ابله

فئودور داستایفسکی

نام مترجم مهری آهی
سال چاپ ۱۳۹۵
تعداد صفحه ۱۰۶۴
تعداد تجدید چاپ ۵
شابک ۶ - ۱۵۶ - ۴۸۷ - ۹۶۴ - ۹۷۸

درباره کتاب

رمان «ابله» اثر فئودور داستایوفسکی (که در برخی زبان‌ها به عنوان «احمق» نیز ترجمه شده است) از برجسته‌ترین آثار ادبیات کلاسیک به شمار می‌رود که به شکلی پیچیده به طبیعت انسانی می‌پردازد. این رمان که در سال ۱۸۶۹ منتشر شد، به چالش‌های اخلاقی، پاکی و معصومیت در جامعه‌ای عمیقاً معیوب می‌پردازد. شاهزاده میشکین، قهرمان داستان، شخصیتی منحصربه‌فرد در میان آثار داستایوفسکی است: فردی که با شفقت و سادگی‌ای تقریباً مسیح‌گونه رفتار می‌کند. این ویژگی باعث می‌شود رمان نه فقط یک داستان، بلکه کاوشی در این باشد که چه اتفاقی می‌افتد وقتی یک «ابله» واقعی، کسی که از ترفندها و انگیزه‌های خودخواهانه معمول جامعه به دور است، با دنیایی که از روراستی فاصله زیادی دارد، روبرو می‌شود.

آنچه ابله را از دیگر رمان‌های دوران خود متمایز می‌کند، نحوه‌ی به تصویر کشیدن شخصیت‌ها توسط داستایوفسکی است؛ او تمامی جنبه‌های انسانی شخصیت‌هایش را به نمایش می‌گذارد. هر شخصیت دارای نقص‌ها، پیچیدگی‌ها و عمق انسانی است که به خواننده این امکان را می‌دهد تا پیامدهای صاف‌وساده‌بودن را در جامعه‌ای که تحت سلطه‌ي فریب، قدرت و غرور است، بررسی کند. این کتاب همچنین بازتابی از ایده‌های فلسفی داستایوفسکی است، از جمله تأملات او دربار‌ه‌ی طبیعت خیر و شر، ایمان و ناامیدی وجودی.

ابله، خوانندگان را به بازنگریِ درک خود از برتری‌های اخلاقی، آسیب‌پذیری و جایگاه نیکی در جهانی فاسد دعوت می‌کند. این اثر همچنان به عنوان یکی از قطعات عمیق ادبی در ذهن و جان آدمی باقی می‌ماند و ما را به تأمل درونی وادار مي‌کند، و نه تنها رفتار شخصیت‌ها، بلکه ماهیت خود ما را در برابر نقص‌های اجتماعی مورد پرسش قرار می‌دهد.

جوزف فرانک زندگی‌نامه‌نویس داستایوفسکی
«ابله شخصی‌ترین اثر از میان آثار بزرگ داستایوفسکی است، کتابی که در آن صمیمی‌ترین، عزیزترین و مقدس‌ترین اعتقادات خود را مجسم می‌کند.»
گری سال موریسون محقق ادبی
«ابله مرا به یاد این گفته می‌اندازد که زنبورهای بامبل طبق قوانین فیزیک نباید قادر به پرواز باشند، اما زنبورها، بدون دانستن فیزیک، به هر حال پرواز می‌کنند.»
ولادیمیر ناباکوف نویسنده و منتقد روسی-آمریکایی
ناباکوف آثار داستایوفسکی از جمله ابله را به دلیل تصویرسازی از شخصیت‌های ناپایدار روانی و کمبود عمق در توسعه آن‌ها مورد انتقاد قرار داده است. او برخی از جنبه‌های رمان را به‌ویژه در توصیف رنج، احساساتی می‌دانست.
ویرجینیا وولف نویسنده و منتقد انگلیسی
«ابله کتابی شگفت‌انگیز است، آکنده از ایمانی ناامیدانه، حتی روان‌رنجور، به زیبایی معصومیت، در عین حال کاملاً آگاه از بی‌رحمی‌ای که چنین معصومیتی برمی‌انگیزد.»
فریدریش نیچه فیلسوف آلمانی
«ابله داستایوفسکی یک شاهکار عمیق روان‌شناختی است. این یک سفر ترسناک به عمق نیکی است که به‌طور متناقض نشان می‌دهد فضیلت بیش از حد ممکن است به ویرانی منجر شود.»
آندره ژید نویسنده فرانسوی و برنده جایزه نوبل
«در ابله نوعی زیبایی تراژیک وجود دارد، یک انسانیت عریان که، در حالی که ما را آشفته می‌کند، به‌طور غیرقابل مقاومتی جذب‌مان می‌کند. پاکی شاهزاده میشکین چالشی برای دنیای ماست.»
آلبر کامو نویسنده و فیلسوف فرانسوی
«داستایوفسکی در ابله به ما نشان می‌دهد که چگونه پاکی می‌تواند به باری سنگین، حتی جنون، در جامعه‌ای تبدیل شود که حس شفقت خود را از دست داده است.»
لئو تولستوی نویسنده روسی
«ایده‌ی ابله تلاشی برای به تصویر کشیدن ایده‌آل زیبایی و مهربانی در زندگی واقعی است، که متأسفانه همیشه با این ایده‌آل در تضاد خواهد بود.»
ولادیمیر ناباکوف نویسنده و منتقد روسی
«داستایوفسکی در رمان ابله نه تنها جنبه‌های مذهبی، بلکه جنبه‌های انسانی را نیز لمس می‌کند، زیرا شاهزاده میشکین ایده‌آلی را تجسم می‌بخشد که با واقعیت پیرامون ناسازگار است.»

