سفرنامه پولاک: ایران و ایرانیان
یاکوب ادوارد پولاک
نام مترجم کیکاووس جهانداریدرباره کتاب
«سفرنامهی پولاک» یکی از منابع ارزشمند دربارهی ایران و ایرانیان در دوره قاجار است که توسط «یاکوب ادوارد پولاک»، پزشک و محقق اتریشی، نوشته شده است. او در فاصلهی سالهای ۱۸۵۱ تا ۱۸۶۰ میلادی پس از ترور میرزا تقیخان امیرکبیر در ایران زندگی کرد و بهعنوان پزشک دربار ناصرالدینشاه و استاد دارالفنون فعالیت داشت. پس از ۹ سال زندگی در ایران، به وطن بازگشت و به یادگاری از خود کتابی درباره ایران مشهور به «ایران و ایرانیان» نوشت.
این کتاب که با عنوان اصلی «Persien. Das Land und seine Bewohner» (ایران، سرزمین و ساکنانش) در سال ۱۸۶۵ میلادی منتشر شد، تصویری جامع از اوضاع اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و پزشکی ایران در آن دوران ارائه میدهد. کتاب در دو بخش تنظیم شده است؛ بخش نخست که یازده فصل است، به زندگانى اجتماعى ایرانیان و بخش دوم در دوازده فصل به تاریخ اقتصادى، نظام سیاسى و سرانجام علوم پزشکى در ایران اختصاص دارد. پولاک در فصول کتاب تصویر تمامنمایى از جامعه، اقتصاد و سیاست ایران در دهه نخستین سلطنت ناصرالدین شاه به دست مىدهد و هر یک از فصلهاى کتابش حاوى نکات بسیار و مشاهدات تاریخى و اجتماعى با ارزش است.
سفرنامهی پولاک پس از سالها، همچنان یکی از معتبرترین منابع برای شناخت ایران در دورهی قاجار محسوب میشود و برای علاقهمندان به تاریخ، مردمشناسی و پزشکی سنتی ایران، منبع باارزشی است. پولاک، برخلاف برخی دیگر از سیاحان غربی، نگاهی بیطرفانه و علمی به ایران داشته و تلاش کرده توصیفات خود را بر اساس مشاهده و تجربه مستقیم ارائه دهد. این کتاب در دهه ۱۳۶۰ خورشیدی توسط «کیکاووس جهانداری» به فارسی منتشر شد و از همان زمان بهعنوان منبعی مهم برای پژوهشگران تاریخ و فرهنگ ایران مورد استفاده قرار دارد.
بریده خواندنی
اندرون شاه
زنان و کودکان شاه، کنیزان و سایر خدمه سیاه و سفید زن، در اندرون سلطنتی به سر میبرند. اندرون متشکل است از سه حیاط بزرگ مربوط به هم و يك قسمت مخصوص برای مادر شاه که به وی «والده یا مهد علیا» میگویند.
اداره امور به دست خواجهباشی است که هشت خواجهی دیگر هم زیر دست خود دارد؛ همهی آنها دارای عنوان آغا هستند. از آن گذشته اندرون دارای حمام و خزینه سلطنتی است که کلیدهای آنها را اغلب خواجهی اول حفظ و حراست میکند.
شاه در تابستان ۱۸۶۰ هنگامی که من پایتخت را ترک می کردم دارای چهارده زن بود؛ سه زن رسمی عقدی و یازده صیغه. عقديها شاهزاده خانمهائی بودند از خویشان و بستگان فتحعلیشاه و بقیه همه از مردم عادی تبریز و تهران؛ دو زن از این یازده زن به عنوان هدیه از شیراز برایش رسیدهاند. وی دارای اولاد متعددی بود و تا آنجا که من دریافتهام تعداد فرزندانش به سی و چهار تن بالغ بوده است که از آن زمره فقط چهار پسر و پنج دختر زنده ماندهاند. بزرگترین پسرش که مطابق با جدیدترین اخبار رسیده به ولایتعهدی برگزیده شده است «مظفر الدین» نام دارد. مادر وی یکی از دختران شاهزاده فتحالله میرزاست. از سه پسر دیگر دو تا به سلطان مسعود میرزا و سلطان حسین میرزا موسومند و مادر هر دو یکی از زنان صیغه ای تبریزی است که مادرش پرستار شاه بوده و شاه او را در تبریز به زنی گرفته است. چهارمین پسر با لقب نایب السلطنه نیز پسر یکی از صیغههاست که دختر معمار باشی تهران است. بقیهی بچهها به بیماری ورم دماغی ام الصبیان ، وبا و به بیماریهای دیگری که بر من معلوم نیست مردهاند.
