کنفوسیوس
کارل یاسپرس
نام مترجم احمد سمیعیدرباره کتاب
کتاب «کنفوسیوس» نوشته «کارل یاسپرس»، اثری ارزشمند در حوزه فلسفه و شناخت اندیشههای بنیادین فیلسوفان بزرگ تاریخ است. این کتاب در مجموعهای از آثار یاسپرس قرار دارد که به بررسی چهرههای شاخص و تأثیرگذار تاریخ اندیشه، از جمله سقراط، بودا و کنفوسیوس میپردازد. یاسپرس با تکیه بر روش پژوهشی دقیق و منسجم خود تلاش کرده تا خواننده را به سرچشمههای اصلی افکار این متفکران بزرگ نزدیک کند.
نکتهای که یاسپرس بر آن تأکید دارد، ضرورت بازگشت به سرچشمههای اصیل اندیشههاست. او معتقد است که برای درک عمیق و درست آرای فلاسفهای چون کنفوسیوس، باید از هرگونه برداشتهای سطحی و آلوده به دور ماند و به اصل تفکرات آنان رجوع کرد. در غیر این صورت، هرگونه ارزیابی یا قضاوت درباره این اندیشهها تیره و مبهم خواهد بود. تلاش یاسپرس در این کتاب، فراهم آوردن بستری برای چنین شناختی است.
کتاب «کنفوسیوس» علاوه بر آنکه فرصتی برای آشنایی با فلسفه و آموزههای این متفکر بزرگ چینی فراهم میکند، نمونهای از یک روش پژوهشی معتبر و قابل اعتماد در مطالعات فلسفی است. این اثر برای خوانندگانی که علاقهمند به تاریخ فلسفه و شناخت فرهنگهای شرقی هستند، بسیار مفید و آموزنده خواهد بود.
همچنین کتاب این امکان را میدهد که خوانندگان با دقت و اطمینان بیشتری با مفاهیم و دیدگاههای خود یاسپرس آشنا شود.
بریده خواندنی
آزاده، آرام و بشاش است و سفله، پیوسته در هول و هراس. آزاده با همهکس بیآنکه خودمانی باشد سازگار است، و سفله با همهکس بیآنکه سازگار باشد، اظهار برادری میکند. یکی بینخوت، سرشار از شایستگی است، و دیگری بی شایستگی سرشار از نخوت. در مصایب روزگار یکی چون کوه است، و دیگری چون کاه. آزاده به خود تکیه دارد و سفله دست كمك نزد همسایگان دراز میکند. آزاده مجذوب بالاست و سفله، مجذوب پست. آزاده، مستقل است. شوربختی و نیکبختی را، تا هروقت که بیایند، به يكحال تحمل میکند، و آزاد از هر بیمی عمر به سر میآورد. از این رنج می برد که خود را نمیشناسد نه از آنکه دیگران او را نمیشناسند. آزاده خود را مکلف میسازد که عادل باشد و از دیگران توقعی نمیکند؛ از کسی کینه به دل ندارد. نه از سپهر شکایت میکند، نه از آدمیان. اصولا از هر مسابقهای کناره میگیرد و اگر از آن گریزی نباشد به رمایه بس میکند. در مسابقه نیز همچنان آزاده است.
در گفتار، آهسته و در کردار چالاک است. از آن میترسد که مبادا گفتارش بیش از کردار باشد. به دیدهاش، مهمتر از هر چیز کردار است و سپس سازگاری گفتار با
رفتار. مشیت و أراده مردان بزرگ را حرمت مینهد.
آزاده از آن میپرهیزد که مستغرق آجل و غایب شود، و در نقد و حال، در موقعیتی معلوم، و در دل واقعیت می ایستد. «راه مرد آزاده چون راه سفری دراز است: باید از نزدیکترین منزل آغاز کرد.»