بریده خواندنی

«شاهزاده حتی متوجه آن نبود که دیگران داشتند با آگلایا صحبت و اظهار لطف می‌کردند. حتی گاه تقریباً فراموش می‌کرد که خود در کنار او نشسته‌است. گاهی دلش می‌خواست به جای دیگر برود و بکلی ناپدید شود. آرزو داشت حتی به یک گوشه خلوت و تاریک راه یابد و هیچ‌کس نداند او کجاست؛ به شرط آنکه فقط با افکار خود تنها بماند. یا اینکه لااقل در خانه خودش باشد و بدون آنکه کسی در کنارش باشد، نه لبدف و نه بچه‌ها، روی نیمکت بیفتد؛ صورتش را در بالش فرو برد و یکی دو شبانه‌روز دیگر به همین حال به‌سر برد. گاه در عالم خیال در برابر خود نقش کوه‌هایی را می‌دید؛ بخصوص نقطه آشنایی را که یادآوری آن پیوسته برایش مطبوع بود و، هنگامی که در سویس می‌زیست، همیشه علاقه داشت به آنجا برود تا از آن بالا بتواند به‌پایین به‌دهکده خود و به‌آبشاری که چون نخ باریک سفیدی برق می‌زد، و نیز ابرهای سفید و کاخ قدیمی متروک، نظر افکند. آه! چقدر آرزو داشت هم‌اکنون در آنجا باشد و فقط به یک چیز بیندیشد! تمام عمر را به این یک چیز بیندیشد و حتی هزار سال او را به خود مشغول دارد! و برایش چه اهمیتی دارد که در اینجا او را بکلی فراموش کنند! حتی شاید بهتر این بود که اصلاً او را نمی‌شناختند و همۀ آنچه می‌گذشت فقط خواب باشد! راستی برای او چه تفاوت داشت که در خواب باشد یا بیداری؟ گاه به تماشای آگلایا می‌پرداخت و پنج دقیقه‌ای نگاهش را از چهره او بر نمی‌گرفت؛ اما نگاهش شگفت‌آور بود. انگار به شیءای می‌نگریست که دو فرسخی از او دور است؛ یا مثل آن بود که به تصویر او می‌نگریست، نه خود او که در کنارش نشسته‌بود.»

دریافت نمونه کتاب

بریده شنیدنی

بریده صوتی به زبان انگلیسی

00:00
فئودور داستایفسکی
نویسندگان
فئودور داستایفسکی

زندگی‌نامه‌ی فئودور داستایفسکی

فئودور میخایلوویچ داستایفسکی (۱۸۲۱-۱۸۸۱) نویسنده و فیلسوف روسی، یکی از بزرگترین نویسندگان ادبیات جهان محسوب می‌شود. او در مسکو متولد شد و از کودکی با مشکلات و سختی‌های زیادی روبه‌رو بود. داستایفسکی تحصیلات خود را در مدرسه نظامی آغاز کرد، اما عشق به ادبیات باعث شد تا از این مسیر فاصله بگیرد و به نویسندگی روی آورد. او با انتشار اولین رمانش «بیچارگان» به سرعت به شهرت رسید و به عنوان یک چهره برجسته در ادبیات روسیه شناخته شد.

