داغ ننگ

ناتانیل هاثورن

نام مترجم سیمین دانشور
سال چاپ ۱۳۳۳
تعداد صفحه ۲۵۲
تعداد تجدید چاپ ۵
شابک ۹۶۴-۴۸۷-۰۸۳-۲

درباره کتاب

کتاب «داغ ننگ» یا با نام اصلی آن (The Scarlet Letter) اثر ناتانیل هاثورن، یک شاهکار ادبی است که در بستری تاریخی، فلسفی و عاشقانه نوشته شده است. این رمان در سال ۱۸۵۰ منتشر شده و داستان آن در قرن هفدهم میلادی در بوستون می گذرد. در این زمان بوستون زیر سلطه پیوریتانیسم قرار دارد که یک فرقه مذهبی است. داستان این رمان، درباره زنی به نام «هستر پراین» است که سعی دارد با قضاوت‌های جامعه مذهبی و سختگیرانه آن دوره مبارزه کند. هاثورن در این اثر، تعصبات مذهبی، فرقه‌گرایی و نفاق اجتماعی را به تصویر کشیده است. او به شکل خیره‌کننده‌ای از نمادها استفاده کرده است. حرف (A) که هستر مجبور است آن را روی سینه لباسش بیندازد و در میدان شهر بایستد، نه فقط نشان گناه، بلکه استعاره‌ای از قضاوت جامعه است. هاثورن به شکلی شاعرانه و در عین حال ترسناک، نشان می‌دهد که چگونه شرم و گناه می‌توانند به همان اندازه که ویران‌گر باشند، به ابزاری برای رشد معنوی انسان تبدیل شوند.

فضای این رمان بسیار سنگین و رازآلود است. نویسنده وقتی از جنگل‌های اطراف بوستون و مکان‌های بسته‌ای مانند زندان تعریف می‌کند کاملا حس خفقان و تنهایی افراد این جامعه را به خواننده القا می‌کند. این فضاها استعاره‌ای از فاصله میان جامعه متعصب و دنیای آزاد درون هستر هستند.

آلفرد بندیکسن نویسنده معاصر آمریکایی
این کتاب بر مشاجراتی متمركز است كه با آشكار شدن مفاسد جنسی در میان سران دین ایجاد شده‌اند. زنی كه از رابطه‌ی نامشروع با یك كشیش صاحب فرزند شده، داغ ننگ را بر روی سینه‌اش می‌پذیرد اما معشوق او (همان كشیش) رنج روحی را بر آشكار شدن گناهش، و مجازات دربرابر عموم ترجیح می‌دهد. همچنان كه صحنه‌ی وقوع داستان بین بازار و جنگل، جامعه و طبیعت متغیر است، پرسش‌هایی ناگزیر درباره‌ی معنای آزادی در آمریكا نیز مطرح می‌شود.
ساوکان برکوویچ منتقد برجسته ادبیات آمریکا
داغ ننگ مفاهیم گناه، هویت و بازسازی اجتماعی را در چارچوب تاریخ و فرهنگ آمریکا مطرح می‌کند. این رمان به نوعی یک نقد فرهنگی است و بر پیچیدگی‌های جامعه‌ای تاکید می‌کند که بین آزادی فردی و اصول جمعی در تنازع است.
سیمین دانشور نویسنده و مترجم ایرانی
داستان‌های «هاثورن» را نمی‌توان به شتاب و سرسری خواند. زیرا این نویسنده همیشه ابتدا جو و محیط لازم را ایجاد می‌کند و آنگاه گفتنی‌های خود را باز می‌گوید. راه‌ داستان‌های او راهی مه آلود و پر شکوه است و فقط کوره راه روشنی موجود است که خواننده را هدایت می‌کند. انشای هاثورن نمونه انشای متکلف و زیبای ادبیات کلاسیک است.

