آغاز و انجام تاریخ

کارل یاسپرس

نام مترجم محمدحسن لطفی
سال چاپ ۱۳۶۳
تعداد صفحه ۳۶۷
تعداد تجدید چاپ ۲
شابک ۱ - ۰۵۹ - ۱۱۷ - ۹۶۵ - ۹۷۸

درباره کتاب

کتاب «آغاز و انجام تاریخ» (Vom Ursprung und Ziel der Geschichte)، نوشته کارل یاسپرس، فیلسوف آلمانی، برای بار اول در سال ۱۹۴۹ در زوریخ منتشر شد. این اثر به‌عنوان یکی از مهم‌ترین آثار فلسفه تاریخ در قرن بیستم شناخته می‌شود و به‌ویژه به‌خاطر معرفی مفهوم «دوران محوری» (Achsenzeit) شهرت دارد.

یاسپرس در این کتاب به بررسی تاریخ بشر از منظر فلسفی می‌پردازد و تلاش می‌کند تا الگوها و نقاط عطفی را که در شکل‌گیری تمدن‌ها و تفکر انسانی نقش داشته‌اند، شناسایی کند. او معتقد است که تاریخ بشر نه صرفاً مجموعه‌ای از وقایع پراکنده، بلکه فرایندی معنادار است که می‌توان در آن نقاط تحول اساسی را تشخیص داد.

کتاب «آغاز و انجام تاریخ»، تلفیقی است از فلسفه، الهیات، تاریخ و روان‌شناسی فرهنگی؛ اثری تأمل‌برانگیز که با تحلیل عمیق و جامع خود، خواننده را به تأمل درباره مسیر تاریخ بشر و نقش تفکر انسانی در شکل‌گیری آن و به بازاندیشی در معنای بودن در زمان و تاریخ دعوت می‌کند. یاسپرس با نثری روشن و فلسفی، نه‌تنها مفاهیم تاریخی را باز می‌سازد، بلکه با نگاهی اگزیستانسیال، به پرسش از مسئولیت انسانی در برابر گذشته، حال و آینده می‌پردازد. این کتاب نه‌تنها به‌عنوان یک اثر فلسفی، بلکه به‌عنوان تلاشی برای درک مشترکات فرهنگی و معنوی تمدن‌های مختلف، اثری برجسته محسوب می‌شود.

جان ال. مایرز نشریه The Classical Review
(John L. Myres)، باستان‌شناس و مورخ کلاسیک بریتانیایی در سال ۱۹۵۱ به بررسی این کتاب پرداخت و آن را به‌عنوان اثری مهم در فلسفه تاریخ معرفی کرد. او به‌ویژه به مفهوم «دوران محوری» (Achsenzeit) اشاره کرد که یاسپرس در این کتاب مطرح کرده است.
رابرت ری نشریه Ethics
در نقدی که در نشریه Ethics منتشر شد، ری به بررسی فلسفه تاریخ یاسپرس پرداخت و تأکید کرد که این اثر تلاشی است برای ارائه نگاهی فراگیر به تاریخ بشر، با تمرکز بر مفهوم «دوران محوری» و نقش آن در شکل‌گیری تفکر انسانی.
هانس کوهن The American Historical Review
کوهن در بررسی خود، به اهمیت مفهوم «دوران محوری» در کتاب یاسپرس اشاره کرد و آن را تلاشی برای درک تحولات معنوی و فکری هم‌زمان در تمدن‌های مختلف دانست.
دیوید گربر تحلیلگر فرهنگی
گربر معتقد است که نظریه دوران محوری یاسپرس در این کتاب، با وجود جذابیت‌هایش، ممکن است گذشته را به‌گونه‌ای اسطوره‌ای بازسازی کند تا اهداف معاصر را توجیه کند.

