لوی استروس

نام مترجم حمید عنایت
سال چاپ ۱۳۵۰
تعداد صفحه ۲۲۶
تعداد تجدید چاپ ۲
شابک ۱ - ۲۰۲ - ۱۱۷ - ۹۶۵ - ۹۷۸

درباره کتاب

کتاب ادموند لیچ درباره کلود لوی-استروس (انسان‌شناس و قوم شناس فرانسوی)، یکی از آثار برجسته در مطالعات انسان‌شناسی است که بر بررسی و تحلیل نظریه‌های لوی-استروس متمرکز شده است. این کتاب تلاشی برای ارائه تفسیری دقیق و انتقادی از کارهای یکی از مهم‌ترین انسان‌شناسان ساختارگرای قرن بیستم است. ادموند لیچ، خود یکی از شخصیت‌های تأثیرگذار در حوزه انسان‌شناسی، در این کتاب کوشیده تا به روشنی و عمق، پیچیدگی‌های مفاهیم ساختارگرایی و شیوه‌های تحلیل فرهنگی را که لوی-استروس در آثارش به کار گرفته است، تبیین کند.  

این اثر به طور خاص برای کسانی که علاقه‌مند به فهم رویکردهای ساختارگرا و تأثیر آن‌ها بر مطالعه فرهنگ‌ها و جوامع هستند، نوشته شده است. لیچ، با نگارشی قابل فهم و استدلالی منسجم، ارتباطات میان ایده‌های لوی-استروس و سایر مکاتب فکری را نیز بررسی می‌کند. این کتاب تنها یک نقد یا تحلیل ساده نیست، بلکه منبعی غنی برای درک بهتر نظریه‌های فرهنگی و روش‌های تحلیل مردم‌شناسانه است که در سطح آکادمیک و علمی بسیار مورد توجه قرار گرفته است.

تایمز ماتردی ریویو
ادموند لیچ بی‌گمان بهترین مفسر اندیشه‌های لوی استروس است. اگر لوی استروس پیشوای مکتب ساختارگرایی (استروکتورالیسم) است، لیچ به مکتب کارکردگرایی (فونکسیونالیسم) تعلق دارد. بااین‌وجود، داوری او درباره لوی استروس کاملاً بی‌طرفانه و منصفانه است.
ساندی تایمز The Sunday Times
کتاب ادموند لیچ درباره لوی استروس، به‌دلیل داوری بی‌طرفانه‌اش، هر دو جنبه عیب و هنر استاد را به خوبی نشان داده است. این کتاب ضمن تحلیل پژوهشگرانه و جدی اندیشه‌های لوی استروس، نیازهای خوانندگان ناآشنا با مباحث پیچیده انسان‌شناسی را نیز در نظر گرفته است.
برمنگام پست Birmingham Post
ادموند لیچ بسیاری از افکار لوی استروس را با نگاه انتقادی و عمیق مورد بررسی قرار داده است، به‌ویژه شهامت روشنفکرانه و گرایش او به صدور احکام کلی و قاطع درباره ماهیت اندیشه انسانی. لیچ این موضوعات را از دیدگاه منتقدی نیک‌اندیش تحلیل می‌کند.
ضمیمه ادبی تایمز TLS
لوی استروس به پاس تهور روشنفکرانه‌اش، انقلابی در حوزه اندیشه است؛ اما در عین حال، از جمله محققانی است که در میان دانشگاهیان احترام فراوان دارد. آثار و ایده‌های او همچون رهبری که نیروی معنوی فوق‌العاده‌ای دارد، شاگردانش را بی‌چون‌وچرا به خود جذب می‌کند. او جسارت روشنفکری را با آرمان‌خواهی در هم آمیخته است.
نیوهول
لیچ از اندیشه‌های لوی استروس با خونسردی و مهارت استادانه سخن می‌گوید.

