وجود نداشت، ولی به ریش ناخدا خندیده بود…» کلمنس تعریف می کند که از بعد چاپ این مقاله، ناخدا دیگر متنی چاپ نکرد و هرگز امضای «مارک تواین» را در پای چیزی نگذاشت. زمانی که خبر مرگ ناخدا سلرز به وسیلهٔ تلگراف رسید، کلمنس در ساحل اقیانوس کبیر بود: «روزنامه نویس جدیدِ تازه‌نفسی بودم و به یک نام مستعار احتیاج داشتم. بدین جهت، نام مستعاری را که آن دریانورد قدیمی به دور انداخته بود ضبط کردم و بهترین کوشش خود را به کار بردم تا آن را در دست خود چنان نگه دارم که در دست او بوده؛ یعنی امضا و نشانه و مظهر و حکم اینکه آنچه با آن همراه است حقیقت محض است و می‌توان روی راست بودن آن شرط‌بندی کرد. از فروتنی من دور است که بگویم چقدر در این راه موفق شده‌ام.» به این صورت نام مارک تواین که مرده بود دوباره زنده شد و برای همیشه زنده ماند.

نجف دریابندری
مترجمین
نجف دریابندری

زندگی‌نامه‌ی نجف دریابندری

نجف دریابندری (۱۳۰۸-۱۳۹۹) در آبادان متولد شد و شهر محل زندگی‌اش تاثیر مهمی بر مسیر و آینده‌ی او داشت. دریابندری در آبادان با حضور انگلیسی‌ها و شنیدن زبان آن‌ها در سطح شهر مواجه بود و به گفته‌ی خودش پس از تجدید شدن در امتحان زبان انگلیسی در سوم دبیرستان که اتفاقاً معلمش هم «یک خانم ارمنی بود. خانم خیلی خوبی هم بود»، تصمیم گرفت به صورت جدی زبان یاد بگیرد هرچند که سینما هم در تشویق او به یادگیری این زبان بی‌تاثیر نبود. نجف دریابندری در نهایت در سوم دبیرستان ترک تحصیل کرد و تصمیم گرفت کار کند. او در شرکت نفت آبادان استخدام و در آنجا با شخصیت‌های مهمی مانند محمدعلی موحد و ابراهیم گلستان آشنا شد.

آغاز کار رسمی ترجمه برای نجف دریابندری با کتاب «اولین پرواز» بود و این مسیر او را به تنوعی گسترده چه از نظر مضامین و چه از نظر مدیوم ترجمه رساند. نجف دریابندری هم به ترجمه فیلم پرداخته، هم داستان ترجمه کرده و هم به برگردان آثار فلسفی روی آورده است. ترجمه فلسفه البته در دوران خاصی از زندگی او اتفاق افتاد! دریابندری که به خاطر برخی فعالیت‌های حزبی ۴ سال را در زندان گذراند، در زندان با آثار برتراند راسل آشنا شد و ترجمه آثار او را از همان زمان آغاز کرد و کار به جایی رسید که در سال ۱۳۴۲ دیداری حضوری با راسل در لندن و در خانه‌ی او داشت.

کارنامه‌ی فعالیت‌های دریابندری که تجربه‌ی مهاجرت را نیز برای چند سالی دارد، نباید به ترجمه محدود کرد چرا که او به نوشتن نیز مشغول بود و با طنز خاص خود و البته همراهی همسرش کتاب «مستطاب آشپزی» را چاپ کرد. دریابندری به عکاسی و نقاشی نیز علاقه‌مند بود.

داستان زندگی این مترجم استثنایی با زندگی پرماجرا و جسارتی مثال‌زدنی در ترجمه که باعث می‌شود داستان‌های کافکا را در هفده‌سالگی به فارسی برگرداند، در سال ۱۳۹۹ و در نود سالگی به نقطه پایان خود می‌رسد اما آثار او همواره یاد دریابندری را زنده نگه خواهند داشت.

