کنفوسیوس

کارل یاسپرس

نام مترجم احمد سمیعی
سال چاپ ۱۳۶۳
تعداد صفحه ۸۶
تعداد تجدید چاپ ۳
شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۸۷-۱۰۵-۴

درباره کتاب

کتاب «کنفوسیوس» نوشته «کارل یاسپرس»، اثری ارزشمند در حوزه فلسفه و شناخت اندیشه‌های بنیادین فیلسوفان بزرگ تاریخ است. این کتاب در مجموعه‌ای از آثار یاسپرس قرار دارد که به بررسی چهره‌های شاخص و تأثیرگذار تاریخ اندیشه، از جمله سقراط، بودا و کنفوسیوس می‌پردازد. یاسپرس با تکیه بر روش پژوهشی دقیق و منسجم خود تلاش کرده تا خواننده را به سرچشمه‌های اصلی افکار این متفکران بزرگ نزدیک کند.  

نکته‌ای که یاسپرس بر آن تأکید دارد، ضرورت بازگشت به سرچشمه‌های اصیل اندیشه‌هاست. او معتقد است که برای درک عمیق و درست آرای فلاسفه‌ای چون کنفوسیوس، باید از هرگونه برداشت‌های سطحی و آلوده به دور ماند و به اصل تفکرات آنان رجوع کرد. در غیر این صورت، هرگونه ارزیابی یا قضاوت درباره این اندیشه‌ها تیره و مبهم خواهد بود. تلاش یاسپرس در این کتاب، فراهم آوردن بستری برای چنین شناختی است.  

کتاب «کنفوسیوس» علاوه بر آنکه فرصتی برای آشنایی با فلسفه و آموزه‌های این متفکر بزرگ چینی فراهم می‌کند، نمونه‌ای از یک روش پژوهشی معتبر و قابل اعتماد در مطالعات فلسفی است. این اثر برای خوانندگانی که علاقه‌مند به تاریخ فلسفه و شناخت فرهنگ‌های شرقی هستند، بسیار مفید و آموزنده خواهد بود.
همچنین کتاب  این امکان را می‌دهد که خوانندگان  با دقت و اطمینان بیشتری با مفاهیم و دیدگاه‌های خود  یاسپرس آشنا شود.

بریده خواندنی

آزاده، آرام و بشاش است و سفله، پیوسته در هول و هراس. آزاده با همه‌کس بی‌آنکه خودمانی باشد سازگار است، و سفله با همه‌کس بی‌آنکه سازگار باشد، اظهار برادری می‌کند. یکی بی‌نخوت، سرشار از شایستگی است، و دیگری بی شایستگی سرشار از نخوت. در مصایب روزگار یکی چون کوه است، و دیگری چون کاه. آزاده به خود تکیه دارد و سفله دست كمك نزد همسایگان دراز می‌کند. آزاده مجذوب بالاست و سفله، مجذوب پست. آزاده، مستقل است. شوربختی و نیکبختی را، تا هروقت که بیایند، به يك‌حال تحمل می‌کند، و آزاد از هر بیمی عمر به سر می‌آورد. از این رنج می برد که خود را نمی‌شناسد نه از آنکه دیگران او را نمی‌شناسند. آزاده خود را مکلف می‌سازد که عادل باشد و از دیگران توقعی نمی‌کند؛ از کسی کینه به دل ندارد. نه از سپهر شکایت می‌کند، نه از آدمیان. اصولا از هر مسابقه‌ای کناره می‌گیرد و اگر از آن گریزی نباشد به رمایه بس می‌کند. در مسابقه نیز همچنان آزاده است.

در گفتار، آهسته و در کردار چالاک است. از آن می‌ترسد که مبادا گفتارش بیش از کردار باشد. به دیده‌اش، مهمتر از هر چیز کردار است و سپس سازگاری گفتار با

رفتار. مشیت و أراده مردان بزرگ را حرمت می‌نهد.