بریده خواندنی

«… لوی استروس در استدلال خود سیر تکامل انواع را با جستجو در پی مفاهیم عام وكلي مربوط به انسان، در می‌آمیزد به نظر او مقولات لفظی دستگاهی را پدید می‌آورند که به وسیله آن خصائص ساختی «عام» مغزهای انسانی به خصائص ساختی «عام» فرهنگ انسانی مبدل می‌شوند، ولی اگر این کلیات وجود دارند باید فرض کرد که در ژرفنای ذات انسان نهفته‌اند و در این حال باید آنها را الگوهائی پنداریم که در جریان تطور انسان همراه با تکامل آن قسمت‌هائی از مغز که از راه گلو و دهان عامل تکوین گفتار و از راه گوش عامل دریافت گفتار است، درون روان انسان جای گرفته‌اند و چرا چنین نباشد؟ نوزاد آدمی هر چند به هنگام زادن، زبانی غریزی ندارد لیکن دارای استعدادی غریزی برای دانستن شیوه ادای الفاظ معنی‌دار و نیز کشف معنای الفاظ دیگران است. و از این مهم‌تر اگر استدلال یاکوبسون درست باشد، همه نوزادان آدمی با يك رشته تفاوت گذاری‌های اساسی، ابتدائی همانند یا تقریباً همانند میان حرف بی صدا/حرف باصدا، غنه/ بستواج دهانی، نرم/ تند، فشرده / پراکنده… عناصر اساسی دستگاه واکی زبان خود را فرا می‌گیرند… و آنچه به این کار جنبه فطری می‌دهد نه عامل غریزه بلکه چگونگی ساخت دهان و گلو و ماهیچه‌های آن است.»

دریافت نمونه کتاب
حمید عنایت
مترجمین
حمید عنایت

زندگی‌نامه حمید عنایت

حمید عنایت، یکی از مترجمان و متفکران برجسته ایرانی، همراه برادر دو قلویش محمود عنایت (پزشک و نویسنده)، در 8 شهریور 1311 در تهران به دنیا آمد. مادر او، از بازماندگان خاندان قاجار و پدرش سید علی عنایت، روحانی زاده و اهل دین و دانش بود. سید علی و برادرانش در پی فشارها و سیاست‌های رضاخانی، لباس روحانیت را کنار گذاشته و در یک دفتر اسناد رسمی، محضرداری می‌کردند. خانواده عنایت خانواده‌ای فرهنگی و ادبی و خانه‌شان محفل شعرا و ادبایی مثل نیما یوشیج بود. در این مجالس بود که حمید با اشعار حافظ و مولوی آشنا شد و ریشه ادب دوستی درونش پا گرفت. گرچه وقتی او 13 ساله بود، پدرش از دنیا رفت و پای این محافل از خانه شان جمع شد و پسر در مسیر پر فراز و نشیب علم آموزی تنها ماند. عنایت ایام تحصیل را در مدارس مختلف گذراند. سه سال در مدرسه سپهر، دو سال در مدرسه ارامنه، بعد در مدرسه فیروزبهرام زرتشتی و سپس در دبیرستان دارالفنون. او زبان ارمنی را در دوران دبستان و از هم‌نشینی با کودکان ارمنی یاد گرفت و زبان انگلیسی را به صورت خود آموز از دوران دبیرستان. در همین دوران عربی را هم دست و پا شکسته از مادربزرگ قرآن خوانش آموخت و بعد بزرگتر که شد به کلاس فرانسه رفت و همینطور با یادگیری زبان های ایران باستان جلو رفت. کار ترجمه را هم از دوره دبیرستان و با ترجمه داستان های کوتاه برای مجله هفتگی تهران مصور شروع کرد و بعدا نخستین کتابش را در ۲۲ سالگی ترجمه کرد و به چاپ رساند. این کتاب شامل داستان هایی از برنارد شاو، جک لندن و.. می‌شد که از انگلیسی و فرانسه به فارسی برگردانده شده بود. بعد از پایان مدرسه، حمید عنایت در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران پذیرفته شد و مدرک کارشناسی علوم سیاسی و فلسفه گرفت. او دوره لیسانس را با کسب رتبه اول از دانشگاه تمام کرده بود و آن زمان به نفرات اول رشته‌های مختلف بورسیه تحصیل در فرنگ اعطا می‌شد اما چون رشته عنایت، علمی به حساب نمی‌آمد، این بورسیه به او تعلق نگرفت. بنابراین عنایت که می‌خواست برای ادامه تحصیل به انگلیس برود تصمیم گرفت بیشتر کار و پس‌انداز کند و شخصا به اروپا برود. او آن زمان آنقدر دانش انگلیسی‌اش بالا رفته بود که توانست در سفارت ژاپن در تهران استخدام شود و آنجا زبان ژاپنی یاد بگیرد. در نهایت حمید عنایت با پس‌انداز دو سال کار، توانست به انگلیس برود. و از ۱۳۳۵ تا ۱۳۴۱ در دانشکده اقتصاد دانشگاه لندن تحصیل کرد و در نهایت مدرک کارشناسی ارشد و دکترای خود را در رشته علوم سیاسی از این دانشگاه گرفت. موضوع رساله دکترای او «تاثیر غرب بر ناسیونالیسم عربی» بود. بعد از آن او دو سال به صورت تمام وقت در بی بی سی کار کرد و مدتی هم کارمند پاره وقت سفارت ایران در انگلیس بود. در سال ۱۳۴۴ تدریس در دانشگاه خارطوم در سودان را پذیرفت و به مدت یک سال واحد «اندیشه­های سیاسی در اسلام» را در این دانشگاه به زبان انگلیسی تدریس کرد. او پیش از آنکه به خارطوم برود مقداری زبان عربی می دانست و در آن یک سال توانست عربی صحبت کردن را هم بیاموزد. همچنین او در مدت کار در بی بی سی توانست رضایت مدرسه مطالعات شرقی و آفریقایی دانشگاه لندن را جلب کند تا یک دوره سه ساله زبان های باستانی ایرانی مانند پهلوی و اوستا را در عرض یک سال بخواند. آنها پذیرفتند و او خواند اما بعدا به گفته همایون کاتوزیان نتوانست در امتحانات قبول شود و به او مدرک دوره را ندادند که این موضوع از نظر عنایت سخت ناعادلانه بود و او برای دریافت مدرکش تلاشها کرد. چون ظاهرا موضوع ندادن مدرک را به دلیل طی نکردن سه ساله دوره تلقی کرده بود. یکی از دوستانش آن زمان درباره این اتفاق شعری جالب سروده که بخشی از آن در ادامه می آید:

