افلاطون

کارل یاسپرس

نام مترجم محمدحسن لطفی
سال چاپ ۱۳۵۷
تعداد صفحه ۱۸۹
تعداد تجدید چاپ ۱

درباره کتاب

کتاب «افلاطون» نوشته کارل یاسپرس، بخشی از مجموعه برجسته «فیلسوفان بزرگ» (Die großen Philosophen) است که در سال ۱۹۵۷ توسط انتشارات PIPER منتشر شد. این مجموعه یکی از مهم‌ترین پروژه‌های فلسفی قرن بیستم به شمار می‌آید و به بررسی جامع زندگی، اندیشه‌ها و آثار بزرگ‌ترین فیلسوفان تاریخ اختصاص دارد. یاسپرس در این کتاب تلاش می‌کند تا با استفاده از رویکردی منحصربه‌فرد، افلاطون را به‌عنوان یکی از تأثیرگذارترین شخصیت‌های تاریخ فلسفه معرفی کند. او در این اثر، نه تنها به ارائه ایده‌ها و نظریه‌های افلاطون می‌پردازد، بلکه به بررسی زندگی، شخصیت و تأثیرات تاریخی او نیز توجه ویژه‌ای دارد. یاسپرس معتقد است که برای درک عمیق فلسفه افلاطون، باید او را به‌عنوان انسانی که تحت تأثیر شرایط اجتماعی و سیاسی دوران خود قرار داشته، بررسی کرد. او افلاطون را نه صرفاً یک نظریه‌پرداز، بلکه به‌عنوان کسی که فلسفه را از حوزه تئوری‌های انتزاعی به یک شیوه زندگی عملی و انسانی تبدیل کرد، معرفی می‌کند. در این کتاب، یاسپرس دیالوگ‌های افلاطون را تحلیل می‌کند و نشان می‌دهد که چگونه این دیالوگ‌ها ابزار افلاطون برای جست‌وجوی حقیقت و روشن‌گری مفاهیم پیچیده‌ای چون عدالت، حقیقت و زیبایی بوده‌اند. او همچنین تأکید می‌کند که نظریه ایده‌ها (یا مُثُل) افلاطون، یکی از ارکان اصلی متافیزیک غربی است که تأثیرات آن تا دوران مدرن ادامه یافته است. یاسپرس در این اثر، افلاطون را پلی میان تفکر باستان و مدرن می‌داند و معتقد است که او نه تنها بر فیلسوفان بزرگی مانند ارسطو، هگل و کانت، بلکه بر تفکرات شرقی نیز تأثیر گذاشته است. از نگاه یاسپرس، افلاطون بیش از هر چیز یک آموزگار بزرگ بود که تلاش کرد تا انسان‌ها را به سوی حقیقت و عدالت هدایت کند. این کتاب با زبانی روان و دقیق، تصویری جامع از زندگی و فلسفه افلاطون ارائه می‌دهد و به همین دلیل، یکی از منابع اصلی و ارزشمند در مطالعات فلسفی به‌شمار می‌رود. یاسپرس با بررسی همه‌جانبه شخصیت و آثار افلاطون، خواننده را به سفری فکری در تاریخ فلسفه دعوت می‌کند و او را به تفکر درباره مفاهیم بنیادین بشری و نقش فلسفه در زندگی انسان ترغیب می‌کند. این اثر همچنان یکی از منابع اساسی و معتبر برای پژوهشگران و دانشجویان فلسفه در سراسر جهان محسوب می‌شود.

وب‌سایت بنیاد کارل یاسپرس KARL JASPERS STIFTUNG
در وب‌سایت بنیاد کارل یاسپرس آمده است: «یاسپرس از سال ۱۹۳۷ به‌طور مستمر بر روی یک «تاریخ جهانی فلسفه» کار می‌کرد که در آن، نه موضوعات، مکاتب یا دوره‌ها، بلکه انسانِ فیلسوف در مرکز تاریخ فلسفه او قرار دارد.»
وب‌سایت انتشارات پیپر PIPER
وب‌سایت انتشارات پیپر درباره این کتاب می‌نویسد: «این اثر اصلی از کارل یاسپرس، از آغاز تفکر فلسفی تا قرون وسطی و دوران مدرن را پوشش می‌دهد و با تمرکز بر شخصیت و آثار هر فیلسوف، تاریخ جامعی از فلسفه ارائه می‌دهد.»
وب‌سایت PhilPapers PhilPapers
در مقاله‌ای در وب‌سایت PhilPapers آمده است: «یاسپرس در این کتاب، نه تنها به فیلسوفان غربی مانند افلاطون و کانت، بلکه به شخصیت‌هایی مانند عیسی و - از فلسفه غیرغربی - بودا و کنفوسیوس می‌پردازد. این نشان‌دهنده رویکرد بین‌فرهنگی یاسپرس در بررسی تاریخ فلسفه است.»