درباره‌ی نجف دریابندری

نجف دریابندری آثار متنوعی را در کارنامه ترجمه خود دارد. او از هیچ نظری خود را برای ترجمه محدود نکرد و همانطور که کتاب‌های داستانی و ادبی را از زبان انگلیسی به فارسی برگرداند، به سراغ کتاب‌های غیرداستانی (Non-fiction) نیز رفت و یکی از مهم‌ترین مترجم‌های آثار فیلسوفانی مانند برتراند راسل به شمار می‌رود.

نکته قابل توجه درباره نجف دریابندری، دقت و وسواس او در انتخاب آثار برای ترجمه بود. او درباره هر اثری که قصد ترجمه‌اش را داشت، انقدر مطالعه می‌کرد که می‌توانست مقدمه‌ای مفصل درباره اثر و نویسنده‌ی آن بنویسد و این مقدمه را در بسیاری از مهم‌ترین آثار ترجمه‌ی او مانند «پیرمرد و دریا» می‌توان خواند. او همچنین درباره ترجمه آثار همینگوی می‌گوید: «زبانش مشکل نیست، ترجمه‌اش مشکل است. در واقع زبانش ساده است. ... [ترجمه‌اش دشوار است زیرا] سبک خاصی دارد. در واقع سبک همینگوی است که ترجمه‌اش را مشکل کرده.»

دریابندری همچنین برخی ویژگی‌های خاص را در ترجمه‌های خود دارد. او در عین حال که به متن اصلی برای ترجمه وفادار است، قدرت آن را دارد که ظرافت‌های لحن را حفظ کند و اثر را برای مخاطب فارسی‌زبان روان سازد. نمونه‌ای از خلاقیت‌های ترجمه دریابندری را می‌توان در طنز به کار رفته در ترجمه «چنین کنند بزرگان» اثر ویل کاپی که در نشریه‌ای به سردبیری احمد شاملو چاپ می‌شد، دید. ناگفته نماند که بسیاری معتقدند این کار نه ترجمه نجف دریابندری بلکه تألیف اوست.

نثر روان، وفاداری به متن در عین ترجمه خلاق، حفظ لحن آثار، تنوع حوزه فعالیت (از داستان تا تئاتر، از فلسفه تا سینما) و بسیاری نکات دیگر، او را تبدیل به مهره‌ای جدانشدنی از پازل ترجمه ایران کرده است. عباس معروفی این مترجم ماندگار را «جراح واژه‌ها» می‌داند.

جوایز نجف دریابندری

  • دریافت جایزه تورنتون وایلدر از دانشگاه کلمبیا به مناسبت برگردان آثار ادبی آمریکایی
  • اولین گنجینه زنده بشری در میراث خوراک در فهرست حاملان میراث ناملموس (نادره‌کاران)

مارک تواین
مارک تواین
نویسنده
مارک تواین هاکلبری فین را یکی از مهم‌ترین آثار خود می‌دانست. او در نامه‌ها و مقدمه‌هایی که نوشته، به این نکته اشاره کرده که این رمان را دنباله‌ای بر ماجراهای تام سایر می‌داند، اما از نظر ادبی و محتوایی عمیق‌تر است. یکی از معروف‌ترین گفته‌های او درباره‌ی این کتاب این است که آن را «عمدتاً حقیقت» می‌داند، به این معنا که روایت‌ها و شخصیت‌های آن بر اساس تجربه‌های واقعی و مشاهده‌های او از زندگی در جنوب آمریکا شکل گرفته‌اند. همچنین، تواین در مقدمه کتاب به طنز گفته است که هر کس در کتابش دنبال انگیزه یا پیام اخلاقی بگردد، باید مجازات شود، که نشان‌دهنده‌ی سبک خاص و نگاه انتقادی و طنز او به جامعه است.در سال ۱۹۰۵ کتابخانه عمومی بروکلین، «هاکلبری‌ فین» و «تام سایر» را از قفسه‌ کتاب‌هایش برداشت؛ چرا که آن طور که کتابدار به تواین نوشت هاک یک پسر حقه‌باز است که با کلمات بازی می‌کند. مارک تواین در جواب گفت: «آقای عزیز؛ من به شدت با چیزی که می‌گویید مشکل دارم. من تام سایر و هاکلبری فین را منحصرا برای بزرگسالان نوشته‌ام و وقتی متوجه می‌شوم پسران و دختران اجازه دسترسی به آن را پیدا می‌کنند، ناراحت می‌شوم. ذهنی که در جوانی آلوده می‌شود، هرگز نمی‌تواند دوباره پاک شود.»