بریده خواندنی

«وقتی زن جوان، مادر این کودک، در برابر جمعیت به تمام و کمال ظاهر گشت اولین میلی که در وی انگیخته شد این بود که کودکش را محکم بر سینه بفشارد. اما این فشار بیشتر از روی مهر مادری نبود بلکه محتمل بود که زن می‌خواست نشان معینی که بر لباسش نقش بسته بود، یا دوخته شده بود فرو بپوشاند. اما در یک چشم بهم زدن، زن با خود اندیشه کرد که با یک نشان ننگ، نشان دیگر ننگ را نمی‌توان پوشید. پس کودک را در بازوان خود جا داد و با گونه‌ای سوزان و در عین حال با تبسمی تحقیرآمیز و با نگاهی عاری از شرمندگی، گرداگرد خود، به همشهری‌ها و همسایگانش نظر افکند. روی پیش سینه پیراهنش با پارچه‌ای لطیف و سرخ فام حرفA نقش بسته بود. گرداگرد پارچه با ظرافت خاص خامه‌دوزی شده بود و با گلابتون، این خامه دوزی دقیق، رنگین‌تر و خیال‌انگیزتر شده بود. اینکار چنان به مهارت انجام شده بود و چنان اسراف و هنر خیال پروری صرف این تجمل زیبا شده بود که انگار این حرف تنها زینت و شایسه‌ترین زیور لباسی است که آن زن پوشیده و چنین زیوری در برابر سلیقه آن زمان شکوهی بی‌نهایت داشت و در عین حال از نظر موازین اقتصادی آن سرزمین از دسترس همگان فرسنگ‌ها به دور بود. زن جوان بلند بالا بود و هیکلی بی‌حد طناز داشت.