بریده خواندنی

افلاطون از آغاز کار در جست‌وجوى آن مرحلة نهائی بوده‌است که فقط شناختن آن به هر اندیشه و عملی معنی می‌بخشد. آن مرحله به نام «والاترین دانش‌ها» خوانده می‌شود و هر کوششی که برای رسیدن به آن به‌عمل آید باز هم کم است. آن دانش، یگانه چیزی است که دارای اهمیت است، و موضوع آن «خود نيك» است. هر روحی خواهان «نيك» است و برای رسیدن به آن از هیچ کوششی دریغ نمی‌ورزد زیرا به‌ نحوی ابهام‌آمیز، هستی نيك را احساس می‌کند. ولی با این‌همه تردید دارد که بتواند ماهیت راستین آن را دریابد، و درباره آن شناسائی اطمینان بخشی بدست‌آورد. افلاطون برای توضیح اینکه «نيك» چیست، تمثیلی می‌آورد: «نيك» در دنیای چیزهائی که به یاری اندیشه و خرد دریافتنی هستند، درست مانند خورشید است در جهان دیدنی‌ها (محسوسات). ما خود خورشید را نمی‌بینیم ولی همه‌چیز را در روشنائی آن می‌بینیم خود «نيك» هم در اندیشه ما نمی‌گنجد ولی ما درباره هرچیزی فقط در پرتو «نيك» میتوانیم اندیشید. همان نقش را که خورشید در جهان محسوسات در مورد بینائی (که از همه حواس به خورشید شبیه‌تر است) و چیزهای دیدنی دارد، همان نقش را «نيك» در جهان اندیشه و تفکر در مورد خرد (والاترین نیروی آدمی) و آنچه بوسیله خرد دریافتنی است داراست. اگر روح به چیزی توجه‌کند که در پرتو «نيك» و هستی راستین قرار دارد، آن را شناسد و درمی‌یابد و معلوم می‌شود که دارای خرد است. ولی اگر به محیطی روی آورد که با تاریکی آمیخته است، یعنی توجه خود را به جهان کون و فساد معطوف سازد، روشن‌بینی را از دست می‌دهد، و اسیر پندار و عقیده می‌شود، و چون موجودی می‌گردد که از خرد بی‌بهره است.»

دریافت نمونه کتاب
کارل یاسپرس
نویسندگان
کارل یاسپرس

زندگی‌نامه‌ی کارل یاسپرس

کارل تئودور یاسپرس (۲۳ فوریه ۱۸۸۳ – ۲۶ فوریه ۱۹۶۹) روان‌پزشک و فیلسوف آلمانی-سوئیسی بود که به یکی از تأثیرگذارترین شخصیت‌ها در حوزه فلسفه اگزیستانسیالیسم و فلسفه مدرن بدل شد. او در اولدنبورگ آلمان به دنیا آمد و ابتدا به تحصیل حقوق پرداخت، اما به زودی رشته خود را به پزشکی تغییر داد و در سال ۱۹۰۹ از دانشگاه هایدلبرگ فارغ‌التحصیل شد. علاقه او به روان انسان باعث شد که به روان‌پزشکی روی بیاورد، و آثار پیشگامانه‌اش پایه‌های روان‌پزشکی پدیدارشناختی را بنیان نهاد.

یاسپرس با انتشار کتاب «روان‌پزشکی عمومی» در سال ۱۹۱۳ شهرت اولیه خود را کسب کرد. این کتاب روش‌شناسی جدیدی را به حوزه روان‌پزشکی معرفی کرد و بر اهمیت تجربه‌های ذهنی و درک دنیای درونی بیماران تأکید داشت. با این حال، نارضایتی او از رویکرد صرفاً علمی در روان‌پزشکی باعث شد که به فلسفه روی بیاورد و به بررسی پرسش‌های گسترده‌تر وجودی و متافیزیکی بپردازد.

