افسانه دولت
ارنست كاسيرر
نام مترجم نجف دریابندریدرباره کتاب
اين كتاب، آخرين كتاب ارنست كاسيرر است. به همين دليل گفته ميشود كه خودش فرصت نكرد بر آن مقدمه و ديباچه بنگارد و اين وظيفه به چارلز هندل، رئيس گروه فلسفه آن هنگام دانشگاه ييل سپرده شد كه البته در ترجمههاي ايراني حذف شده است. نكته جالب درباره اين كتاب، آن است كه كاسيرر، كتاب را به درخواست ديگران نگاشته است. چرا كه او غالبا در حوزه تاريخ ادبيات و فلسفه و اسطوره و … كار ميكرده. از او پرسيدهاند شما كه اين همه دانشمندي، چرا درباره مسائل تاريخي مينويسي و درباره مسائل امروزي نمينويسي كه از دانشت سود ببريم؟ و همين، باعث شد تا او اين كتاب را بنگارد. خلاصهاي از كتاب بعدها در مجله فورچون منتشر شده و كتاب نهايي بعدها، از نسخه كامل همين خلاصه شكل گرفته و تبديل به يكي از مهمترين كتابهاي نقدگرايانه درباره نهاد و سازمان دولت شده است؛ امري كه شايد براي خيليها پر از شگفتي باشد.
بریده خواندنی
«روز بیست و دوم ماه مهٔ ۱۸۴۰ که توماس کارلایل درسهای خود را زیر عنوان «دربارهٔ قهرمانان، قهرمانپرستی، و کارهای قهرمانی در تاریخ» آغاز کرد، جمع بزرگ و برجستهای در مجلس درس او حاضر شده بودند. «تودهای از محافل اشرافی لندن» آمده بودند تا سخنان او را گوش کنند. درس کارلایل نوعی خلجان برانگیخت؛ ولی هیچ کس نمیتوانست پیشبینی کند که این رویداد ساده آبستن چه پیامدهای سیاسی بزرگی است. کارلایل برای انگلیسیان دورهٔ ملکه ویکتوریا سخن میگفت. شنوندگانش دویست تا سیصد تن بودند و «مرتبه و شعور اشرافی» داشتند. چنانکه کارلایل در یکی از نامههایش میگوید: «اسقفها و انواع و اقسام آدمها آمده بودند؛ مطلب تازهای شنیدند و بسیار شگفتزده و بسیار خوشوقت به نظر میرسیدند. خندیدند و کف زدند.» ولی مسلماً هیچ یک از شنوندگان یک لحظه هم گمان نکرد که در مطالب سخنران مادهٔ منفجرهٔ خطرناکی نهفتهاست».
نجف دریابندری
مترجمین
زندگینامهی نجف دریابندری
نجف دریابندری (۱۳۰۸-۱۳۹۹) در آبادان متولد شد و شهر محل زندگیاش تاثیر مهمی بر مسیر و آیندهی او داشت. دریابندری در آبادان با حضور انگلیسیها و شنیدن زبان آنها در سطح شهر مواجه بود و به گفتهی خودش پس از تجدید شدن در امتحان زبان انگلیسی در سوم دبیرستان که اتفاقاً معلمش هم «یک خانم ارمنی بود. خانم خیلی خوبی هم بود»، تصمیم گرفت به صورت جدی زبان یاد بگیرد هرچند که سینما هم در تشویق او به یادگیری این زبان بیتاثیر نبود. نجف دریابندری در نهایت در سوم دبیرستان ترک تحصیل کرد و تصمیم گرفت کار کند. او در شرکت نفت آبادان استخدام و در آنجا با شخصیتهای مهمی مانند محمدعلی موحد و ابراهیم گلستان آشنا شد.
