تاریخ فلسفه قرون وسطی و دوره تجدد

نام مترجم یحیی مهدوی
سال چاپ ۱۳۷۷
تعداد صفحه ۴۰۳
تعداد تجدید چاپ ۲
شابک ۵ - ۰۰۹ - ۴۸۷ - ۹۶۴ - ۹۷۸

درباره کتاب

کتاب «تاریخ فلسفه قرون وسطی و دوره تجدد» اثر امیل برهیه یکی از آثار معتبر در حوزه تاریخ فلسفه است که به بررسی تحولات اندیشه فلسفی از دوره قرون وسطی تا آغاز عصر تجدد می‌پردازد. این کتاب بخشی از پروژه بزرگ‌تر نویسنده یعنی کتاب «تاریخ فلسفه» است که با دقت علمی و نگاهی انتقادی به سیر تفکرات فلسفی پرداخته است.

برهیه در این کتاب به نقش مهم فیلسوفان و متفکران در شکل‌دهی به نظام‌های فکری دوران قرون وسطی و تأثیر آن‌ها بر عصر تجدد می‌پردازد. و در این میان نقش مهم دانشمندان ایرانی مانند ابن‌سینا، فارابی و غزالی را برجسته می‌کند. این کتاب با تحلیل آثار و دیدگاه‌های آن‌ها، به تأثیر شگرف فلسفه اسلامی بر تفکر فلسفی غرب اشاره دارد و پیوندهای میان فلسفه  یونانی و اندیشه‌های اسلامی را بررسی می‌کند. برهیه تلاش کرده است تا رابطه میان اندیشه‌های فلسفی دوران قرون وسطی با ظهور رنسانس و تحولات علمی و فرهنگی پس از آن را روشن کند. نویسنده در این اثر به‌طور ویژه بر تعامل میان فلسفه مسیحی و اندیشه‌های یونانی-رومی تمرکز کرده و تأثیر متقابل آن‌ها را بررسی کرده است.

این کتاب که در ابتدا به زبان فرانسوی منتشر شد، به‌عنوان یک منبع مرجع در دانشگاه‌ها و محافل علمی استفاده می‌شود و نقش مهمی در شناخت تحولات فلسفی و فرهنگی غرب ایفا می‌کند. «تاریخ فلسفه قرون وسطی و دوره تجدد» نه‌تنها اثری برای دانشجویان و پژوهشگران فلسفه، بلکه برای علاقه‌مندان به تاریخ اندیشه‌های بشری یک منبع ارزشمند به شمار می‌رود.

بریده خواندنی

در قرن های هشتم و نهم تجمع قوای عقلی که در قرن ششم بآهستگی شروع شده بود به نحو صریح و روشنی انجام می‌گیرد. در همین دوره است که سه امپراطوری، قسمت مهمی از دنیای آن روز را فرا گرفته‌بود: امپراطوری اسلام در مشرق و قسمتی از سواحل بحرالروم، و امپراطوری روم شرقی (بیزانس)، و امپراطوری کارولنژین در مغرب. هر کدام از این سه امپراطوری موجبات تجدد قوای عقلی را فراهم ساختند اما هر کدام به طریقی خاص: امپراطوری اسلام با شهرهای بزرگ و محل تلاقی و برخورد مردم مختلف، ترویج اعتقادات مختلط – امپراطوری روم شرقی با سعی و کوشش در انتشار معارف و آداب یونانی مآبی – امپراطوری کارولنژین با بسیج قوای روحانی مسیحیت، که البته مساعدت شارلمانی در آن تأثیر بسزایی داشته‌است. خلاصه آن‌که در این دوره استحکام مبانی تشکیلات کلیسا جزو برنامه دولتی قرار گرفته‌بود و تعلیم الهیات و اصول دین مسیح و تربیت کشیشان، راه وصول به این مقصود شناخته شده‌بود، و علوم هم تا آن اندازه که مقدمه‌ای بود برای الهیات و اصول دین، تعلیم می‌شد. چون در قرن‌های پیش از این، ایرلند و انگلستان از تهاجم قبایل و اغتشاش مصون مانده بود، مسیحیان آن دو کشور توانسته‌بودند تا اندازه‌ای به درس و بحث بپردازند. از این رو وقتی شارلمانی و جانشینانش خواستند برای تحصیل مقدماتی که برای شناسائی و معرفت به کتاب مقدس لازم بود سازمانی بدهند، از انگلوساکسنها کمک گرفتند و در ۷۸۵ میلادی استاد کلیسای یورک به نام الکوئین با چند تن از شاگردانش به دعوت شارلمانی به فرانسه آمد و تشکیلاتی برای تعلیمات مقدماتی و نهائی داد و مدارس دینی را اصلاح کرد. الکوئین تعلیم هنرهای هفتگانه را مهم و لازم می‌دانسته است و در این باب به اگوستینوس قدیس استناد کرده. الکوئین در کتاب‌های درسی که درباره دستور زبان و معانی و بیان و منطق نوشته چیز تازه‌ای نیاورده، بلکه همان مطالب دیگران را تألیف کرده است.

