خاطرات سقراطی

نام مترجم محمدحسن لطفی
سال چاپ ۱۳۷۳
تعداد صفحه ۲۲۴
تعداد تجدید چاپ ۳
شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۸۷-۰۸۴-۲

درباره کتاب

کتاب خاطرات سقراطی از دو بخش تشکیل شده است. کسنوفون (گزنفون) که در دوره‌ی حیات سقراط، فیلسوف بزرگ یونانی زندگی می‌کرد و از شاگردان او بود، در بخش اول (نوشته شده در بازه‌ی زمانی ۳۹۰ تا ۳۹۳ ق.م ) به اتهاماتی که مدعیان سقراط به او وارد کرده و ‌سبب مرگ او شدند اشاره می‌کند و به دفاع از او می‌پردازد. کسنوفون در این بخش تلاش می‌کند تصویری روشن از آموزه‌ها و شیوه زندگی سقراط ارائه دهد.‌ قسمت اول کتاب نشان‌دهنده تصویری کلی از سقراط به عنوان فیلسوفی اخلاق‌مدار، ساده‌زیست و روشنگر است. در قسمت دوم کتاب که سالها بعد یعنی اواسط قرن ۴ ق. م به رشته تحریر آمده است، کسنوفون بر جنبه‌های اجتماعی، روش‌شناسی آموزشی و پایان شکوهمند زندگی سقراط تمرکز دارد و تصویر او را به عنوان یک فیلسوف بزرگ و اخلاق‌مدار تکمیل می‌کند. امروزه بسیاری معتقدند علی‌رغم همه نقدهایی که به کتاب حاضر می‌شود باز هم می‌توان آن را یگانه سند تاریخی قابل اعتماد برای شناختن سقراط واقعی به عنوان انسان و نه به عنوان یک فیلسوف دانست چرا که در مستندات دیگر مانند نوشته های افلاطون و یا ارسطو  بیشتر در مورد شخصیت فیلسوف او سخن به میان آمده و کمتر در مورد شخصیت او به عنوان شهروند ساده آتنی صحبتی شده است.

علی‌اصغر محمدخانی فعال فرهنگی
ترجمه‌ خاطرات سقراطی از ترجمه‌های خوب فلسفی به زبان فارسی است و مترجم دانشور عصر ما اهلیت و صلاحیت کامل برای ترجمه‌ی آن داشته‌اند. به حدی که می‌توان گفت نظیر آن در میان ترجمه‌های موجود آثار فلسفی بسیار کم است.
عزت الله فولادوند نویسنده و مترجم
عزت الله فولادوند، بعد از درگذشت محمدحسن لطفی درباره او گفته بود: لطفی از سخندانان بود. وی طبعی لطیف داشت و مانند استاد خود سقراط به خیلی از اموری که در نظر دیگران جدی بود به طنز نگاه می کرد. یکی از این امور مرگ بود، هر چند که وی دوستدار مرگ نبود ولی آن را قسمتی از زندگی می دانست، و از مرگ وحشتی نداشت. به یقین، دوستداران فلسفه سخنان سقراط در رساله آپولوژی (دفاعیه) را وقتی که حکم اعدام سقراط توسط دادگاه صادر شده، به یاد دارند. نگاه شادروان لطفی به مرگ مانند نگاه سقراط به مرگ بود.
لئو اشتراوس فیلسوف و مورخ فلسفه
منبع اصلي و اوليه‌ی ما براي شـناخت سـقراط بايـد مكتوبـات فلسـفي کسنوفون باشـد.
محمد حسن لطفی مترجم
امروز عقیده‌ی عمومی بر این است که «خاطرات سقراطی» را باید یگانه سند تاریخی قابل اعتماد برای شناختن سقراط واقعی به عنوان بشر، نه به عنوان فیلسوف تلقی کرد.