دریافت نمونه کتاب

بریده شنیدنی

بریده صوتی به زبان فارسی

00:00
ناتانیل هاثورن
نویسندگان
ناتانیل هاثورن

زندگی‌نامه ناتانیل هاثورن

ناتانیل هاثورن در سال ۱۸۰۴ در شهر سالم واقع در نیوانگلند (ناحیه‌ای در شمال شرق ایالات متحده آمریکا) به دنیا آمد. اجدادش از مهاجرین انگلستان بودند. پدرش که ناخدای یک کشتی بود در یکی از سفرهای دریایی‌اش زمانی که ناتانیل تنها ۴ سال داشت، درگذشت. بعد از مرگ او، مادرش به خانه برادرانش نقل مکان کرد و ناتانیل تا نوجوانی در خانه دایی‌اش روزگار گذراند. خودش در مصاحبه‌ای گفته بود: «آنجا بود که به تنهایی خو گرفتم.» ظاهرا پدربزرگ یا جد او یکی از قضات، «محاکمات جادوگری» در سالم در ایالت ماساچوست بود. در این جریان ۲۰۰ نفر متهم و ۲۰ نفرشان اعدام شدند، اما در پایان ماجرا حکومت محلی اعتراف کرد که محاکمه و حکم صادره از طرف قضات، اشتباه محض بوده است. به همین دلیل هاثورن (Hathorne) دستی در نام خانوادگی‌اش برد و حرف W را به نام خانوادگی‌اش اضافه کرد تا بگوید ارتباطی با این خاندان ندارد! نام جدید خانوادگی او (Hawthorne) بود. با اینکه مهاجرین اغلب متعصب و سختگیر هستند، و این خصوصیت‌شان را به نسل‌های بعد هم منتقل می‌کنند، اما هاثورن با اینکه آدمی مذهبی بود اما متعصب نبود. اگر خواننده آثار او باشید می‌دانید که دغدغه‌اش اقتصاد، سیاست و یا مسائل اجتماعی نبود، بلکه همواره «تعصب» را نقد می‌کرد و به مقابله با آن بر‌می‌خواست. او حین تحصیل در دانشگاه بودوین، شروع به نوشتن داستان‌های عاشقانه کرد. او در طرح داستان‌ها و رمان‌هایش عموما از تاریخ آمریکا یا تاریخ نیوانگلند استفاده کرده و سعی داشته در داستان‌هایش اشاره‌ای هم به اتفاقات تاریخی داشته باشد. ناتانیل در دانشگاه دانشجوی نمونه آهنگسازی بود، اما تصمیم‌اش این بود که نویسنده شود. به همین خاطر در همان اوان جوانی رمانی نوشت و با هزینه شخصی‌اش منتشر کرد. بعد که دانشش در داستان‌نویسی بالاتر رفت، دید این رمان چیز خوبی از آب درنیامده و سعی کرد تمام نسخه‌ها را جمع آوری کند و از بین ببرد. اما در نهایت او سبک مورد علاقه‌اش را پیدا کرد و پنج سال بعد از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه کتاب «تپه‌های سه حفره» و «داستان یک پیرزن» که هر دو، داستان‌های قابل ستایشی بودند را نوشت. او با انتشار داستان‌های بعدی‌اش یعنی «خویشاوندان من، سرگرد مولینه» و «خاکسپاری راجر مالوین» و داستان بعدی‌اش که درباره جادوگری بود به نام «گودمن براون جوان» شهرتی نسبی پیدا کرد. در این دوران او که دیگر نمی‌خواست بیش از این به دایی‌هایش وابسته باشد در دفتری در ماساچوست مشغول به کار شد و دو سال در آن دفتر ماند. بعدتر به مدت شش ماه در یک تعاونی کشاورزی به نام «بروک فارم» کار کرد. در این زمان در ادبیات شناخته‌تر شده بود و درآمد نسبتا خوبی هم از انتشار کتاب‌هایش داشت. بالاخره در سال ۱۸۴۲ درآمدش از کتاب‌ها به قدری زیاد شد که بتواند ازدواج کند. او در سال‌های آخر عمرش به شدت دچار زوال عقلی شده بود. دو سال قبل از مرگش،  دائما دچار خونریزی بینی می‌شد و دست خطش کاملا تغییر کرده بود. در این دوران بیماری او دائم روی تکه‌های کاغذ عدد «۶۴» را می‌نوشت. هاثورن، سرانجام در سال 1864 شبی خوابید و دیگر از خواب بیدار نشد. 

درباره ناتانیل هاثورن

هاثورن از کودکی به ادبیات بسیار علاقه‌مند و پای ثابت داستان‌ گویی‌های پدرش از سفرهای دریایی بود و گاهی او را مجبور می‌کرد از دریا و کشتی‌بان‌ها برایش قصه بگوید، حتی اگر آن داستان‌ها خیالی باشند. او به نوشتن رمان‌های بلند بسیار علاقه‌ داشت ولی داستان‌های کوتاه در عصر او، خریدار بیشتری داشته است. او در نامه‌ای به یکی از نشریات نوشته بود: «مجبورم آرزوی شما را برآورم و کوتاه بنویسم.» سبک او سبکی رمانتیک، پر از خیال‌پردازی، کنایه و ابهام بود. اکثر آثار او قهرمان‌هایی دارند که در جایی از داستان به کشف و شهود معنوی دست پیدا می‌کنند، و هاثورن درون بینی و تحلیل روح این قهرمان‌ها را به تصویر می‌کشد. هاثورن برای اینکه بتواند به این سبک که سبک مورد علاقه‌اش بود دست پیدا کند و بتواند آن را به درستی در داستان‌هایش اجرا کند، نزدیک به دوازده سال را صرف خواندن و تلاش برای تسلط بر هنر داستان‌نویسی کرد. بدهی‌های رو به رشد خانواده، او را وادار کرد که در کنار داستان نویسی، کارهای دیگری هم انجام دهد. او با نوشتن رمان «داغ ننگ» به شهرت رسید و درآمد خوبی از انتشار این کتاب به دست آورد. با پول خوبی که به دست آورده بود به منطقه‌ای کوهستانی به نام لِنوکس در همان ایالت ماساچوست نقل مکان کرد و در آنجا نوشتن «خانه هفت شیروانی» را آغاز و در سال ۱۸۵۱ منتشر کرد. او شدیدا به وطنش علاقه‌مند بود و سراسر عمرش را در همان ایالت ماساچوست ماند. او تنها هفت سال در انگلستان و ایتالیا زندگی کرد و سمت کنسولگری در انگلستان را رها کرد تا در شهر خودش ممیز گمرک شود! شغلی که البته سر نوشتن همین داستان خیلی به کارش آمد.