مدرسه السنه خاوری
در حق او کرده چنین داوری
دوره این درس سه ساله بود
مدرسه نه خانه خاله بود
مدرسه ناندانی خلق خداست
نان بریدن عملی نارواست

عنایت در سال ۱۳۴۵ به ایران بازگشت و به واسطه سابقه تدریسش توانست به عنوان دانشیار در دانشکده حقوق دانشگاه تهران استخدام شود. در سال ۱۳۵۶ (۱۹۷۷ میلادی) فرصت مطالعاتی از سوی دانشگاه اکسفورد در اختیار او قرار گرفت که طی آن وی یک دوره درس­­گفتار در زمینه «جریان­های فکری معاصر در خاورمیانه» ارائه کرد. در سال ۱۳۵۹ به عنوان دومین مدرس تاریخ مدون خاورمیانه در اکسفورد جانشین آلبرت حورانی شد. تمرکز اصلی عنایت بر پژوهش و تالیف استوار بود و درباره موضوعاتی چون اندیشه سیاسی غرب، فلسفه یونانی، فلسفه معاصر غرب، حکومت و سیاست در خاورمیانه، تاریخ نهادها و تحولات سیاسی و اجتماعی ایران و اندیشه سیاسی در اسلام و ایران به تحقیق، ترجمه و تدریس می‌کرد. می‌گفت «ترجمه به زبان فارسی یک هنر است، هنری آفریننده.» عنایت همچنین ویراستاری حرفه ای بود و برای انتشارات فرانکلین، نشر دانش نو و... ویراستاری می‌کرد. می‌گفت: «ویرایش در ایران مثل شستشوی بچه ای است که در کثافت خود غوطه می خورد.»

حمید عنایت در سوم مرداد 1361 در جریان پروازی از فرانسه به انگلستان، در اثر سکته قلبی چشم از جهان فروبست. در این سفر همسر و دو فرزند او همراهش بودند. پیکرش چند روز بعد در قبرستان مسلمانان شهر آکسفورد دفن شد. پس از درگذشت عنایت هر ساله به یادبود او یک سخنرانی در کالج سنت آنتونی توسط یکی از پژوهشگران برجسته حوزه ایران و خاورمیانه برگزار می‌شد که تا سال 1381 نیز ادامه داشت.