نجف دریابندری
نجف دریابندری
مترجم
مارک تواین نویسنده برجسته‌ای است که خواندن رمان‌هایش همیشه برای نوجوانان و بزرگسالان جذاب است. نوجوانیِ من مثل خیلی از هم‌نسلانم با خواندن آثار مارک تواین گذشت. همه ما از دیدن فیلم‌ها و خواندن «تام سایر» و «ماجراهای هاکلبری فین» خاطره داریم. این نوستالژی موجب شد وقتی وارد دنیای ترجمه شدم به سمت ترجمه آثار مارک تواین بروم. از آنجایی که احساس کردم شاید خواندن رمان‌های کامل او در حوصله نوجوان امروزی نباشد خلاصه کتاب‌های او را ترجمه کردم در آن دوران رسم برده‌داری هنوز برقرار بود و ماجرای هر دو کتاب، پیش از لغو برده‌داری در آمریکا رخ می‌دهد و مارک تواین با توصیف دقیق مشکلات برده‌ها و انتخاب جیم (بردۀ فراری) به عنوان یکی از شخصیت‌های اصلی «ماجراهای هاکلبری فین» بدون اغراق و شعارزدگی، به برده‌داری و نژادپرستی می‌تازد. تواین در روایت داستان «ماجراهای هاکلبری فین» آن‌قدر ظریف و دقیق عمل می‌کند که بدون ذکر مشخصات ظاهری و تنها با تنظیم و انتخاب نوع جملات، حتی رنگ پوست قهرمانان را تصویر می‌کند. انتشار این اثر در آن زمان با موج عظیمی از تشویق در سراسر دنیا روبه‌رو شد.

نقل‌قول از کتاب

هاکلبری فین: همیشه همینجور است، هیچ فرقی نمی کند که آدم کار خوب کند یا کار بد، وجدان آدمیزاد که شعور ندارد، همین جور آدم را آزار می دهد.


صفحه ۳۵۷ – فصل سی و سوم – کتاب سرگذشت هاکلبری فین

پادشاه: من میگم آدم بهتره با تقدیر بسازه تا هر چه بهتر زندگیشو بکنه، شعار من اینه.


صفحه ۱۸۷ – فصل نوزدهم – کتاب سرگذشت هاکلبری فین

هاکلبری فین :موسیقی، راستی که چیز خوبی است، بعد از آنهمه آه و ناله جگر خراش، هیچ ندیدم که آواز، این جور روح آدم را شاد کند و این جور از ته دل آدم حرف بزند.


صفحه ۲۳۳ - فصل بیست و پنجم- کتاب سرگذشت هاکلبری فین

یک دقیقه نفسم را حبس کردم و فکرکردم، آن وقت با خودم گفتم: «باشه میرم جهنم» و کاغذ را پاره کردم.


صفحه ۲۸۸ - فصل سی و یکم کتاب سرگذشت هاکلبری فین

یک چیز برای من مسلمه. یک گوشه ای از دنیا دو وجب خاک در انتظار منه. دنیا می تونه مسیر خودشو مثل همیشه ادامه بده. میتونه همه چیز رو از من بگیره. عزیزامو، اموالمو، همه چیزمو بگیره. ولی اون دو وجب خاک رو نمی تونه بگیره.


صفحه ۱۸۴ - فصل نوزدهم کتاب سرگذشت هاکلبری فین

کتاب‌های مترجم

متفکران روس

مشاهده

فلسفه روشن‌اندیشی

مشاهده

قضیه‌ی رابرت اوپنهایمر

مشاهده

رگتایم

مشاهده

افسانه دولت

مشاهده

پیرمرد و دریا

مشاهده