در دهه ۱۹۲۰، یاسپرس به طور کامل وارد دانشگاه شد و به عنوان استاد فلسفه در دانشگاه هایدلبرگ فعالیت کرد. آثار فلسفی او که تحت تأثیر سورن کی‌یرکگور، فردریش نیچه و ایمانوئل کانت قرار داشتند، موضوعاتی همچون آزادی، تعالی، و محدودیت‌های فهم انسانی را بررسی کردند. آثار مهمی همچون «فلسفه» (۱۹۳۲) و «عقل و وجود» (۱۹۳۵) شهرت او را به عنوان یکی از متفکران برجسته اگزیستانسیالیسم تثبیت کردند.

دوران حرفه‌ای یاسپرس تحت رژیم نازی با چالش‌های جدی مواجه شد، زیرا او با ایدئولوژی نازی‌ها مخالف بود و همسرش، گرترد مایر، یهودی بود. در سال ۱۹۳۷ از دانشگاه اخراج شد و دوران جنگ جهانی دوم را در انزوای نسبی گذراند. پس از جنگ، یاسپرس به یکی از مدافعان سرسخت دموکراسی و حقوق بشر بدل شد و در آثاری همچون «مسئله گناه آلمان» (۱۹۴۶) بر لزوم پاسخگویی آلمانی‌ها تأکید کرد.

در سال ۱۹۴۸، یاسپرس به بازل سوئیس نقل مکان کرد و فعالیت‌های علمی و نگارشی خود را ادامه داد. آثار متأخر او، از جمله «منشأ و هدف تاریخ» (۱۹۴۹)، دامنه پژوهش فلسفی او را به تاریخ، فرهنگ، و امکان وحدت جهانی گسترش داد. یاسپرس تا زمان مرگش در سال ۱۹۶۹ چهره‌ای تأثیرگذار باقی ماند و میراثی ماندگار در تقاطع روان‌پزشکی، اگزیستانسیالیسم، و اخلاق به جا گذاشت.

درباره‌ی کارل یاسپرس

کارل یاسپرس فیلسوف و روان‌پزشک برجسته قرن بیستم بود که آثارش تأثیر ماندگاری در هر دو حوزه بر جای گذاشت. او فعالیت حرفه‌ای خود را با روان‌پزشکی آغاز کرد و سپس به فلسفه روی آورد. آثار اولیه او، به ویژه کتاب «روان‌پزشکی عمومی»، با تأکید بر درک تجربه‌های ذهنی بیماران به جای طبقه‌بندی صرف بیماری‌های روانی، انقلابی در این حوزه ایجاد کرد.

به عنوان فیلسوف، یاسپرس به یکی از چهره‌های مرکزی اگزیستانسیالیسم تبدیل شد، هرچند ترجیح می‌داد رویکرد خود را «فلسفه وجود» بنامد. تحت تأثیر متفکرانی همچون کی‌یرکگور، نیچه و کانت، یاسپرس به پرسش‌های عمیقی درباره وجود انسانی، آزادی، و ماهیت حقیقت پرداخت. آثار او اغلب محدودیت‌های دانش انسانی و مفهوم تعالی را بررسی می‌کردند؛ مفهومی که به جنبه‌های فراتر از فهم تجربی اشاره دارد. فعالیت‌های یاسپرس فراتر از فلسفه و روان‌پزشکی به مسائل اجتماعی و سیاسی نیز گسترش یافت.

یاسپرس نویسنده‌ای پرکار بود که به طیف گسترده‌ای از موضوعات، از متافیزیک و الهیات گرفته تا فلسفه تاریخ، پرداخت. ایده‌های او درباره ارتباط انسانی و «موقعیت‌های مرزی» زندگی ـ لحظات بحرانی که فرد را وادار به مواجهه با ماهیت وجودی خود می‌کندـ تأثیری ماندگار بر جای گذاشته است. سهم کارل یاسپرس در فلسفه وجودی و بحث‌های اخلاقی و حقوق بشر، همچنان در مواجهه با چالش‌های دنیای مدرن طنین‌انداز است. تعهد او به کاوش در اعماق وجود انسانی و محدودیت‌های عقل، او را به یکی از متفکران عمیق دوران خود بدل کرده است.

محمدحسن لطفی
مترجمین
محمدحسن لطفی

زندگی‌نامه‌ محمدحسن لطفی

محمدحسن لطفی تبریزی، مترجم و نویسنده‌ی برجسته ایرانی، در سال ۱۲۹۸ شمسی در تبریز متولد شد. او در خانواده‌ای فرهنگی و اهل علم پرورش یافت که تأثیر عمیقی بر علاقه او به مطالعه و تحقیق داشت. لطفی تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در تبریز به پایان رساند و سپس در سال ۱۳۱۷ شمسی وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد و موفق به اخذ لیسانس حقوق گردید.

