رگتایم
ای ال دکتروف
نام مترجم نجف دریابندریدرباره کتاب
«رگتایم» اثر درخشان «ال ای دکتروف» فضای آمریکا را در اوایل قرن بیستم به تصویر کشیده است. این رمان بسیار ماهرانه نوشته شده و سیر اتفاقاتش دقیقا مثل موسیقی رگتایم (نام نوعی جاز اولیه)، ریتمی ناهمگون و غیرمنتظره دارد و خواننده را در انبوهی از تغییرات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی غرق میکند. ما در این داستان با دو دسته آدم رو به رو هستیم: دسته اول آدمهای تاریخی و واقعی مانند پیریون مورگان (سرمایه دار بزرگ)، هنری فورد (سازنده اتومبیلهای ارزان بها)، هری هودینی (شعبده باز معروف)، اما گلدمن (زنی انقلابی)، هری کی تو (میلیونر معروف)، ابولین نسبیت (مرلین مونروی زمان خود؛ به عقیده نجف دریابندری) و رابرت پیری (کاشف قطب شمال) و دسته دیگر آدمهای تخیلی که نماینده مردم معمولی، بدون نام و نشان و غیر تاریخی هستند. چیزی که این کتاب را به کتابی متفاوت تبدیل میکند، شیوه روایت آن است. داستان از زبان دانای کل روایت میشود و حول محور سه خانواده میچرخد که نماینده بخشی از جامعه هستند. هر خانواده زندگی متفاوتی نسبت خانواده دیگر دارد، اما اتفاقات طوری رقم میخورد که خانوادهها و شخصیتها با ظرافتی خاص به هم گره میخورند. شاید در نگاه اول رمان چند تکه و ناهماهنگ به نظر بیاید اما در نهایت داستان زندگیها طوری درهم تنیده میشوند که گویی داستان چندبار شروع و چندبار تمام میشود. نویسنده، داستان زندگی هر کدام از شخصیتها را در بازهای ده ساله تعریف کرده است، ده سالی که آمریکا تحت شدیدترین تغییرات است. دکتروف، در این کتاب به مسائلی مثل تبعیض نژادی، بی عدالتی اجتماعی و فاصله طبقاتی پرداخته است. او با زبانی ساده و روان به خوبی توانسته تضاد میان فقیر و غنی، سفید و سیاه و مهاجر و بومی را نشان دهد. این تفاوتها، تضادها، نابرابریها و از همه مهمتر «تغییرات در جامعه» مثل سیلی خروشان در داستان جاری میشود و تمام شخصیتها را با خود میبرد. ال ای دکتروف، با ترکیب تخیل و واقعیت، طنز و تراژدی، نمایش تضادهای اجتماعی به شکل هنرمندانه و ترکیب سنت و مدرنیته، اثری خلق کرده که بعد از گذشت حدودا ۲۰ سال از اولین انتشارش همچنان خواندنی است.
بریده خواندنی
پیرمرد خیلی لاغر بود و قوزش درآمده بود و بوی کپک میداد، شاید به این علت که لباس کم داشت و نه لباس میخرید و نه چیز تازهای قبول میکرد. همچنین از چشمهایش مدام آب میچکید. اما توی اتاق پذیرایی مینشست و برای پسرک داستانهای اووید را نقل میکرد. اینها داستانهای آدمهایی بودند که مبدل به جانور یا درخت و مجسمه میشدند. داستانهای تغییر شکل دادن بودند. زنها به گل آفتاب گردان، عنکبوت، شب پره و پرنده مبدل میشدند، مردها به مار، خوک، سنگ، یا فقط باد هوا. پسرک نمیدانست که دارد به آثار اووید گوش میدهد، و اگر هم میدانست اهمیتی نداشت. داستانهای پدربزرگ به او میگفت که اشکال زندگی تغییرپذیر است و هر چیزی در این دنیا به راحتی میتواند چیز دیگری بشود. پدربزرگ همینجور که حرف میزد بدون اینکه خودش بداند، زباناش مبدل به زبان لاتینی میشد، انگار حالا چهل سال پیش است و او دارد سر یکی از کلاسهایش کتاب میخواند. معلوم میشد هیچ چیزی از قاعده تغییرپذیری مصون نیست، حتی زبان آدمیزاد! پسرک پدر بزرگش را یک گنج دور ریخته شده میدانست. داستانها را همچون تصویر حقیقت میپذیرفت، و بنابرین به نظرش این داستانها قضایایی بودند که میتوان آنها را به آزمایش گذاشت.