زندگی داستایفسکی پر از فراز و نشیب بود؛ از مشکلات مالی تا بیماری‌های جسمی. و در کنار همه این‌ها او به دلیل مشارکت در فعالیت‌های سیاسی و عضویت در گروه‌های روشنفکری به زندان محکوم شد و چندین سال را در تبعید در سیبری گذراند. این تجربه تأثیر زیادی بر آثار او گذاشت.

پس از آزادی از سیبری، داستایفسکی به نویسندگی بازگشت و برخی از بزرگترین آثار خود مانند «جنایت و مکافات»، «برادران کارامازوف»، و «ابله» را نوشت.

او در نهایت در سال ۱۸۸۱ در سن‌پترزبورگ درگذشت، اما میراث ادبی او همچنان به عنوان یکی از گنجینه‌های بی‌بدیل ادبیات جهان باقی مانده است.

درباره‌ی فئودور داستایفسکی

فئودور داستایفسکی یکی از برجسته‌ترین نویسندگان ادبیات روسی و جهان بود که با نوشتن آثاری سترگ، تأثیری ماندگار بر فرهنگ و ادبیات جهانی گذاشت. او به واسطه نگاه عمیقش به پیچیدگی‌های روان‌شناختی و موضوعات فلسفی، به یکی از مهم‌ترین چهره‌های ادبی تبدیل شد. داستایفسکی همواره به سوالات اساسی انسان درباره معنای زندگی، گناه، رستگاری، و اخلاق پرداخته و این مضامین را با دقت در رمان‌های خود منعکس کرده است.

یکی از ویژگی‌های مهم کار داستایفسکی، توانایی او در شخصیت‌پردازی پیچیده و واقع‌گرایانه بود. او شخصیت‌هایی خلق کرده که درگیر تضادهای درونی و سوالات اخلاقی هستند و به‌عنوان نمایندگان ایده‌های فلسفی و اجتماعی به کار می‌روند. در آثاری مانند "جنایت و مکافات"، "برادران کارامازوف"، و "ابله"، داستایفسکی به کاوش در عمق روان انسان پرداخته و مخاطب را به تفکر درباره موضوعات بنیادین بشری واداشته است.

داستایفسکی با آثارش به بررسی عمق روان انسان و تناقضات وجودی پرداخت. او از طریق شخصیت‌های پیچیده و بحران‌های فلسفی، توانست تصویری بی‌نظیر از چالش‌های انسانی در مواجهه با اخلاق، ایمان، و عدالت ارائه دهد.

نثر داستایفسکی علاوه بر پیچیدگی‌های فلسفی و روان‌شناختی، دارای سبکی روان و پرشور است که خواننده را به دنیای تلاطم شخصیت‌هایش می‌برد. او با بهره‌گیری از دیالوگ‌های زنده و گفت‌وگوهای عمیق میان شخصیت‌ها، فضایی ایجاد کرد که در آن سوالات اساسی درباره اخلاق، دین، و معنای زندگی مطرح می‌شود. این ویژگی‌ها باعث شده‌اند تا آثار داستایفسکی همچنان به‌عنوان منابع مهمی در حوزه روان‌شناسی، فلسفه، و ادبیات مورد توجه قرار گیرند.

فئودور داستایفسکی با تعهد به نوشتن، توانست جایگاهی منحصر به فرد در تاریخ ادبیات جهان به‌دست آورد. او با آثاری که به مسائل پیچیده انسانی می‌پردازند، خوانندگان را به تفکر و خودکاوی وادار می‌کند و آثارش به‌عنوان شاهکارهایی جاویدان در ادبیات جهانی باقی مانده‌اند.

مهری آهی
مترجمین
مهری آهی

زندگی‌نامه‌ی مهری آهی

مهری آهی (۱۳۰۰-۱۳۶۶ هجری شمسی) مترجم برجسته، استاد دانشگاه تهران، فعال حقوق زنان و از اعضای شورای کتاب کودک بود. او در تهران به دنیا آمد و پدرش، مجید آهی، دیپلمات و از دولتمردان دوره پهلوی بود. مهری تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در مدرسه فرانسوی ژاندارک گذراند و سپس از دانشسرای عالی و دانشکده ادبیات دانشگاه تهران در رشته زبان و ادبیات فارسی فارغ‌التحصیل شد.