او پس از فارغ‌التحصیلی برای ادامه تحصیل به آلمان سفر کرد و در دانشگاه گوتینگن در رشته حقوق کیفری به تحصیل پرداخت. با این حال، وقوع جنگ جهانی دوم در سال ۱۳۲۲ شمسی موجب شد که تحصیلات او در آلمان ناتمام بماند و به ایران بازگردد. اما علاقه و پشتکار او برای ادامه تحصیل باعث شد که چندی بعد بار دیگر به آلمان بازگردد و در سال ۱۹۴۷ میلادی (۱۳۲۶ شمسی) موفق به دریافت درجه دکترا در رشته حقوق کیفری شود.

پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۲۹ شمسی، لطفی فعالیت‌های خود را در حوزه تدریس و ترجمه آغاز کرد. او در کنار تدریس در دانشگاه، به عنوان یکی از مترجمان برجسته در حوزه فلسفه و علوم انسانی شناخته شد و آثاری ارزشمند را به فارسی ترجمه کرد. از جمله آثار ترجمه‌شده توسط لطفی، علاوه بر «آگوستین» می‌توان به «اعترافات» اثر کارل یاسپرس، «مجموعه آثار افلاطون» در چهار جلد و « اخلاق نیکوماخوس» و «مابعدالطبیعه» اثر ارسطو اشاره کرد. وی در ۲ آذر ۱۳۷۸ شمسی درگذشت و میراثی بزرگ از ترجمه‌های فلسفی و علمی از خود به جای گذاشت.

درباره محمدحسن لطفی

محمدحسن لطفی تبریزی به دلیل دقت علمی، وفاداری به متن اصلی، و توانایی در درک عمیق مفاهیم فلسفی و ادبی، یکی از برجسته‌ترین مترجمان آثار فلسفی در ایران به‌شمار می‌آید. سبک ترجمه‌ی لطفی بر روانی و وضوح تأکید دارد و هم‌زمان به پیچیدگی‌های زبانی و فلسفی متن اصلی وفادار می‌ماند. او در آثار خود تلاش کرده است تا مخاطب فارسی‌زبان بتواند به همان عمق فکری دست یابد که خواننده‌ی متن اصلی در زبان‌های آلمانی یا انگلیسی تجربه می‌کند.

یکی از ویژگی‌های بارز کارهای لطفی، انتخاب دقیق آثار برای ترجمه است. او معمولاً آثاری را برمی‌گزید که یا برای اولین بار به فارسی ترجمه می‌شدند یا می‌توانستند خلأی در ادبیات فلسفی فارسی را پر کنند. برای مثال، ترجمه‌ی کتاب «آگوستین» اثر کارل یاسپرس، نمونه‌ای برجسته از رویکرد علمی و هنری لطفی است. او در این ترجمه توانسته مفاهیمی چون گناه اولیه، فیض الهی، و اراده‌ی آزاد را که در متن اصلی پیچیده و تخصصی هستند، به زبانی ساده اما دقیق ارائه دهد.

لطفی نه‌تنها مترجمی توانمند، بلکه اندیشمندی بود که همواره در آثارش تأثیر فرهنگ‌های مختلف را بر یکدیگر مورد توجه قرار می‌داد. او نشان داد که ترجمه، راهی برای ایجاد گفت‌وگو میان فرهنگ‌ها و گسترش مرزهای دانش انسانی است. ترجمه‌های او همچنان به‌عنوان منابعی ارزشمند در دانشگاه‌ها و محافل علمی مورد استفاده قرار می‌گیرند و نشان‌دهنده‌ی میراث فکری و فرهنگی او هستند.

کارل یاسپرس
کارل یاسپرس
نویسنده
ياسپرس در مقدمه کتاب خود می‌نویسد:«فهمیدن فلسفه افلاطون آن نیست که او را با مفهومی بسنجیم که، از پیش از فلسفه در ذهن داریم. بلکه این است که آنچه را پس از او پیدا شده‌است، و همچنین خودمان را، با محك او بیازماییم و ببینیم آیا پای به جا پای او می‌نهیم یا یکسره کاری دیگر می‌کنیم..»