بریده خواندنی

سقراط درباره عدالت نیز عقیده خود را پنهان نمی کرد و در همه جا فاش می‌گفت. در زندگی خصوصی با همهکس به عدالت مماشات میکرد و همه معاشرانش از همنشینی او سود می‌بردند و در زندگی اجتماعی نیز همه قوانین را رعایت می کرد و هنگام جنگ بیش از دیگران در ادای وظیفه کوشا بود و حتی از این بابت سرمشقی برای همه بود. یک بار که در انجمن شهر مقام ریاست را داشت اجازه نداد که شهروندان تصمیمی خلاف قانون بگیرند و برای آنکه از قانون تخطی نشود در برابر توده خشمگین ، مردانه ایستاد. گمان نمی کنم که در آن مورد کسی جز او می توانست چنان مقاومتی نشان دهد. هنگامی هم که جباران سی‌گانه مامورش کردند که کاری خاف قانون کند سقراط از فرمان آنان سر باز زد.

ماجرا چنین بود که او را مامور کردند که با جوانان گفتگو نکند وآن‌گاه او را با چند تن مامور کردند که کسی را دستگیر کنند و بیاورند تا کشته شود و او یگانه کسی بود که بدین فرمان وقعی ننهاد و از اجرای آن سرپیچی کرد چون خلاف قانون بود.

 وقتی هم که ملتوس بر او اقامه دعوا کرد، به هچ یک از وسایل خلاف قانون که رایج بود متوسل نگردید و بر خلاف دیگران سخنی برای خوشامد داوران نگفت و نکوشید که با التماس و تقاضا دل آنان را به رحم آورد. بلکه با آنکه اگر اندکی استراحام میکرد حکم به برائتش می دادند، رعایت قانون را که مرگ به دنبال داشت بهتر از آن دانست که قانون شکنی کند و زنده بماند و به دیگران هم همواره پند می داد که چنین کنند (صفحه ۱۹۳)

دریافت نمونه کتاب
محمدحسن لطفی
مترجمین
محمدحسن لطفی

زندگی‌نامه‌ محمدحسن لطفی

محمدحسن لطفی تبریزی، مترجم و نویسنده‌ی برجسته ایرانی، در سال ۱۲۹۸ شمسی در تبریز متولد شد. او در خانواده‌ای فرهنگی و اهل علم پرورش یافت که تأثیر عمیقی بر علاقه او به مطالعه و تحقیق داشت. لطفی تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در تبریز به پایان رساند و سپس در سال ۱۳۱۷ شمسی وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد و موفق به اخذ لیسانس حقوق گردید.

او پس از فارغ‌التحصیلی برای ادامه تحصیل به آلمان سفر کرد و در دانشگاه گوتینگن در رشته حقوق کیفری به تحصیل پرداخت. با این حال، وقوع جنگ جهانی دوم در سال ۱۳۲۲ شمسی موجب شد که تحصیلات او در آلمان ناتمام بماند و به ایران بازگردد. اما علاقه و پشتکار او برای ادامه تحصیل باعث شد که چندی بعد بار دیگر به آلمان بازگردد و در سال ۱۹۴۷ میلادی (۱۳۲۶ شمسی) موفق به دریافت درجه دکترا در رشته حقوق کیفری شود.

پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۲۹ شمسی، لطفی فعالیت‌های خود را در حوزه تدریس و ترجمه آغاز کرد. او در کنار تدریس در دانشگاه، به عنوان یکی از مترجمان برجسته در حوزه فلسفه و علوم انسانی شناخته شد و آثاری ارزشمند را به فارسی ترجمه کرد. از جمله آثار ترجمه‌شده توسط لطفی، علاوه بر «آگوستین» می‌توان به «اعترافات» اثر کارل یاسپرس، «مجموعه آثار افلاطون» در چهار جلد و « اخلاق نیکوماخوس» و «مابعدالطبیعه» اثر ارسطو اشاره کرد. وی در ۲ آذر ۱۳۷۸ شمسی درگذشت و میراثی بزرگ از ترجمه‌های فلسفی و علمی از خود به جای گذاشت.

درباره محمدحسن لطفی

محمدحسن لطفی تبریزی به دلیل دقت علمی، وفاداری به متن اصلی، و توانایی در درک عمیق مفاهیم فلسفی و ادبی، یکی از برجسته‌ترین مترجمان آثار فلسفی در ایران به‌شمار می‌آید. سبک ترجمه‌ی لطفی بر روانی و وضوح تأکید دارد و هم‌زمان به پیچیدگی‌های زبانی و فلسفی متن اصلی وفادار می‌ماند. او در آثار خود تلاش کرده است تا مخاطب فارسی‌زبان بتواند به همان عمق فکری دست یابد که خواننده‌ی متن اصلی در زبان‌های آلمانی یا انگلیسی تجربه می‌کند.