(سفرنامۀ پولاک، زندگی خانوادگی و فعالیت جنسی، صفحۀ ۱۶۱)
کیکاووس جهانداری
مترجمین
زندگینامهی کیکاووس جهانداری
کیکاووس جهانداری (۹ آذر ۱۳۰۲ - ۲ بهمن ۱۳۹۳) مترجم، نویسنده و پژوهشگر ایرانی بود که در کرمانشاه متولد شد. تحصیلات متوسطه را در هنرستان صنعتی تهران، معروف به مدرسۀ صنعتی آلمانیها، آغاز کرد و پس از تعطیلی آن در پی آغاز جنگ جهانی دوم، مجبور به ترک مدرسه شد. اما این مدت تحصیل در این مدرسه او را به زبان آلمانی علاقمند کرد. همین علاقه سبب شد او در دانشگاه رشته زبانهای خارجی بخواند و در سال ۱۳۲۸ از دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران فارغالتحصیل شود.
جهانداری فعالیت حرفهای خود را در کتابخانۀ دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران آغاز کرد و از سال ۱۳۳۴ به مدت ۱۱ سال معاونت کتابخانۀ مجلس (سنای سابق) را بر عهده داشت. پس از آن نیز تا پیش از انقلاب اسلامی، ریاست آن کتابخانه بر عهدهی او بود. در سال ۱۳۳۹ به دعوت دانشگاه فرانکفورت به آلمان رفت و به تدریس زبان فارسی پرداخت. همچنین، مدتی مدیر بخش منابع خارجی مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی بود. کیکاووس جهانداری در سن ۹۱ سالگی به خاطر بیماری ریوی در بیمارستان بستری شد و روز دوم بهمنماه ۱۳۹۳ شمسی، در تهران چشم از جهان فروبست.
دربارهی کیکاووس جهانداری
کیکاووس جهانداری از مترجمان بزرگ ایرانی بود که کتابهای متعددی را از زبان آلمانی و انگلیسی به فارسی برگردانده است. او را همرتبۀ مترجمان بزرگی همچون احمد آرام، نجف دریابندری و محمد قاضی میدانند که با تکیه بر ترجمهی دقیق و نثر روان نوشتاری، سهم بهسزایی در آشنایی ایرانیان با آثار برگزیده جهانی داشته است. برای مثال او کتاب «مارکوپولو در ایران» اثر آلفونس گابریل را به فارسی برگرداند و با ترجمه این اثر، این سفرنامه را به فارسیزبانان معرفی کرد. از دیگر آثار ترجمهشده توسط او میتوان به «گرگ بیابان» اثر هرمان هسه، «درباره شاهنشاهی ایران» اثر انگلبرت کمپفر، «سفرنامهی پولاک»، «سفرنامهی بلوشر»، «قطار به موقع رسید» اثر هاینریش بل و «تشکیل دولت ملی در ایران» اثر والتر هینتس اشاره کرد. او همچنین مقالاتی در مجلات «سخن»، «آینده»، «موسیقی» و «راهنمای کتاب» منتشر کرده است.
جهانداری در ترجمههای خود به امانتداری و وفاداری به متن اصلی توجه ویژهای داشت و سعی میکرد مفاهیم و ظرایف زبانی را بهدرستی منتقل کند تا خوانندگان بتوانند با سبک نویسنده اصلی آشنا شوند. بنابراین او از هرگونه تفسیر شخصی یا تغییرات در محتوای اثر اجتناب میکرد. فلسفه کاری جهانداری بر پایه پلسازی فرهنگی بین ایران و غرب استوار بود. در مجموع، کیکاووس جهانداری با تلاشهای خود در زمینه ترجمه و پژوهش، تأثیر قابلتوجهی بر ادبیات و فرهنگ ایران گذاشت و نام او بهعنوان یکی از مترجمان برجسته معاصر در تاریخ ادبیات فارسی به یادگار خواهد ماند.
جوایز کیکاووس جهانداری
کیکاووس جهانداری در سال ۱۳۸۷، بیستوششمین جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران را در بخش تاریخ برای ترجمه «روم و ایران دو قدرت جهانی در کشاکش و همزیستی» دریافت کرد.