در سال ۱۳۲۱، پدرش به‌عنوان سفیر ایران در اتحاد جماهیر شوروی منصوب شد و مهری به همراه خانواده به مسکو رفت. او به مدت سه سال در دانشگاه دولتی مسکو به تحصیل زبان و ادبیات روسی پرداخت. پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۲۷، برای ادامه تحصیل به انگلستان و فرانسه رفت و پس از هفت سال موفق به اخذ دکتری در رشته زبان و ادبیات روسی شد.

مهری آهی پس از بازگشت به ایران، به تدریس زبان و ادبیات روسی در دانشگاه تهران پرداخت و هم‌زمان به ترجمه آثار مهم ادبیات روسی مشغول شد. از جمله ترجمه‌های برجسته او می‌توان به «پدران و پسران» اثر ایوان تورگنیف، «جنایت و مکافات» و «ابله» از فئودور داستایفسکی اشاره کرد.

علاوه بر فعالیت‌های ادبی، مهری آهی در حوزه‌های اجتماعی نیز فعال بود. او از اعضای شورای کتاب کودک بود و در سازمان‌های خیریه مانند شیر و خورشید سرخ ایران و سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی فعالیت داشت.

مهری آهی در ۷ اسفند ۱۳۶۶ درگذشت. پس از فوت وی، بابک احمدی در شماره ۲۵ نشریه آدینه درباره‌ی او نوشت: «مهری آهی در ۷ اسفند ۶۶ درگذشت، سه روز بعد بمباران موشکی تهران آغاز شد و در نگرانی‌ها، هراس‌ها و فاجعه‌های آن ایام کسی از مرگ او باخبر نشد. امروز هم که چند ماه از رفتن او می‌گذرد هم‌چنان بسیاری از حادثه بی‌خبرند.»

مهری آهی با ترجمه‌های دقیق و وفادار به متن اصلی، نقش مهمی در معرفی ادبیات روسی به فارسی‌زبانان ایفا کرد و آثار او همچنان مورد توجه علاقه‌مندان به ادبیات قرار دارد.

درباره مهری آهی

مهری آهی یکی از مترجمان برجسته ادبیات روسی به فارسی است که آثار مهم و تاثیرگذاری را در کارنامه ترجمه خود دارد. او با وفاداری به متن‌های اصلی و توجه ویژه به جزئیات، نقش مهمی در معرفی شاهکارهای ادبیات روسیه به جامعه فارسی‌زبان ایفا کرده است. مهری آهی علاوه بر ترجمه آثار داستانی و ادبی، تمرکز خاصی بر آثار فلسفی و پیچیده‌ای داشت که نیازمند حساسیت و دقت بالا در ترجمه بودند.

یکی از ویژگی‌های مهم کار مهری آهی، دقت و وسواس او در انتخاب آثار برای ترجمه بود. او پیش از ترجمه هر اثر، مطالعات دقیقی انجام می‌داد تا بتواند مقدمه‌ای جامع و دقیق درباره نویسنده و زمانه او بنویسد و مخاطب را با فضای داستان آشنا کند. این مقدمه‌ها در بسیاری از آثار ترجمه‌شده او، مانند "جنایت و مکافات" و "ابله" داستایفسکی، به خوبی قابل مشاهده است و به خواننده کمک می‌کند تا درک عمیق‌تری از بستر فرهنگی و فکری اثر به‌دست آورد.

مهری آهی در ترجمه‌های خود، به‌ویژه آثار داستایفسکی، تلاش می‌کرد تا پیچیدگی‌های روانی و فلسفی شخصیت‌ها را به زبان فارسی منتقل کند. او بر این باور بود که وفاداری به متن اصلی تنها در حفظ واژگان نیست، بلکه در انتقال روح نویسنده و حس و حال اثر نهفته است. این حساسیت در ترجمه‌های او باعث شده است که آثارش همچنان به‌عنوان منابع معتبر و دقیق برای مطالعه ادبیات روسی باقی بمانند.

نثر روان و وفاداری به متن اصلی در عین توانایی در حفظ لحن و سبک نویسنده از ویژگی‌های برجسته آثار مهری آهی است. او با مهارتی خاص، توانست ظرافت‌های نثر نویسندگان روسی را به فارسی منتقل کند و آثارشان را برای مخاطبان فارسی‌زبان قابل فهم و دلنشین سازد. هرچند مهری آهی جوایز رسمی برای ترجمه‌های خود دریافت نکرد، اما ترجمه‌های او به دلیل کیفیت و دقت بالا، مورد تحسین قرار گرفته‌اند و همچنان به‌عنوان آثاری ارزشمند در حوزه ترجمه ادبیات روسی شناخته می‌شوند. مهری آهی با تعهد و عشق به کار خود، جایگاه ویژه‌ای در تاریخ ترجمه ایران دارد.