دریافت نمونه کتاب
یحیی مهدوی
مترجمین
یحیی مهدوی

زندگینامه یحیی مهدوی

یحیی مهدوی، یکی از برجسته‌ترین فیلسوفان و مترجمان ایرانی، در سال ۱۲۸۷ خورشیدی در خانواده‌ای با ریشه‌های عمیق فرهنگی و اقتصادی در تهران به دنیا آمد. پدر او، محمدحسین امین‌الضرب، از چهره‌های مطرح در تجارت و اقتصاد ایران، و پدربزرگش، محمدحسن امین‌الضرب، بنیان‌گذار نظام بانکی نوین ایران بود. این پیشینه خانوادگی، تأثیری عمیق بر تربیت و نگرش او به دانش و فرهنگ داشت.

مهدوی آموزش‌های ابتدایی و متوسطه را در خانه زیر نظر معلمان خصوصی گذراند و از سنین کودکی به مطالعه متون ادبی و فلسفی علاقه نشان داد. در سال‌های جوانی برای ادامه تحصیل راهی اروپا شد و در دانشگاه سوربن فرانسه، یکی از معتبرترین مراکز علمی آن دوران، در رشته فلسفه به تحصیل پرداخت. پایان‌نامه دکتری او درباره فلسفه کانت بود که بعدها به یکی از حوزه‌های تخصصی و ترجمه‌های مهم او تبدیل شد.

پس از بازگشت به ایران، مهدوی به دانشگاه تهران پیوست و به‌عنوان استاد فلسفه مشغول به تدریس شد. او نقش کلیدی در بنیان‌گذاری و گسترش گروه فلسفه در این دانشگاه داشت و با تدریس و ترجمه‌های خود به معرفی اندیشه‌های فیلسوفانی چون کانت، دکارت و هگل به جامعه علمی ایران پرداخت.

یحیی مهدوی به‌عنوان یکی از اولین مترجمان حرفه‌ای متون فلسفی به زبان فارسی شناخته می‌شود. او با دقت و وسواس علمی آثار خود را ترجمه می‌کرد تا خوانندگان ایرانی بتوانند با زبانی دقیق و قابل‌فهم به فلسفه غرب دسترسی پیدا کنند.

یحیی مهدوی در ۲۴ تیر ۱۳۷۹ در تهران درگذشت و میراثی ماندگار در حوزه فلسفه و آموزش بر جای گذاشت. زندگی او نمایانگر پیوند عمیق میان دانش، فرهنگ و تعهد به گسترش آگاهی در جامعه است.

درباره یحیی مهدوی

یحیی مهدوی را می‌توان نمادی از تلفیق خردگرایی غربی و اندیشه فلسفی شرقی دانست. او نه‌تنها مترجمی حرفه‌ای، بلکه اندیشمندی بود که دغدغه درک و انتقال مفاهیم عمیق فلسفی را داشت. مهدوی با تسلط بر زبان‌های فرانسه، آلمانی و انگلیسی، به سراغ متون پیچیده‌ای رفت که پیش از او کمتر کسی در ایران به آن‌ها پرداخته بود.

یکی از دستاوردهای برجسته او، ترجمه دقیق و مفهومی آثار فیلسوفانی چون ایمانوئل کانت، دکارت و هگل بود. مهدوی معتقد بود که ترجمه فلسفی تنها به برگرداندن واژه‌ها ختم نمی‌شود، بلکه نیازمند درک عمیق از زمینه‌های تاریخی و منطقی این متون است. به همین دلیل، او در پیش‌گفتارهای ترجمه‌های خود، توضیحات مفصلی درباره تاریخچه و مفهوم اثر ارائه می‌کرد تا مخاطبان ایرانی بتوانند آن‌ها را بهتر درک کنند.