بریده خواندنی

…اینک می‌خواهیم یگانگی علم جدید را در تاریخ جهان روشن کنیم. علم جدید از حيث وسعت و غنا و گوناگونی شناسائی‌هایش با همه تاریخ گذشته علم غیر قابل قیاس است. تاریخ این علم جدید تصویری بی انتها است. علم طبیعی زاده نظریه‌های ریاضی از زمان کپلر و گالیله، از حيث تازگی جالب توجه‌تر از همه است، و نتایج و آثار آن که از راه فن پدیدار گردیده به گونه‌ای است که تا کنون چیزی مانند آن دیده و شنیده نشده است. ولی علم طبیعی بخشی است از يك جریان شناسائی فراگیر. سفرهای اکتشافی منجر به این شد که آدمی با کشتی دور دنیا را گشت و بدین نتیجه رسید که با دورزدن کره زمین اگر سفر از شرق به سوی غرب باشد، يك روز از دست می‌رود. این کار چهارصد سال پیش روی داد. تا آن زمان هیچ گاه آدمی از کروی بودن زمین، بدین گونه واقعی (حتی در عالم حدس و گمان) آگاه نشده‌بود. نخستین کره جغرافیائی ساخته‌شد. آدمی نه تنها در آفاق بلکه در اطراف خود نیز به تجربه اشياء پرداخت.

دریافت نمونه کتاب
کارل یاسپرس
نویسندگان
کارل یاسپرس

زندگی‌نامه‌ی کارل یاسپرس

کارل تئودور یاسپرس (۲۳ فوریه ۱۸۸۳ – ۲۶ فوریه ۱۹۶۹) روان‌پزشک و فیلسوف آلمانی-سوئیسی بود که به یکی از تأثیرگذارترین شخصیت‌ها در حوزه فلسفه اگزیستانسیالیسم و فلسفه مدرن بدل شد. او در اولدنبورگ آلمان به دنیا آمد و ابتدا به تحصیل حقوق پرداخت، اما به زودی رشته خود را به پزشکی تغییر داد و در سال ۱۹۰۹ از دانشگاه هایدلبرگ فارغ‌التحصیل شد. علاقه او به روان انسان باعث شد که به روان‌پزشکی روی بیاورد، و آثار پیشگامانه‌اش پایه‌های روان‌پزشکی پدیدارشناختی را بنیان نهاد.

یاسپرس با انتشار کتاب «روان‌پزشکی عمومی» در سال ۱۹۱۳ شهرت اولیه خود را کسب کرد. این کتاب روش‌شناسی جدیدی را به حوزه روان‌پزشکی معرفی کرد و بر اهمیت تجربه‌های ذهنی و درک دنیای درونی بیماران تأکید داشت. با این حال، نارضایتی او از رویکرد صرفاً علمی در روان‌پزشکی باعث شد که به فلسفه روی بیاورد و به بررسی پرسش‌های گسترده‌تر وجودی و متافیزیکی بپردازد.

در دهه ۱۹۲۰، یاسپرس به طور کامل وارد دانشگاه شد و به عنوان استاد فلسفه در دانشگاه هایدلبرگ فعالیت کرد. آثار فلسفی او که تحت تأثیر سورن کی‌یرکگور، فردریش نیچه و ایمانوئل کانت قرار داشتند، موضوعاتی همچون آزادی، تعالی، و محدودیت‌های فهم انسانی را بررسی کردند. آثار مهمی همچون «فلسفه» (۱۹۳۲) و «عقل و وجود» (۱۹۳۵) شهرت او را به عنوان یکی از متفکران برجسته اگزیستانسیالیسم تثبیت کردند.

دوران حرفه‌ای یاسپرس تحت رژیم نازی با چالش‌های جدی مواجه شد، زیرا او با ایدئولوژی نازی‌ها مخالف بود و همسرش، گرترد مایر، یهودی بود. در سال ۱۹۳۷ از دانشگاه اخراج شد و دوران جنگ جهانی دوم را در انزوای نسبی گذراند. پس از جنگ، یاسپرس به یکی از مدافعان سرسخت دموکراسی و حقوق بشر بدل شد و در آثاری همچون «مسئله گناه آلمان» (۱۹۴۶) بر لزوم پاسخگویی آلمانی‌ها تأکید کرد.