سیمین دانشور
مترجمین
سیمین دانشور

زندگينامه سیمین دانشور

سیمین‌تاج دانشور (۸ اردیبهشت ۱۳۰۰ – ۱۸ اسفند ۱۳۹۰)، فرزند سوم و نام آورترین فرزند محمدعلی دانشور، پزشک مشهور شیرازی و قمرالسلطنه حکمت، نقاش و مدیر هنرستان بود. خانواده او فرهنگی و مرفه بودند و  علی اصغر حکمت، وزیر معارف رضا شاه، پسر عموی مادرش بود. براي يك استعداد ذاتي نويسندگي، چه هدیه ای بهتر از این که در خانواده‌اي فرهنگي به دنيا بيايد؟ كتابخانه پدرش، شهر بي‌پايان كتاب‌هاي مختلف بود و سیمین که از کودکی به شعر و ادبیات علاقه داشت، در آن قدم مي‌زد، سيراب مي‌شد و پايه‌هاي نخستين آينده درخشان خود را بنا مي‌نهاد. حتما به خاطر فرهنگ‌دوستی پدر و مادرش بود که او از کودکی با اشعار حافظ و سعدی و آثار نویسندگان ادبیات کلاسیک ایران، نظیر ناصرخسرو و بیهقی آشنا شد. جالب اين‌كه كتاب‌فروشي‌هاي مطرح شيراز هم، معمولا كتاب‌هاي تازه ‌منتشر شده را براي پدرش مي‌فرستادند تا از آثار روز ايران و دنيا عقب نماند.

او دوره ابتدایی را در مدرسه انگلیسی‌زبان مهرآیین شیراز گذراند. با اشتیاق فراوانی که به کتابخوانی داشت و به این دلیل که خیلی زود به زبان انگلیسی تسلط پیدا کرد، در سن پایین با ادبیات جهان نیز آشنا شد. دبیرستان را در همان مدرسه مهرآیین گذراند. در مدرسه چنان استعداد و ذوق و قريحه ای از خود نشان داد که با وساطت معلم هایش، نوشته‌هايش را در روزنامه‌هاي محلي منتشر مي‌کردند. سال ۱۳۱۶ اولین مقاله‌اش با نام «زمستان بی‌شباهت به زندگی ما نیست» چاپ شد. مدتی بعد، در امتحان نهایی دیپلم شاگرد اول کل کشور شد و در سال ۱۳۱۷، به همراه خواهرش هما و برادرش منوچهر به تهران آمد تا در دانشگاه تهران درس بخواند. سیمین مدتی در شبانه‌روزی آمریکایی تهران ساکن شد و آموزش زبان انگلیسی را پی گرفت. بعد در رشته زبان و ادبیات فارسی در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران مشغول به تحصیل شد. در سال ۱۳۲۰ خورشیدی، به عنوان معاون اداره تبلیغات خارجی در رادیو تهران استخدام شد. علی اکبر کسمایی و احمد شاملو از همکاران او در رادیو بودند. دو سال بعد، در سال ۱۳۲۲، از کار رادیو کناره‌گیری کرد و در روزنامه ایران مشغول به کار شد. علاقه دانشور به نویسندگی که از کودکی و نوجوانی در او جوانه زده بود، با کار در روزنامه ایران و نشریات دیگر با نام مستعار «شیرازی بی‌نام» ادامه پیدا کرد. در ۱۳۲۷، اولین کتاب خود را با نام «آتش خاموش» (شامل ۱۶ داستان کوتاه) منتشر کرد. آتش خاموش را نخستين مجموعه داستاني مي‌دانند كه به قلم يك زن ايراني نشر يافته است. البته استقبال خوبي از آن نشد و ظاهرا هيچ گاه هم بازنشر نشد. چرا كه به گفته خودش «خام و ناپخته و فاقد جهانبيني فلسفي و ديد اجتماعي» بود.