آزاده از آن می‌پرهیزد که مستغرق آجل و غایب شود، و در نقد و حال، در موقعیتی معلوم، و در دل واقعیت می ایستد. «راه مرد آزاده چون راه سفری دراز است: باید از نزدیک‌ترین منزل آغاز کرد.»
«آغاز راه مرد آزاده همسان مشغله های مرد یا زنی معمولی است لیکن به سوی آفاق دیگری کشیده می‌شود و آسمان و زمین را در می‌نوردد.» «آزاده در هر آنچه انجام می‌دهد می‌تواند جهت‌گیری کند… در عین توانگری و شرف… در فقر و مذلت… در میان بربرها… در محنت و سختی… به هیچ حال خود را نمی‌بازد به هر حال و به هر دم همان است که بود. »

دریافت نمونه کتاب
کارل یاسپرس
نویسندگان
کارل یاسپرس

زندگی‌نامه‌ی کارل یاسپرس

کارل تئودور یاسپرس (۲۳ فوریه ۱۸۸۳ – ۲۶ فوریه ۱۹۶۹) روان‌پزشک و فیلسوف آلمانی-سوئیسی بود که به یکی از تأثیرگذارترین شخصیت‌ها در حوزه فلسفه اگزیستانسیالیسم و فلسفه مدرن بدل شد. او در اولدنبورگ آلمان به دنیا آمد و ابتدا به تحصیل حقوق پرداخت، اما به زودی رشته خود را به پزشکی تغییر داد و در سال ۱۹۰۹ از دانشگاه هایدلبرگ فارغ‌التحصیل شد. علاقه او به روان انسان باعث شد که به روان‌پزشکی روی بیاورد، و آثار پیشگامانه‌اش پایه‌های روان‌پزشکی پدیدارشناختی را بنیان نهاد.

یاسپرس با انتشار کتاب «روان‌پزشکی عمومی» در سال ۱۹۱۳ شهرت اولیه خود را کسب کرد. این کتاب روش‌شناسی جدیدی را به حوزه روان‌پزشکی معرفی کرد و بر اهمیت تجربه‌های ذهنی و درک دنیای درونی بیماران تأکید داشت. با این حال، نارضایتی او از رویکرد صرفاً علمی در روان‌پزشکی باعث شد که به فلسفه روی بیاورد و به بررسی پرسش‌های گسترده‌تر وجودی و متافیزیکی بپردازد.

در دهه ۱۹۲۰، یاسپرس به طور کامل وارد دانشگاه شد و به عنوان استاد فلسفه در دانشگاه هایدلبرگ فعالیت کرد. آثار فلسفی او که تحت تأثیر سورن کی‌یرکگور، فردریش نیچه و ایمانوئل کانت قرار داشتند، موضوعاتی همچون آزادی، تعالی، و محدودیت‌های فهم انسانی را بررسی کردند. آثار مهمی همچون «فلسفه» (۱۹۳۲) و «عقل و وجود» (۱۹۳۵) شهرت او را به عنوان یکی از متفکران برجسته اگزیستانسیالیسم تثبیت کردند.

دوران حرفه‌ای یاسپرس تحت رژیم نازی با چالش‌های جدی مواجه شد، زیرا او با ایدئولوژی نازی‌ها مخالف بود و همسرش، گرترد مایر، یهودی بود. در سال ۱۹۳۷ از دانشگاه اخراج شد و دوران جنگ جهانی دوم را در انزوای نسبی گذراند. پس از جنگ، یاسپرس به یکی از مدافعان سرسخت دموکراسی و حقوق بشر بدل شد و در آثاری همچون «مسئله گناه آلمان» (۱۹۴۶) بر لزوم پاسخگویی آلمانی‌ها تأکید کرد.

در سال ۱۹۴۸، یاسپرس به بازل سوئیس نقل مکان کرد و فعالیت‌های علمی و نگارشی خود را ادامه داد. آثار متأخر او، از جمله «منشأ و هدف تاریخ» (۱۹۴۹)، دامنه پژوهش فلسفی او را به تاریخ، فرهنگ، و امکان وحدت جهانی گسترش داد. یاسپرس تا زمان مرگش در سال ۱۹۶۹ چهره‌ای تأثیرگذار باقی ماند و میراثی ماندگار در تقاطع روان‌پزشکی، اگزیستانسیالیسم، و اخلاق به جا گذاشت.

درباره‌ی کارل یاسپرس

کارل یاسپرس فیلسوف و روان‌پزشک برجسته قرن بیستم بود که آثارش تأثیر ماندگاری در هر دو حوزه بر جای گذاشت. او فعالیت حرفه‌ای خود را با روان‌پزشکی آغاز کرد و سپس به فلسفه روی آورد. آثار اولیه او، به ویژه کتاب «روان‌پزشکی عمومی»، با تأکید بر درک تجربه‌های ذهنی بیماران به جای طبقه‌بندی صرف بیماری‌های روانی، انقلابی در این حوزه ایجاد کرد.