در سال ۱۹۴۸، یاسپرس به بازل سوئیس نقل مکان کرد و فعالیت‌های علمی و نگارشی خود را ادامه داد. آثار متأخر او، از جمله «منشأ و هدف تاریخ» (۱۹۴۹)، دامنه پژوهش فلسفی او را به تاریخ، فرهنگ، و امکان وحدت جهانی گسترش داد. یاسپرس تا زمان مرگش در سال ۱۹۶۹ چهره‌ای تأثیرگذار باقی ماند و میراثی ماندگار در تقاطع روان‌پزشکی، اگزیستانسیالیسم، و اخلاق به جا گذاشت.

درباره‌ی کارل یاسپرس

کارل یاسپرس فیلسوف و روان‌پزشک برجسته قرن بیستم بود که آثارش تأثیر ماندگاری در هر دو حوزه بر جای گذاشت. او فعالیت حرفه‌ای خود را با روان‌پزشکی آغاز کرد و سپس به فلسفه روی آورد. آثار اولیه او، به ویژه کتاب «روان‌پزشکی عمومی»، با تأکید بر درک تجربه‌های ذهنی بیماران به جای طبقه‌بندی صرف بیماری‌های روانی، انقلابی در این حوزه ایجاد کرد.

به عنوان فیلسوف، یاسپرس به یکی از چهره‌های مرکزی اگزیستانسیالیسم تبدیل شد، هرچند ترجیح می‌داد رویکرد خود را «فلسفه وجود» بنامد. تحت تأثیر متفکرانی همچون کی‌یرکگور، نیچه و کانت، یاسپرس به پرسش‌های عمیقی درباره وجود انسانی، آزادی، و ماهیت حقیقت پرداخت. آثار او اغلب محدودیت‌های دانش انسانی و مفهوم تعالی را بررسی می‌کردند؛ مفهومی که به جنبه‌های فراتر از فهم تجربی اشاره دارد. فعالیت‌های یاسپرس فراتر از فلسفه و روان‌پزشکی به مسائل اجتماعی و سیاسی نیز گسترش یافت.

یاسپرس نویسنده‌ای پرکار بود که به طیف گسترده‌ای از موضوعات، از متافیزیک و الهیات گرفته تا فلسفه تاریخ، پرداخت. ایده‌های او درباره ارتباط انسانی و «موقعیت‌های مرزی» زندگی ـ لحظات بحرانی که فرد را وادار به مواجهه با ماهیت وجودی خود می‌کندـ تأثیری ماندگار بر جای گذاشته است. سهم کارل یاسپرس در فلسفه وجودی و بحث‌های اخلاقی و حقوق بشر، همچنان در مواجهه با چالش‌های دنیای مدرن طنین‌انداز است. تعهد او به کاوش در اعماق وجود انسانی و محدودیت‌های عقل، او را به یکی از متفکران عمیق دوران خود بدل کرده است.

محمدحسن لطفی
مترجمین
محمدحسن لطفی

زندگی‌نامه‌ محمدحسن لطفی

محمدحسن لطفی تبریزی، مترجم و نویسنده‌ی برجسته ایرانی، در سال ۱۲۹۸ شمسی در تبریز متولد شد. او در خانواده‌ای فرهنگی و اهل علم پرورش یافت که تأثیر عمیقی بر علاقه او به مطالعه و تحقیق داشت. لطفی تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در تبریز به پایان رساند و سپس در سال ۱۳۱۷ شمسی وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد و موفق به اخذ لیسانس حقوق گردید.