در کنار فعالیت‌های علمی، مهدوی نقش مهمی در تربیت نسلی از اندیشمندان و دانشجویان فلسفه ایفا کرد. شاگردان او در حوزه‌های مختلف علمی و فرهنگی ایران به جایگاه‌های برجسته‌ای دست یافتند. مهدوی همچنین در جلسات بحث و نقد فلسفی، همواره تلاش می‌کرد فضای گفتگو و تبادل اندیشه را میان استادان و دانشجویان زنده نگه دارد.

اهمیت یحیی مهدوی در تاریخ اندیشه ایران تنها به ترجمه محدود نمی‌شود. او با تلاش‌های خود، دریچه‌ای به سوی فلسفه مدرن گشود و جامعه ایرانی را به ضرورت تفکر انتقادی و فلسفی آگاه کرد. کتاب‌ها و ترجمه‌های او همچنان به‌عنوان منابع کلیدی در دانشگاه‌ها و محافل علمی مورد استفاده قرار می‌گیرند و نشان از دقت و اصالت کاری او دارند.


مترجم
«امیل برهیه در این کتاب سعی کرده‌است منظره گسترده و ژرفی از کلیه جریان‌های فکری در مغرب زمین، از آغاز تا ربع اول قرن بیستم، با توجه به وقایع تاریخی به‌معنی اخص نشان بدهد.»

نقل‌قول از کتاب

«متافیزیک و فیزیک فقط توصیفی است از وضع عمل عمومی کلیه واقعیت‌های محسوس به وسیله همین مفاهیم.»


کتاب تاریخ فلسفه قرون وسطی و دوره تجدد - صفحه 196

« مسأله تمایز میان ذات و هست‌بودن یکی از مسائلی است که موجب اختلاف میان ابن سینا و ابن رشد است. همه تصدیق دارند که ذات که بیانگر جمله اوصافی است که با آنها موجودی آنچه هست، هست، برای فکر از هست‌بودن متمایز است.»


کتاب تاریخ فلسفه قرون وسطی و دوره تجدد - صفحه 224

«…ابن سینا می‌داند که این شناسائی عقلی در نزد انسان تا چه اندازه محدود است؛ «انسان قادر به شناخت ذات اشیاء نیست، فقط عرض‌های لازم غیرمفارق آن را می‌شناسد»: مثلاً از جسم نه آنچه هست بلکه سه بعد داشتن آن را می‌داند؛ ذوات اشیاء از عرض‌های لازم آن‌ها استنتاج می‌شود. با این همه نفس می‌تواند به وضعی کامل‌تر نایل بشود؛ در حالت خواب که از بدن منخلع شده‌است برای دریافت تأثیر عقل فعال آماده‌تر است، که در اینجا با گرایش به جانب قوه متخيله قادر به‌دیدن خواب‌هایی است خبردهنده از آینده؛ و پس از مرگ به‌شناختی باز هم کامل‌تر نایل می آید.»


کتاب تاریخ فلسفه قرون وسطی و دوره تجدد - صفحه 159

«لئوناردو (داوینچی) در ایتالیا از قائلان به توانمندی‌ای است که محرک حرکت را روحی می‌یابد، و تن انسان را کار نفسی که تصور صورت انسانی را، در آن تحقق بخشیده‌است؛ و روح، میلی است «که با ناشکیبایی‌ای شاد، همواره در انتظار بهاری تازه، و پیوسته چشم‌براه رسیدن تابستانی نوین است»، «و همین میل، جوهر و لُب لباب جدانشدنی طبیعت است».


کتاب تاریخ فلسفه قرون وسطی و دوره تجدد - صفحه 332

« قرون وسطی چنانکه معمولاً می‌گویند، دوره ظلمت و جهل کامل نبوده‌است. می‌توان گفت رابطه بین یونان و تجدد در این دوره کاملاً قطع نشده‌بود، جریان ضعیفی (مثلاً هنرهای هفت‌گانه) این دو را به یکدیگر مربوط می‌ساخت.»  


کتاب تاریخ فلسفه قرون وسطی و دوره تجدد - صفحه 306