بریده شنیدنی


نجف دریابندری
مترجمین
زندگینامهی نجف دریابندری
نجف دریابندری (۱۳۰۸-۱۳۹۹) در آبادان متولد شد و شهر محل زندگیاش تاثیر مهمی بر مسیر و آیندهی او داشت. دریابندری در آبادان با حضور انگلیسیها و شنیدن زبان آنها در سطح شهر مواجه بود و به گفتهی خودش پس از تجدید شدن در امتحان زبان انگلیسی در سوم دبیرستان که اتفاقاً معلمش هم «یک خانم ارمنی بود. خانم خیلی خوبی هم بود»، تصمیم گرفت به صورت جدی زبان یاد بگیرد هرچند که سینما هم در تشویق او به یادگیری این زبان بیتاثیر نبود. نجف دریابندری در نهایت در سوم دبیرستان ترک تحصیل کرد و تصمیم گرفت کار کند. او در شرکت نفت آبادان استخدام و در آنجا با شخصیتهای مهمی مانند محمدعلی موحد و ابراهیم گلستان آشنا شد.
آغاز کار رسمی ترجمه برای نجف دریابندری با کتاب «اولین پرواز» بود و این مسیر او را به تنوعی گسترده چه از نظر مضامین و چه از نظر مدیوم ترجمه رساند. نجف دریابندری هم به ترجمه فیلم پرداخته، هم داستان ترجمه کرده و هم به برگردان آثار فلسفی روی آورده است. ترجمه فلسفه البته در دوران خاصی از زندگی او اتفاق افتاد! دریابندری که به خاطر برخی فعالیتهای حزبی ۴ سال را در زندان گذراند، در زندان با آثار برتراند راسل آشنا شد و ترجمه آثار او را از همان زمان آغاز کرد و کار به جایی رسید که در سال ۱۳۴۲ دیداری حضوری با راسل در لندن و در خانهی او داشت.
کارنامهی فعالیتهای دریابندری که تجربهی مهاجرت را نیز برای چند سالی دارد، نباید به ترجمه محدود کرد چرا که او به نوشتن نیز مشغول بود و با طنز خاص خود و البته همراهی همسرش کتاب «مستطاب آشپزی» را چاپ کرد. دریابندری به عکاسی و نقاشی نیز علاقهمند بود.
داستان زندگی این مترجم استثنایی با زندگی پرماجرا و جسارتی مثالزدنی در ترجمه که باعث میشود داستانهای کافکا را در هفدهسالگی به فارسی برگرداند، در سال ۱۳۹۹ و در نود سالگی به نقطه پایان خود میرسد اما آثار او همواره یاد دریابندری را زنده نگه خواهند داشت.
دربارهی نجف دریابندری
نجف دریابندری آثار متنوعی را در کارنامه ترجمه خود دارد. او از هیچ نظری خود را برای ترجمه محدود نکرد و همانطور که کتابهای داستانی و ادبی را از زبان انگلیسی به فارسی برگرداند، به سراغ کتابهای غیرداستانی (Non-fiction) نیز رفت و یکی از مهمترین مترجمهای آثار فیلسوفانی مانند برتراند راسل به شمار میرود.
نکته قابل توجه درباره نجف دریابندری، دقت و وسواس او در انتخاب آثار برای ترجمه بود. او درباره هر اثری که قصد ترجمهاش را داشت، انقدر مطالعه میکرد که میتوانست مقدمهای مفصل درباره اثر و نویسندهی آن بنویسد و این مقدمه را در بسیاری از مهمترین آثار ترجمهی او مانند «پیرمرد و دریا» میتوان خواند. او همچنین درباره ترجمه آثار همینگوی میگوید: «زبانش مشکل نیست، ترجمهاش مشکل است. در واقع زبانش ساده است. ... [ترجمهاش دشوار است زیرا] سبک خاصی دارد. در واقع سبک همینگوی است که ترجمهاش را مشکل کرده.»
دریابندری همچنین برخی ویژگیهای خاص را در ترجمههای خود دارد. او در عین حال که به متن اصلی برای ترجمه وفادار است، قدرت آن را دارد که ظرافتهای لحن را حفظ کند و اثر را برای مخاطب فارسیزبان روان سازد. نمونهای از خلاقیتهای ترجمه دریابندری را میتوان در طنز به کار رفته در ترجمه «چنین کنند بزرگان» اثر ویل کاپی که در نشریهای به سردبیری احمد شاملو چاپ میشد، دید. ناگفته نماند که بسیاری معتقدند این کار نه ترجمه نجف دریابندری بلکه تألیف اوست.
نثر روان، وفاداری به متن در عین ترجمه خلاق، حفظ لحن آثار، تنوع حوزه فعالیت (از داستان تا تئاتر، از فلسفه تا سینما) و بسیاری نکات دیگر، او را تبدیل به مهرهای جدانشدنی از پازل ترجمه ایران کرده است. عباس معروفی این مترجم ماندگار را «جراح واژهها» میداند.
جوایز نجف دریابندری
- دریافت جایزه تورنتون وایلدر از دانشگاه کلمبیا به مناسبت برگردان آثار ادبی آمریکایی
- اولین گنجینه زنده بشری در میراث خوراک در فهرست حاملان میراث ناملموس (نادرهکاران)