او پس از فارغ‌التحصیلی برای ادامه تحصیل به آلمان سفر کرد و در دانشگاه گوتینگن در رشته حقوق کیفری به تحصیل پرداخت. با این حال، وقوع جنگ جهانی دوم در سال ۱۳۲۲ شمسی موجب شد که تحصیلات او در آلمان ناتمام بماند و به ایران بازگردد. اما علاقه و پشتکار او برای ادامه تحصیل باعث شد که چندی بعد بار دیگر به آلمان بازگردد و در سال ۱۹۴۷ میلادی (۱۳۲۶ شمسی) موفق به دریافت درجه دکترا در رشته حقوق کیفری شود.

پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۲۹ شمسی، لطفی فعالیت‌های خود را در حوزه تدریس و ترجمه آغاز کرد. او در کنار تدریس در دانشگاه، به عنوان یکی از مترجمان برجسته در حوزه فلسفه و علوم انسانی شناخته شد و آثاری ارزشمند را به فارسی ترجمه کرد. از جمله آثار ترجمه‌شده توسط لطفی، علاوه بر «آگوستین» می‌توان به «اعترافات» اثر کارل یاسپرس، «مجموعه آثار افلاطون» در چهار جلد و « اخلاق نیکوماخوس» و «مابعدالطبیعه» اثر ارسطو اشاره کرد. وی در ۲ آذر ۱۳۷۸ شمسی درگذشت و میراثی بزرگ از ترجمه‌های فلسفی و علمی از خود به جای گذاشت.

درباره محمدحسن لطفی

محمدحسن لطفی تبریزی به دلیل دقت علمی، وفاداری به متن اصلی، و توانایی در درک عمیق مفاهیم فلسفی و ادبی، یکی از برجسته‌ترین مترجمان آثار فلسفی در ایران به‌شمار می‌آید. سبک ترجمه‌ی لطفی بر روانی و وضوح تأکید دارد و هم‌زمان به پیچیدگی‌های زبانی و فلسفی متن اصلی وفادار می‌ماند. او در آثار خود تلاش کرده است تا مخاطب فارسی‌زبان بتواند به همان عمق فکری دست یابد که خواننده‌ی متن اصلی در زبان‌های آلمانی یا انگلیسی تجربه می‌کند.

یکی از ویژگی‌های بارز کارهای لطفی، انتخاب دقیق آثار برای ترجمه است. او معمولاً آثاری را برمی‌گزید که یا برای اولین بار به فارسی ترجمه می‌شدند یا می‌توانستند خلأی در ادبیات فلسفی فارسی را پر کنند. برای مثال، ترجمه‌ی کتاب «آگوستین» اثر کارل یاسپرس، نمونه‌ای برجسته از رویکرد علمی و هنری لطفی است. او در این ترجمه توانسته مفاهیمی چون گناه اولیه، فیض الهی، و اراده‌ی آزاد را که در متن اصلی پیچیده و تخصصی هستند، به زبانی ساده اما دقیق ارائه دهد.

لطفی نه‌تنها مترجمی توانمند، بلکه اندیشمندی بود که همواره در آثارش تأثیر فرهنگ‌های مختلف را بر یکدیگر مورد توجه قرار می‌داد. او نشان داد که ترجمه، راهی برای ایجاد گفت‌وگو میان فرهنگ‌ها و گسترش مرزهای دانش انسانی است. ترجمه‌های او همچنان به‌عنوان منابعی ارزشمند در دانشگاه‌ها و محافل علمی مورد استفاده قرار می‌گیرند و نشان‌دهنده‌ی میراث فکری و فرهنگی او هستند.

کارل یاسپرس
کارل یاسپرس
نویسنده
«این کتاب تنها برای کسانی معنا دارد که آغاز به یافتن شگفتی می‌کنند، به خود می‌نگرند، پرسش‌برانگیزی هستی را درمی‌یابند، و زندگی را به‌عنوان مسئولیتی شخصی، غیرعقلانی و غیرقابل واگذاری تجربه می‌کنند.»