یکی از ویژگی‌های بارز کارهای لطفی، انتخاب دقیق آثار برای ترجمه است. او معمولاً آثاری را برمی‌گزید که یا برای اولین بار به فارسی ترجمه می‌شدند یا می‌توانستند خلأی در ادبیات فلسفی فارسی را پر کنند. برای مثال، ترجمه‌ی کتاب «آگوستین» اثر کارل یاسپرس، نمونه‌ای برجسته از رویکرد علمی و هنری لطفی است. او در این ترجمه توانسته مفاهیمی چون گناه اولیه، فیض الهی، و اراده‌ی آزاد را که در متن اصلی پیچیده و تخصصی هستند، به زبانی ساده اما دقیق ارائه دهد.

لطفی نه‌تنها مترجمی توانمند، بلکه اندیشمندی بود که همواره در آثارش تأثیر فرهنگ‌های مختلف را بر یکدیگر مورد توجه قرار می‌داد. او نشان داد که ترجمه، راهی برای ایجاد گفت‌وگو میان فرهنگ‌ها و گسترش مرزهای دانش انسانی است. ترجمه‌های او همچنان به‌عنوان منابعی ارزشمند در دانشگاه‌ها و محافل علمی مورد استفاده قرار می‌گیرند و نشان‌دهنده‌ی میراث فکری و فرهنگی او هستند.

نقل‌قول از کتاب

خویشتن داری را پایه‌ی همه‌ی فضایل بشمارید و بکوشید تا نخست از آن بهره مند شوید. چرا که کسی که از خویشتن‌داری بی‌بهره است نه دانشی می‌تواند بیاموزد و نه کاری را به سامان می‌رساند زیرا اسارت شهوت، تن و جان آدمی را تباه می‌سازد.


خاطرات سقراطی - صفحه ۴۸

دوست من به یاد بیاور که خرد که در وجود تو جای دارد تن تو را بر حسب اراده‌اش رهبری می‌کند و بدان که خرد کل جهان نیز همه‌چیز را بدان گونه که صلاح می‌داند سامان می‌دهد آیا گمان می‌کنی در حالی‌که چشم تو از فاصله‌ی دور بسی چیزها را می‌بیند، چشم خدا قادر نیست که همه‌ی جهان را در یک نظر بنگرد؟


خاطرات سقراطی - صفحه ۴۶

اگر میل داری نام نیکی به دست آوری و محترم شوی، بکوش تا هر چه می‌کنی از  روی دانش و بصیرت باشد و اگر نخست به دانش از دیگران برتری شوی و آنگاه بر سر کار دولت بروی یقین دارم که به هر آرزویی که داری به آسانی خواهی رسید.


خاطرات سقراطی - صفحه ۱۳۴

سقراط معتقد بود هر کس ذات و ماهیت چیزی را بشناسد، می‌تواند آن را برای دیگران نیز تشریح کند. ولی آنکه خود چیزی را به راستی نشناسد، هم خود را گمراه می‌کند و هم دیگران را.


خاطرات سقراطی - صفحه ۱۹۹

سقراط در دین‌داری به مقامی رسیده بود که هیچ کاری بی‌رضای خدایان نمی کرد . چنان عادل بود که به هیچ‌کس کوچکترین زیانی نمی‌رسید. بلکه همه دوستانش همواره از هم‌نشینی با او سود فراوان می برند. در خویشتن داری چنان بود که هیچ گاه چیزی دلپذیر را بر چیز بهتر ترجیح نمی‌داد و در بصیرت و دانایی به درجه‌ای رسیده بود که در تشخیص نیک و بد هرگز خطا نمی‌کرد و به یاری هیچ کس نیازی نداشت و به دلاوری خود اعتماد می‌توانست کرد و در عین حال می توانست اندیشه های خود را از طریق سخن و به یاری تعاریف بر دیگران توضیح دهد و دیگران را بیازماید و اشتباهشان را آشکار سازد و آنان را به سوی فضلت و خویشتن داری سوق دهد. و به سخن کوتاه بهترین و نیکبخت ترین آدمیان بود.


خاطرات سقراطی - صفحه ۲۲۴