«آغاز راه مرد آزاده همسان مشغله های مرد یا زنی معمولی است لیکن به سوی آفاق دیگری کشیده میشود و آسمان و زمین را در مینوردد.» «آزاده در هر آنچه انجام میدهد میتواند جهتگیری کند… در عین توانگری و شرف… در فقر و مذلت… در میان بربرها… در محنت و سختی… به هیچ حال خود را نمیبازد به هر حال و به هر دم همان است که بود. »
احمد سمیعی
مترجمین
زندگینامه احمد سمیعی
احمد سمیعی گیلانی (۱۲۸۴–۱۳۶۳ هجری شمسی) مترجم، نویسنده، و پژوهشگر ادبی برجسته ایرانی بود که به خاطر تلاشهایش در حوزه ادبیات فارسی و نقش او در معرفی شاهکارهای ادبی جهان به خوانندگان ایرانی شناخته میشود. او در سال ۱۲۸۴ شمسی در شهر رشت به دنیا آمد و از همان ابتدای زندگی به ادبیات و زبانشناسی علاقه نشان داد که او را به مسیری از اعتبار علمی و فرهنگی هدایت کرد.
سمیعی گیلانی تحصیلات آکادمیک خود را در دارالفنون، معتبرترین مؤسسه آموزش عالی ایران در آن زمان، آغاز کرد و در رشتههای ادبیات و فلسفه به تحصیل پرداخت. علاقه عمیق او به زبانها باعث شد که زبانهای فرانسه، انگلیسی و عربی را به طور کامل فراگیرد و این مهارتها پایهای برای فعالیتهای ترجمهای او شدند. علاوه بر ترجمه، احمد سمیعی گیلانی نویسندهای پرکار در حوزه مقالهنویسی و ویراستاری نیز بود. او در نشریات ادبی مقالات انتقادی منتشر میکرد و از احیای نثری در ادبیات فارسی حمایت میکرد که سنت و مدرنیته را در کنار یکدیگر حفظ کند. بهعنوان عضوی از فرهنگستان ادب ایران، نقشی کلیدی در حفظ میراث ادبی فارسی ایفا کرد. تلاشهای بیوقفه او برای هنر و ادبیات او را به چهرهای شناختهشده و تأثیرگذار تبدیل کرد و یادش همچنان در میان پژوهشگران و خوانندگان زنده است.
سمیعی گیلانی در سال ۱۳۶۳ شمسی درگذشت و میراث غنی از مشارکتهای علمی و فرهنگی را به جا گذاشت که همچنان الهامبخش بسیاری است.
درباره احمد سمیعی
احمد سمیعی گیلانی مترجم، نویسنده و منتقد ادبی برجسته ایرانی بود که بیشتر بهخاطر تلاشهایش در معرفی ادبیات غرب به مخاطبان فارسیزبان شناخته میشود به یکی از چهرههای کلیدی در فضای فکری ایران تبدیل شد. تسلط فوقالعاده او به زبانها، بهویژه زبان فرانسه، به او این امکان را داد که آثار نویسندگان برجستهای را ترجمه کند. از میان ترجمههای ویژه او میتوان به آثار ادبیات فرانسه، از جمله رمانهایی از ویکتور هوگو و گوستاو فلوبر، اشاره کرد که به متون کلیدی در آموزش مدرن ادبیات فارسی تبدیل شدند. و از میان آثار فلسفی نیز میتوان به ترجمهای مهم مانند آموزههای کنفوسیوس اشاره کرد. ترجمه آثار فلسفی سمیعی گیلانی نقش مهمی در معرفی اندیشههای شرق و غرب به خوانندگان ایرانی داشت و باعث شد فلسفه جهانی برای فارسیزبانان در دسترستر و قابلدرکتر شود.
فراتر از ترجمه، گیلانی سهم قابلتوجهی در اندیشه ادبی فارسی داشت. مقالات و نقدهای او بازتابی از تعهد او به مدرنسازی نثر فارسی با حفظ سنتهای غنی آن بود. گیلانی در مؤسسات فرهنگی و ادبی ایران حضوری پررنگ داشت و تلاش میکرد تا میراث ادبی و گفتمان فکری کشور را غنیتر کند.
احمد سمیعی گیلانی با کارهای خود نقش مهمی در تقویت گفتوگوی بین فرهنگی و ارتقای ادبیات فارسی در سطح جهانی ایفا کرد.