به عنوان فیلسوف، یاسپرس به یکی از چهره‌های مرکزی اگزیستانسیالیسم تبدیل شد، هرچند ترجیح می‌داد رویکرد خود را «فلسفه وجود» بنامد. تحت تأثیر متفکرانی همچون کی‌یرکگور، نیچه و کانت، یاسپرس به پرسش‌های عمیقی درباره وجود انسانی، آزادی، و ماهیت حقیقت پرداخت. آثار او اغلب محدودیت‌های دانش انسانی و مفهوم تعالی را بررسی می‌کردند؛ مفهومی که به جنبه‌های فراتر از فهم تجربی اشاره دارد. فعالیت‌های یاسپرس فراتر از فلسفه و روان‌پزشکی به مسائل اجتماعی و سیاسی نیز گسترش یافت.

یاسپرس نویسنده‌ای پرکار بود که به طیف گسترده‌ای از موضوعات، از متافیزیک و الهیات گرفته تا فلسفه تاریخ، پرداخت. ایده‌های او درباره ارتباط انسانی و «موقعیت‌های مرزی» زندگی ـ لحظات بحرانی که فرد را وادار به مواجهه با ماهیت وجودی خود می‌کندـ تأثیری ماندگار بر جای گذاشته است. سهم کارل یاسپرس در فلسفه وجودی و بحث‌های اخلاقی و حقوق بشر، همچنان در مواجهه با چالش‌های دنیای مدرن طنین‌انداز است. تعهد او به کاوش در اعماق وجود انسانی و محدودیت‌های عقل، او را به یکی از متفکران عمیق دوران خود بدل کرده است.

احمد سمیعی
مترجمین
احمد سمیعی

زندگی‌نامه احمد سمیعی

احمد سمیعی گیلانی (۱۲۸۴–۱۳۶۳ هجری شمسی) مترجم، نویسنده، و پژوهشگر ادبی برجسته ایرانی بود که به خاطر تلاش‌هایش در حوزه ادبیات فارسی و نقش او در معرفی شاهکارهای ادبی جهان به خوانندگان ایرانی شناخته می‌شود. او در سال ۱۲۸۴ شمسی در شهر رشت به دنیا آمد و از همان ابتدای زندگی به ادبیات و زبان‌شناسی علاقه نشان داد که او را به مسیری از اعتبار علمی و فرهنگی هدایت کرد.

سمیعی گیلانی تحصیلات آکادمیک خود را در دارالفنون، معتبرترین مؤسسه آموزش عالی ایران در آن زمان، آغاز کرد و در رشته‌های ادبیات و فلسفه به تحصیل پرداخت. علاقه عمیق او به زبان‌ها باعث شد که زبان‌های فرانسه، انگلیسی و عربی را به طور کامل فراگیرد و این مهارت‌ها پایه‌ای برای فعالیت‌های ترجمه‌ای او شدند. علاوه بر ترجمه، احمد سمیعی گیلانی نویسنده‌ای پرکار در حوزه مقاله‌نویسی و ویراستاری نیز بود. او در نشریات ادبی مقالات انتقادی منتشر می‌کرد و از احیای نثری در ادبیات فارسی حمایت می‌کرد که سنت و مدرنیته را در کنار یکدیگر حفظ کند. به‌عنوان عضوی از فرهنگستان ادب ایران، نقشی کلیدی در حفظ میراث ادبی فارسی ایفا کرد. تلاش‌های بی‌وقفه او برای هنر و ادبیات او را به چهره‌ای شناخته‌شده و تأثیرگذار تبدیل کرد و یادش همچنان در میان پژوهشگران و خوانندگان زنده است.

سمیعی گیلانی در سال ۱۳۶۳ شمسی درگذشت و میراث غنی از مشارکت‌های علمی و فرهنگی را به جا گذاشت که همچنان الهام‌بخش بسیاری است.

درباره احمد سمیعی

احمد سمیعی گیلانی مترجم، نویسنده و منتقد ادبی برجسته ایرانی بود که بیشتر به‌خاطر تلاش‌هایش در معرفی ادبیات غرب به مخاطبان فارسی‌زبان شناخته می‌شود  به یکی از چهره‌های کلیدی در فضای فکری ایران تبدیل شد. تسلط فوق‌العاده او به زبان‌ها، به‌ویژه زبان فرانسه، به او این امکان را داد که آثار نویسندگان برجسته‌ای را ترجمه کند. از میان ترجمه‌های ویژه او می‌توان به آثار ادبیات فرانسه، از جمله رمان‌هایی از ویکتور هوگو و گوستاو فلوبر، اشاره کرد که به متون کلیدی در آموزش مدرن ادبیات فارسی تبدیل شدند. و از میان آثار فلسفی نیز می‌توان به ترجمه‌ای مهم مانند آموزه‌های کنفوسیوس اشاره کرد. ترجمه آثار فلسفی سمیعی گیلانی نقش مهمی در معرفی اندیشه‌های شرق و غرب به خوانندگان ایرانی داشت و باعث شد فلسفه جهانی برای فارسی‌زبانان در دسترس‌تر و قابل‌درک‌تر شود.