فئودور داستایفسکی
فئودور داستایفسکی
نویسنده
این جمله از داستایوفسکی در نامه‌ای به دوستش اپولون مایکوفسکی نوشته شده است، که در آن او به چالش‌های خلق شخصیتی مانند شاهزاده میشکین اشاره می‌کند. «من می‌خواستم شخصیتی واقعاً زیبا را به تصویر بکشم. چیزی سخت‌تر از این در دنیا وجود ندارد، و به‌ویژه در زمان ما.» این جمله نیز از نامه‌های داستایوفسکی به دوستش نیکولای استراخوف پیش از انتشار ابله آمده است، که هدف او را برای خلق شخصیتی چون میشکین توضیح می‌دهد. «نیت من این است که مردی کاملاً زیبا را به تصویر بکشم. این ایده در سراسر رمان قوی‌ترین محور خواهد بود. سؤال اصلی که مطرح می‌شود همان سؤالی است که در بسیاری از آثار قبلی من نیز وجود دارد: اینکه چگونه یک فرد می‌تواند پاکی و نیکی خود را در جامعه‌ای پر از فریب، بی‌رحمی و نفرت حفظ کند.»

مهری آهی
مهری آهی
مترجم
«شیوه و سبک هنری رمان ابله را چنان که بیشتر منتقدان زبردست بیان کرده‌اند، می‌توان متکی بر آوردن تضادها دانست. هـنـر او به گفته میچولسکی، چون هنر رامبراند، تکیه بر روشنی و تاریکی دارد. در حقیقت این شیوه هم در تصویر قهرمانان، هم در نمایاندن پدیده‌های اجتماعی و هم در توجیه و تبیین رویدادها با اندک دقتی آشکار است.» آهی در مقدمه ترجمه خود، به بررسی زندگی و آثار داستایوفسکی پرداخته و زمینه‌های فکری و فلسفی او را تحلیل کرده‌است. او همچنین به تأثیر تجربیات شخصی داستایوفسکی، مانند محکومیت به اعدام و بیماری صرع، بر خلق شخصیت‌های رمان «ابله» اشاره می‌کند. آهی معتقد است که داستایوفسکی در این رمان، تلاش کرده تا نیکی مطلق را در قالب شخصیت شاهزاده میشکین به تصویر بکشد و چالش‌های چنین فردی را در مواجهه با جامعه فاسد نشان دهد، و این دشوارترین کار ممکن است. به‌طور کلی، نگاه مهری آهی به رمان «ابله»، تأکید بر عمق روان‌شناختی و فلسفی آن و بررسی تقابل بی‌گناهی و فساد در جامعه است.

نقل‌قول از کتاب

«زیبایی جهان را نجات خواهد داد.»


«می‌خواهم رنج بکشم و با رنج خالص شوم.»


«روح، با بودن در کنار کودکان شفا می‌یابد.»


«در هر اندیشه جدی انسانی، که در سر کسی شکل می‌گیرد، همیشه چیزی باقی می‌ماند که نمی‌توان به دیگران منتقل کرد.»


«فقط یک چیز باعث می‌شود انسان از ناامیدی نجات پیدا کند، و آن عشق است.»


«آدمی که دوست داشتن را بلد نیست، هیچ‌وقت شاد نخواهد بود.»


«هیچ‌چیز در این دنیا به اندازه قلبی که برای دیگران می‌تپد، ارزشمند نیست.»


«حال آنکه دردناک‌تر از آن، این است که به یقین بدانی که پس از یک ساعت یا ده دقیقه یا نیم دقیقه و شاید هم‌اکنون، دیگر روح از بدنت جدا خواهدشد و برای همیشه زندگی‌ات به‌پایان خواهدرسید. از همه وحشتناک‌تر، همین یقین است. وقتی سر را گذاشتی زیر تیغه ساطور و می‌شنوی ساطور بالای سرت به‌حرکت درمی‌آید، همین یک ربع ثانیه از همه دهشتناک‌تر است.»



کتاب‌های نویسنده

جنایت و مکافات

مشاهده

کتاب‌های مترجم

جنایت و مکافات

مشاهده