یک سال بعد به اخذ درجه دکترای ادبیات فارسی نایل شد و باز یک سال بعد با جلال آل احمد، نویسنده و مبارز اجتماعی مطرح آن سال‌ها ازدواج کرد.

از آن‌جايي كه هر دو نويسنده و روشنفكر بودند، وضع مالي شان ابتدا چندان خوب نبود و همين امر موجب شد تا سيمين، دست به ترجمه هم بزند كه بتواند خرج زندگي‌شان را تأمين كند. به همين دليل آثار شاخصي از ادبيات جهان در فهرست ترجمه‌هاي او وجود دارد. آثاری از چخوف، شنیتزلر، کارنگی و... پس عنوان كامل او را مي‌شود نويسنده و مترجم و به قول حسين پايبنده، محقق زيبايي‌شناسي گذاشت. به خصوص که در سال‌های بعد، با بهره‌گیری از بورس تحصیلی به آمریکا رفت و در دانشگاه استنفورد در رشته زیبایی‌شناسی به تحصیل پرداخت.

در آمریکا به گفته خودش، تکنیک، فضاسازى، مکان و محیط داستانى را آموخت و در واقع از مدرن‌ترین شیوه‌هاى روایى داستان آگاه شد. سال ۱۳۳۴ به ایران بازگشت و در هنرستان هنرهای زیبای دختران و پسران مشغول تدریس شد. مدتی بعد مدیریت مجلة نقش‌ونگار را پذیرفت. سال ۱۳۴۰ مجموعه داستان «شهری چون بهشت» را منتشر کرد. این اولین رمانش بعد از بازگشت از آمریکا بود که خودش می گفت ده ها قدم با آثار قبلی اش فاصله داشت. اما مهم‌ترین و سرنوشت‌سازترین لحظه در زندگی و در کارنامه ادبی او در سال ۱۳۴۸ رقم خورد؛ زمانی که از یک سو، رمان «سووشون» را منتشر کرد و از سوی دیگر جلال آل‌احمد را از دست داد. سووشون نه‌تنها در تاریخ ‌ادبیات فارسی نقطه عطفی به شمار می‌رود بلکه نمایانگر استعدادهای زن ایرانی در خلق آثار ادبی برجسته نیز هست.

سیمین دانشور در کنار نگارش، به تدریس در دانشگاه تهران نیز پرداخت و در مدت بیست سال حضور خود در این عرصه، محبوبیت زیادی میان دانشجویان و استادان کسب کرد. او در کلاس‌های خود برخوردی صمیمی، مادرانه و مهربان با دانشجویان داشت و آنطور که خودش می گفت، به حل مشکلات شخصی و روانی آن‌ها نیز توجه می‌کرد.

سیمین دانشور در طول زندگی‌اش با حضور فعال در کانون نویسندگان ایران و همکاری با نویسندگان برجسته، تأثیر زیادی بر ادبیات معاصر ایران گذاشت. او در سال ۱۳۹۰ در ۹۰ سالگی و بر اثر آنفولانزا درگذشت و به عنوان زنی که نه‌تنها در عرصه ادبیات، بلکه در زندگی شخصی خود نیز انسانی مهربان و دلسوز بود در فضای ادبی جامعه ایران جاودانه شد.