آغاز کار رسمی ترجمه برای نجف دریابندری با کتاب «اولین پرواز» بود و این مسیر او را به تنوعی گسترده چه از نظر مضامین و چه از نظر مدیوم ترجمه رساند. نجف دریابندری هم به ترجمه فیلم پرداخته، هم داستان ترجمه کرده و هم به برگردان آثار فلسفی روی آورده است. ترجمه فلسفه البته در دوران خاصی از زندگی او اتفاق افتاد! دریابندری که به خاطر برخی فعالیتهای حزبی ۴ سال را در زندان گذراند، در زندان با آثار برتراند راسل آشنا شد و ترجمه آثار او را از همان زمان آغاز کرد و کار به جایی رسید که در سال ۱۳۴۲ دیداری حضوری با راسل در لندن و در خانهی او داشت.
کارنامهی فعالیتهای دریابندری که تجربهی مهاجرت را نیز برای چند سالی دارد، نباید به ترجمه محدود کرد چرا که او به نوشتن نیز مشغول بود و با طنز خاص خود و البته همراهی همسرش کتاب «مستطاب آشپزی» را چاپ کرد. دریابندری به عکاسی و نقاشی نیز علاقهمند بود.
داستان زندگی این مترجم استثنایی با زندگی پرماجرا و جسارتی مثالزدنی در ترجمه که باعث میشود داستانهای کافکا را در هفدهسالگی به فارسی برگرداند، در سال ۱۳۹۹ و در نود سالگی به نقطه پایان خود میرسد اما آثار او همواره یاد دریابندری را زنده نگه خواهند داشت.
دربارهی نجف دریابندری
نجف دریابندری آثار متنوعی را در کارنامه ترجمه خود دارد. او از هیچ نظری خود را برای ترجمه محدود نکرد و همانطور که کتابهای داستانی و ادبی را از زبان انگلیسی به فارسی برگرداند، به سراغ کتابهای غیرداستانی (Non-fiction) نیز رفت و یکی از مهمترین مترجمهای آثار فیلسوفانی مانند برتراند راسل به شمار میرود.
نکته قابل توجه درباره نجف دریابندری، دقت و وسواس او در انتخاب آثار برای ترجمه بود. او درباره هر اثری که قصد ترجمهاش را داشت، انقدر مطالعه میکرد که میتوانست مقدمهای مفصل درباره اثر و نویسندهی آن بنویسد و این مقدمه را در بسیاری از مهمترین آثار ترجمهی او مانند «پیرمرد و دریا» میتوان خواند. او همچنین درباره ترجمه آثار همینگوی میگوید: «زبانش مشکل نیست، ترجمهاش مشکل است. در واقع زبانش ساده است. ... [ترجمهاش دشوار است زیرا] سبک خاصی دارد. در واقع سبک همینگوی است که ترجمهاش را مشکل کرده.»
دریابندری همچنین برخی ویژگیهای خاص را در ترجمههای خود دارد. او در عین حال که به متن اصلی برای ترجمه وفادار است، قدرت آن را دارد که ظرافتهای لحن را حفظ کند و اثر را برای مخاطب فارسیزبان روان سازد. نمونهای از خلاقیتهای ترجمه دریابندری را میتوان در طنز به کار رفته در ترجمه «چنین کنند بزرگان» اثر ویل کاپی که در نشریهای به سردبیری احمد شاملو چاپ میشد، دید. ناگفته نماند که بسیاری معتقدند این کار نه ترجمه نجف دریابندری بلکه تألیف اوست.
نثر روان، وفاداری به متن در عین ترجمه خلاق، حفظ لحن آثار، تنوع حوزه فعالیت (از داستان تا تئاتر، از فلسفه تا سینما) و بسیاری نکات دیگر، او را تبدیل به مهرهای جدانشدنی از پازل ترجمه ایران کرده است. عباس معروفی این مترجم ماندگار را «جراح واژهها» میداند.
جوایز نجف دریابندری
- دریافت جایزه تورنتون وایلدر از دانشگاه کلمبیا به مناسبت برگردان آثار ادبی آمریکایی
- اولین گنجینه زنده بشری در میراث خوراک در فهرست حاملان میراث ناملموس (نادرهکاران)