فراتر از ترجمه، گیلانی سهم قابل‌توجهی در اندیشه ادبی فارسی داشت. مقالات و نقدهای او بازتابی از تعهد او به مدرن‌سازی نثر فارسی با حفظ سنت‌های غنی آن بود. گیلانی در مؤسسات فرهنگی و ادبی ایران حضوری پررنگ داشت و تلاش می‌کرد تا میراث ادبی و گفتمان فکری کشور را غنی‌تر کند.

احمد سمیعی گیلانی با کارهای خود نقش مهمی در تقویت گفت‌وگوی بین فرهنگی و ارتقای ادبیات فارسی در سطح جهانی ایفا کرد. 

کارل یاسپرس
کارل یاسپرس
نویسنده
۱. ياسپرس در مقدمه کتاب خود می‌نویسد:« بازیابی کنفوسیوس تاریخی از درون روایات کهن چه بسا محال جلوه کند. هر چند وی خود آثار خویش را انشا کرده است سطری هم از او در دست نداریم که بیقین کلمه بکلمه از آن او باشد. اختلاف نظر.»۲. کارل یاسپرس در مقدمه کتاب «فیلسوفان بزرگ: سقراط، بودا، کنفوسیوس و عیسی» نوشته است که قصد دارد به اهمیت این چهار شخصیت در تاریخ تفکر بشری می‌پردازد. او این افراد را به‌عنوان «افراد پارادایمی» معرفی می‌کند که هر یک نمایانگر نوعی از تفکر و رویکرد به مسائل وجودی هستند. یاسپرس تأکید می‌کند که این چهار نفر تأثیری بی‌بدیل بر تفکر و زندگانی بشر داشته‌اند و مطالعه زندگی و آموزه‌های آن‌ها می‌تواند به درک عمیق‌تری از فلسفه و معنای زندگی منجر شود.

احمد سمیعی
احمد سمیعی
مترجم
نقد و ارزیابی اندیشه‌های کنفوسیوس در حد مترجم نیست. همینقدر باید گفت که برای قبول یا رد آرا، پیش از هر چیز باید آنها را بدرستی شناخت. این مقصود زمانی حاصل است که خود را به سرچشمه اندیشه‌ها، هر چه نزدیک‌تر سازیم؛ زیرا دور از این سرچشمه همه چیز تیره، کدر و آلوده است. باری، تلاش پژوهشی یاسپرس در همین جهت بوده است و ما اگر نخواهیم در داوری‌های او سهیم باشیم، دست‌کم به صحت روش تحقیقی او می‌توانیم اعتماد کنیم.

نقل‌قول از کتاب

«در بند حقیقت بودن در جهان اندیشه، نشانه این است که آدمی از فریفتن خویشتن می‌زند. آزاده، پیوسته هر چه بیشتر مراقب خویش و مراقب کاری است که در خلوت می‌کند.»


«کسی که تنها در فکر صفای زندگی خود باشد، در ارکان جامعه خلل افکند.»


« فرض کن چشمانی چند به سوی تو دوخته شده است، بنگر که چه مایه خطیر و مهیب است!»


«در میان پرندگان و بهایم صحرا که نمی‌توان آشیان گزید. اگر بخواهم از مصاحبت مردم کناره گیرم به من بگویید پس با چه کسی زندگانی کنم؟»


«شایستگی باطنی با احترام به خود، از راه تربیت خویش حاصل می‌شود. کسی که باطن خود را بَررِسد و چیزی درخور ملامت نیابد چرا غمگین باشد و از چه بهراسد؟»


«هرگاه کره زمین به نظام می‌بود، به من برای تغییر آن نیازی نبُود.»



کتاب‌های نویسنده

فلوطین

مشاهده

آغاز و انجام تاریخ

مشاهده

افلاطون

مشاهده

آگوستین

مشاهده

کتاب‌های مترجم

سالامبو

مشاهده

ساخت‌های نحوی

مشاهده

چومسکی

مشاهده