درباره سیمین دانشور

ادبيات معاصر ايران در عرصه‌هاي مختلف، آفرينندگان زن زيادي را به خود ديده است، اما تعداد كمي از آن‌ها اعتبار و جايگاه ادبي سيمين دانشور را داشته‌اند. به عقیده بسیاری، شروع داستان‌نویسی حرفه‌ای زنان ایرانی با سیمین دانشور بود.  همکاری و دانش‌آموختگی او در کنار بزرگانی چون غلامحسین ساعدی، احمد شاملو، علی اکبر کسمایی، صادق هدایت، عباس اقبال، بدیع‌الزمان فروزان‌فر، ملک‌الشعرای بهار و... از او نویسنده‌ای چیره‌دست ساخت که برخی کتاب‌هایش در جهان شناخته و به بیش از ۱۷ زبان ترجمه شد. اولویت خانم دانشور برای داستان‌نویسی، مسائل و ناهنجاری‌های روزمره اجتماعی و بعضا سیاسی بود و همانطور که انتظار می‌رود، زنان در داستان‌های او، جایگاه ویژه و ارجمندی دارند و در بسیاری موارد، فضای داستان‌ها به نقل از بانوان و حول مشکلات و دغدغه‌های آنها چرخ می‌زند.

سيمين دانشور، در سال ۱۳۰۰ (۱۹۲۱م) به دنيا آمده است. در زمانه‌اي كه آشوب‌ها، تنش‌ها، تغييرات اجتماعي، سياسي و جهاني بسياري در ایران و جهان اتفاق افتاد. تنها يكي از اين اتفاقات، جنگ جهاني ويرانگر دوم بود كه در ۱۸ سالگی سیمین آغاز شد و به زودی زندگی او و تمام ایرانیان را تحت تاثیر قرار داد. آن‌قدر که این رخداد بعدها جان‌مايه مهمترين اثر او (سووشون) هم شد.  

كار در راديو ايران و حشر و نشر با خبرنگاران خارجي كه به ايران مي‌آمدند، سفر به شیراز و گذران زندگی در شهری که به اشغال انگليسي‌ها در آمده بود و سربازان هندي و اسكاتلندي و ... در آن رفت و آمد مي‌كردند، شرکت در مهماني‌هاي رده بالا به واسطه شغل پدر و گفتگو با افسران انگليسي، وقت گذراندن در کتابخانه پدر و مطالعه مهم ترین آثار ادبی روز... تحصیل در آمریکا و دست آخر همزيستي با جلال، از غول‌هاي ادبي و روشنفكري معاصر كشورمان، سبب شد او چنان تجربه زيسته‌اي داشته باشد كه بتواند به راحتي آن‌ را به رشته تحرير درآورده و آثار متفاوتی خلق كند. چنانکه همین کار را هم می کرد و در همه آثارش می‌شود رد پای تجربه هایش را دید. خودش می گفت: «من مدام در حال يادداشت  دیده‌ها و شنیده‌هایم بوده‌ام. من تا تجربه نكنم و شخصاً ديالوگ نداشته باشم نمی‌توانم بنويسم.»

برخی همچون هوشنگ گلشيري، اعتقاد دارند كه دانشور، به شدت تحت تأثير جلال بوده است. البته اين امر، خاص بيشتر نويسنده‌هاي دوره جلال بود و نثر كوتاه و ضربتي و محكم و مستقيم او، چيزي نبود كه بشود بي‌اعتنا از كنارش گذشت. اما در عین حال این وصله ای نیست که بشود به راحتی به سیمین چسباند. به خصوص که خودش در خاطراتش گفته است که او و جلال معمولا نوشته های همدیگر را پیش از هر کس می خواندند و آن را نقد و بررسی می کردند. با این حال «او هرگز اجازه نمی‌داد جلال در نوشته‌هایش دست ببرد» اما همچنان عده ای عقیده دارند جدا از نثر، نگاه جلال نيز گويي در آثار سيمين نمود يافته است. تا بدانجا كه حتي گروهي، داستان يوسف و زري سووشون را، داستان جلال و سيمين مي‌دانند.