محمدحسن لطفی
محمدحسن لطفی
مترجم
لطفی در مقدمه کتاب می‌نویسد:«پس از آن‌که ترجمه دوره آثار افلاطون در اختیار فارسی‌زبانان قرارگرفت، لازم بود نوشته‌هایی از افلاطون‌شناسان بزرگ جهان که خوانندگان را در راه درک اندیشه های افلاطون راهنمائی تواند کرد، به فارسی برگردانده شود؛ و ترجمه رساله حاضر گام کوچکی است که در این راه برداشته می‌شود، و من بنده این گام را مدیون تشویق و یاری‌های دوست ارجمندم آقای علیرضا حیدری مدیر مؤسسه انتشارات خوارزمی هستم. نوشته‌های همه فیلسوفان آلمانی پیچیده و مغلق است، و فیلسوفان زمان ما از آن جمله یاسپرس، در این خصوص هیچ کمتر از پیشینیان نیستند، و از این‌رو من بنده در خود جرأت ترجمه این رساله را نمیافتم.»

نقل‌قول از کتاب

«این‌که تقریبا همه نوشته‌های افلاطون صورت گفت‌و‌گو دارند اتفاقی نیست. مطلبی که بیان می‌شود و شکل بیان، با هم سازگارند. قضیه چنین نیست که فلسفه‌ای باشد و افلاطون برای بیان آن از میان چند شکل ممکن، شکل گفت‌وگو را برگزیده باشد. بلکه برای تفکر فلسفی او، تا آن حد که این تفکر بخواهد از راه نوشتن ابلاغ شود، گفت‌وگو یگانه شکل ضروری است. آن‌جا که این فلسفه به صورت خطابه درسی، بی‌آنکه شکل گفت‌وگو به‌کار گرفته‌ شود، بیان می‌گردد تقریباً شناخته نمی‌شود. دیالوگ‌های افلاطونی صور گوناگون دارند. به‌ ندرت می‌توان دو دیالوگ با يك صورت یافت (شاید سوفیست و مرد سیاسی، و تیمائوس و کریتیاس). افلاطون از نمونه‌ای تبعیت نمی‌کند. خواننده خود باید آن صور گوناگون را دریابد.»


کتاب افلاطون - صفحه ۶۸

«چون تفکر افلاطونی را نه با توجه به تحول اندیشه‌هایش می‌توانیم تشریح کنیم، و نه بصورت دستگاهی فلسفی، ناچار قدم به قدم پیش می‌رویم و در هر قدم با وظیفه‌ای تازه روبرو هستیم.»


کتاب افلاطون - صفحه ۲۶

«دانستن و توانستن از هدفی که برای آن بدست آورده می‌شوند جدا هستند. سازنده چنگ، چنگ نمی‌نوازد. صیاد، صید خود را به آشپز می‌سپارد. سرادار سپاه، شهری را که بر آن چیره شده‌است، به سیاستمداران می‌سپارد. ما نیازمند دانش و هنری هستیم که آنچه بدست می‌آورد، خود بتواند بکار ببرد.»


کتاب افلاطون - صفحه ۴۹

«آیا تصویر تخیلی می‌تواند نمایانگر حقیقت باشد؟ در آنچه از يك آدمی می‌توان دریافت حقیقت عینی چیست؟ آنچه می‌توان طوری نشان داد که همه الزاماً بتوانند بپذیرند، فقط ظواهر است. هستی راستين يك آدمی، واقعیت و ایده است بطور جدایی‌ناپذیر، امکان و تحقق است، به خود رسیدن و از کنار خود گذشتن است، و راه «آن باش که هستی» .»


کتاب افلاطون - صفحه ۳۴

«تفکر فلسفی، اشتیاق عاشقانه است که به عروج، بال می‌گشاید. در این حرکت ما گاه بالا می‌رویم، و گاه به زیر می‌افتیم و بدین‌سان تزلزل خود را تجربه می‌کنیم. گاه می‌افتیم و از خود غایب می‌شویم و گاه دوباره به نیروی عشق پَر می‌گشاییم.»


کتاب افلاطون - صفحه ۱۳۰

کتاب‌های نویسنده

فلوطین

مشاهده

آغاز و انجام تاریخ

مشاهده

آگوستین

مشاهده

کنفوسیوس

مشاهده

کتاب‌های مترجم

دوره آثار فلوطین (جلد دوم)

مشاهده

دوره آثار فلوطین (جلد اول)

مشاهده

متفکران یونانی (جلد سوم)

مشاهده

متفکران یونانی (جلد دوم)

مشاهده

متفکران یونانی (جلد اول)

مشاهده

گفتارها

مشاهده

فلوطین

مشاهده

آغاز و انجام تاریخ

مشاهده

خاطرات سقراطی

مشاهده

آگوستین

مشاهده