درباره حمید عنایت

حمید عنایت یکی از تأثیرگذارترین اندیشمندان، نویسندگان و مترجمان حوزه علوم سیاسی، تاریخ و فلسفه بود. از او به عنوان «پدر علم سیاست ایران» یاد می کنند. و حتی کتابی تحت این عنوان به نام «یادمان دکتر حمید عنایت، پدر علم سیاست ایران» به قلم داود غرایاق زندی (مترجم و استاد دانشگاه) نوشته شده است. عنوان پدر علم سیاست به خصوص به خاطر تلاشی است که او برای تدریس روش‌مند دروسی در زمینه تاریخ سیاسی خاورمیانه و جنبه‌های اجتماعی و فکری جنبش‌های سیاسی اسلامی در دوران متاخر داشت. معتقد بود که گفت‌وگو میان گونه‌های متفاوت روشنفکران و اهمیت ترکیب و تعامل به دور از جرم‌اندیشی و تعصبات فرقه‌ای یک ضرورت است بنابراین دو سال پس از انقلاب ۵۷ در جلسات بحث و گفت‌وگوی آیت‌الله مرتضی مطهری، استاد فلسفه اسلامی در دانشگاه تهران حاضر می‌شد و در نهایت به‌عنوان یک استاد مستقل یکی از کتاب‌هایش را به او تقدیم کرد. او با نوشته ها و ترجمه ها و تدریسش نقش بسزایی در انتقال اندیشه‌های فلسفی و سیاسی غرب به جامعه ایرانی ایفا کرد. او با دقت و حساسیت خاص خود نسبت به ترجمه، تلاش کرد مفاهیم پیچیده فلسفی را به زبانی روان و دقیق برای مخاطبان فارسی‌زبان قابل‌فهم کند. آثار ترجمه‌شده توسط او نه تنها برای دانشجویان و اساتید بلکه برای عموم علاقه‌مندان به فلسفه و علوم انسانی جذاب و آموزنده است.

عنایت به‌عنوان یک روشنفکر پیشرو، بر این باور بود که ترجمه تنها به معنای انتقال زبان نیست، بلکه باید درک عمیقی از زمینه‌های تاریخی و فرهنگی هر اثر داشت. این رویکرد باعث شد که ترجمه‌های او، مانند آثار ماکس وبر یا جان لاک، نه تنها به‌عنوان متون آموزشی بلکه به‌عنوان منابعی فکری و راهگشا در جامعه علمی ایران شناخته شوند.

تاثیر فعالیت‌ها و آثار او در فضای آکادمیک ایران به قدری بوده که چند سال است جایزه‌ای تحت عنوان «جایزه بین‌المللی دکتر حمید عنایت» توسط مرکز پژوهش‌های عملی و مطالعات استراتژیک خاور میانه با همکاری چندین دانشگاه معتبر دیگر به بهترین مقاله به زبان فارسی یا انگلیسی در زمینه مطالعات استراتژیک منطقه خاورمیانه اعطا می‌شود.

جوایز حمید عنایت:

  • جایزه تحقیقاتی دانشگاه تهران؛ سال ۱۳۵۱
  • جایزه بهترین کتاب سال برای ترجمه کتاب سیاست، نوشته ارسطو در سال ۱۳۳۷
  • جایزه ادبی فروغ به پاس خدمات‌اش به زبان فارسی، سال ۱۳۵۵

مترجم
حمید عنایت در پیش‌گفتار کتاب نوشته است: این کتاب گزارشی انتقادی از اصول اندیشه‌های «کلود لوی استروس»، انسان‌شناس برجسته فرانسوی است. نویسنده کتاب، «ادموند لیچ»، استاد انسان‌شناسی دانشگاه کمبریج انگلستان و یکی از منتقدان معروف آرای لوی استروس است و از این رو ... در ضمن بررسی اندیشه‌های او، بیشتر عیب‌ها و ناسازگاری‌های کارش را بر شمرده. اگرچه کوشیده است که روی‌هم‌رفته در بحث خود جانب انصاف را از دست ندهد.

نقل‌قول از کتاب

«انسان‌ها مجبور نیستند غذای خود را بپزند؛ آن‌ها این کار را به دلایل نمادین انجام می‌دهند تا نشان دهند انسان هستند و نه حیوان.»


«چگونه یک انسان‌شناس مدرن می‌تواند با امید به نتیجه‌گیری رضایت‌بخش به یک تعمیم بپردازد؟ با در نظر گرفتن ایده‌های سازمانی که در هر جامعه وجود دارد به‌عنوان الگویی ریاضی.»


«حقیقت یک کلیت است، مجموعه‌ای از تصاویر جزئی همپوشان. تاریخ، از سوی دیگر، کلیت را فدای تداوم می‌کند.»


«خشونت در جهان به این دلیل است که ما انسان‌ها همیشه در حال ایجاد موانعی بین کسانی هستیم که مانند ما هستند و کسانی که شبیه ما نیستند.»


«به‌جای اینکه خانواده اساس جامعه خوب باشد، خانواده با خصوصی‌سازی محدود و رازهای بی‌ارزش خود منبع تمام نارضایتی‌های ماست.»