دانشور در آثار خود و به طور اختصاصي در سووشون، عادت به دولايه روايت كردن دارد. يعني شما يك لايه رئال و واقعي مشاهده مي كنيد، اما اين‌ها به نمادهايي هم منجر مي‌شود كه قرار است منظور نويسنده را منتقل کند. چنين است كه موقع خواندن، بايد به لايه‌هاي دروني‌تر نیز سفر كرد تا قادر به كشف اين نمادها شد. با همه اين احوالات و فارغ از اینکه سیمین چقدر از جلال تاثیر گرفته است، بهتر است او را با این گفته سيمين بهبهاني بشناسیم: «در بين زنان بهترين قلم را داشت.»

جوایز سیمین دانشور

  • جایزه بهترین رمان سال برای رمان سووشون از طرف کانون نویسندگان ایران در سال ۱۳۴۸
  • جایزه مهرگان ادب از سوی بنیاد مهرگان ادب به پاس یک عمر فعالیت ادبی در سال ۱۳۸۲

سیمین دانشور
سیمین دانشور
مترجم
«به نظر میرسد داغ ننگ، آرزویی است که نویسنده این داستان برای بهبود وضع زنان و دنیایی بهتر دارد که در آن دنیای بهتر از این مصائب و تعصب‌ها خبری نباشد. هاثورن آرزومند زن جدیدی است که پیامبر آتی این جهان باشد. زنی دانشمند، منیع و شایسته، آیت سرور و شادمانی و سروش خوشبختی و نیکی، زنی که بتواند روابط زن و مرد را بر اساس بهتر و عاقلانه‌تری بنا نهد و آئینی را که دیگران یعنی زورمندان اجتماع به غلط بر زنان تحمیل کرده‌اند، دگرگون سازد.مترجم این داستان نیز به انتظار ظهور چنین زنی دست به چنین ترجمه‌ای زد.»

نقل‌قول از کتاب

حیرت آور است که این زن تنها سرزمینی را وطن خود می‌دانست که در آن مثال زنده‌ی رسوایی بود.


کتاب داغ ننگ – صفحه ۴۸

اگر در میان آن گروه پروتستان‌های متعصب، کاتولیکی وجود داشت، از دیدار این زن زیبا، با آن قیافه‌ی دلکش و حالت جالب و کودکی که در آغوش داشت، به یاد تصویر مریم مقدس می‌افتاد. تصویری که نقاشان زبردست در تجسم آن با یکدیگر رقابت‌ها کرده‌ بودند.


کتاب داغ ننگ – صفحه ۲۴

یکی از تماشاچیان مونث اظهار عقیده کرد: «در خامه‌دوزی مهارت زیادی دارد. این یقین است. اما آیا هرگز زنی پیش از این هرزه‌ بی بند و بار کوشش کرده است که مهارت خود را در چنین موقعی به چشم همه بکشد؟ ای زن‌های یاوه‌گو، آیا غیر از این است که می‌خواهد به ریش آبا دین ما بخندد و آنچه را که این آقایان لایق مجازات او تعیین کرده‌اند وسیله افتخار خود قرار بدهد؟»


کتاب داغ ننگ – صفحه ۲۲

ماموریت مادر، که پیامبری درد بود، پایان یافته بود.


کتاب داغ ننگ – صفحه ۲۴۳

«مادرش به او گفت : نه مرواید کوچکم، تو باید آفتاب خود را خودت به وجود آوری. من خورشیدی ندارم که به تو ببخشم.»


کتاب داغ ننگ – صفحه ۷۳

کتاب‌های مترجم

کمدی انسانی

مشاهده

بنال وطن

مشاهده