محمدحسن لطفی
محمدحسن لطفی
مترجم
«کتابی که اینک در دست شماست نوشته کارل یاسپرس، یکی از فیلسوفان زمان ماست و مطلب جالب توجه آن، طرح تازه‌ای است که نویسنده از تاریخ جهان آماده کرده‌است. مطابق این طرح، تاریخ آدمی به سه بخش عمده تقسیم می‌شود: دوران اسطوره، دوره محوری و دوره پس از دوره محوری. ویژگی‌های این سه دوره به تفصیل تمام در کتاب تشریح شده است و ضرورتی نیست که ما در این یادداشت به شرح آن‌ها بپردازیم و همین‌قدر اشاره‌وار می‌گوئیم که دوره محوری به عقیدۀ نویسنده کتاب، دورانی است که از حيث صورت بخشیدن به آدمیت پربارترین دوران تاریخ است. این دوره در حدود ۵۰۰ سال پیش از میلاد و به عبارت دقیق‌تر میان سال‌های ۸۰۰ و ۲۰۰ پیش از میلاد است که هرچه پیش از آن روی‌داده، مقدمه‌ای برای آن بوده‌است و هر چه پس از آن روی داده‌است خود را به آن عطف می‌کند.»

نقل‌قول از کتاب

لاسو: «ممکن نیست تصادفی و بر حسب اتفاق باشد که تقریبا همزمان با یکدیگر در ششصد سال پیش از میلاد مسیح، در ایران زردشت، در هندوستان گاوتمه بودا، در چین کنفوسیوس، در میان یهودان پیامبران، در روم نو ما شاه، و در یونان نخستین فیلسوفان ایونی و دوری و ایلیائی به عنوان اصلاح­کنندگان مذهب مردم پیدا شده‌اند.»


کتاب آغاز و انجام تاریخ - صفحه ۲۵

امپراتوری روم و کلیسای کاتولیک، آنها هر دو پایه­ی آگاهی اروپا شدند که گرچه دائما در معرض متلاشی شدن است ولی در برابر خطرهای بزرگ  بیگانه هر بار از نو -هر چند نه به صورتی شایان اعتماد سر بر داشته است.


کتاب آغاز و انجام تاریخ - صفحه ۸۸

یونانیان همه کارهای بدنی را حقیر می‌شمردند و لایق آزاد مردان نمی‌دانستند. انسان راستین طبیعت اشرافی دارد، کار نمی‌کند، فراغت دارد، به سیاست می‌پردازد، سرگرم مسابقه است، به جنگ می‌رود و آثار معنوی می‌آفریند.


کتاب آغاز و انجام تاریخ - صفحه ۱۵۱

درباره آینده نمی‌توان پژوهش کرد. تنها آنچه روی داده‌است و واقعیت دارد قابل پژوهش است. اما آینده هم، در گذشته و حال پنهان است و ما می‌توانیم آن را به صورت امکان‌های واقعی ببینیم و درباره‌اش بیندیشیم و راستی این است که ما با آگاهی آینده زنده‌ایم.


کتاب آغاز و انجام تاریخ - صفحه ۱۸۸

آیا به راستی می‌توانم از تاریخ بگریزم و به بی‌زمانی پناه ببرم؟


کتاب آغاز و انجام تاریخ - صفحه ۳۶۱

کتاب‌های نویسنده

فلوطین

مشاهده

افلاطون

مشاهده

آگوستین

مشاهده

کنفوسیوس

مشاهده

کتاب‌های مترجم

دوره آثار فلوطین (جلد دوم)

مشاهده

دوره آثار فلوطین (جلد اول)

مشاهده

متفکران یونانی (جلد سوم)

مشاهده

متفکران یونانی (جلد دوم)

مشاهده

متفکران یونانی (جلد اول)

مشاهده

گفتارها

مشاهده

فلوطین

مشاهده

خاطرات سقراطی

مشاهده

افلاطون

مشاهده

آگوستین

مشاهده