آغاز و انجام تاریخ
کارل یاسپرس
نام مترجم محمدحسن لطفیدرباره کتاب
کتاب «آغاز و انجام تاریخ» (Vom Ursprung und Ziel der Geschichte)، نوشته کارل یاسپرس، فیلسوف آلمانی، برای بار اول در سال ۱۹۴۹ در زوریخ منتشر شد. این اثر بهعنوان یکی از مهمترین آثار فلسفه تاریخ در قرن بیستم شناخته میشود و بهویژه بهخاطر معرفی مفهوم «دوران محوری» (Achsenzeit) شهرت دارد.
یاسپرس در این کتاب به بررسی تاریخ بشر از منظر فلسفی میپردازد و تلاش میکند تا الگوها و نقاط عطفی را که در شکلگیری تمدنها و تفکر انسانی نقش داشتهاند، شناسایی کند. او معتقد است که تاریخ بشر نه صرفاً مجموعهای از وقایع پراکنده، بلکه فرایندی معنادار است که میتوان در آن نقاط تحول اساسی را تشخیص داد.
کتاب «آغاز و انجام تاریخ»، تلفیقی است از فلسفه، الهیات، تاریخ و روانشناسی فرهنگی؛ اثری تأملبرانگیز که با تحلیل عمیق و جامع خود، خواننده را به تأمل درباره مسیر تاریخ بشر و نقش تفکر انسانی در شکلگیری آن و به بازاندیشی در معنای بودن در زمان و تاریخ دعوت میکند. یاسپرس با نثری روشن و فلسفی، نهتنها مفاهیم تاریخی را باز میسازد، بلکه با نگاهی اگزیستانسیال، به پرسش از مسئولیت انسانی در برابر گذشته، حال و آینده میپردازد. این کتاب نهتنها بهعنوان یک اثر فلسفی، بلکه بهعنوان تلاشی برای درک مشترکات فرهنگی و معنوی تمدنهای مختلف، اثری برجسته محسوب میشود.
بریده خواندنی
…اینک میخواهیم یگانگی علم جدید را در تاریخ جهان روشن کنیم. علم جدید از حيث وسعت و غنا و گوناگونی شناسائیهایش با همه تاریخ گذشته علم غیر قابل قیاس است. تاریخ این علم جدید تصویری بی انتها است. علم طبیعی زاده نظریههای ریاضی از زمان کپلر و گالیله، از حيث تازگی جالب توجهتر از همه است، و نتایج و آثار آن که از راه فن پدیدار گردیده به گونهای است که تا کنون چیزی مانند آن دیده و شنیده نشده است. ولی علم طبیعی بخشی است از يك جریان شناسائی فراگیر. سفرهای اکتشافی منجر به این شد که آدمی با کشتی دور دنیا را گشت و بدین نتیجه رسید که با دورزدن کره زمین اگر سفر از شرق به سوی غرب باشد، يك روز از دست میرود. این کار چهارصد سال پیش روی داد. تا آن زمان هیچ گاه آدمی از کروی بودن زمین، بدین گونه واقعی (حتی در عالم حدس و گمان) آگاه نشدهبود. نخستین کره جغرافیائی ساختهشد. آدمی نه تنها در آفاق بلکه در اطراف خود نیز به تجربه اشياء پرداخت.
محمدحسن لطفی
مترجمین
زندگینامه محمدحسن لطفی
محمدحسن لطفی تبریزی، مترجم و نویسندهی برجسته ایرانی، در سال ۱۲۹۸ شمسی در تبریز متولد شد. او در خانوادهای فرهنگی و اهل علم پرورش یافت که تأثیر عمیقی بر علاقه او به مطالعه و تحقیق داشت. لطفی تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در تبریز به پایان رساند و سپس در سال ۱۳۱۷ شمسی وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد و موفق به اخذ لیسانس حقوق گردید.
او پس از فارغالتحصیلی برای ادامه تحصیل به آلمان سفر کرد و در دانشگاه گوتینگن در رشته حقوق کیفری به تحصیل پرداخت. با این حال، وقوع جنگ جهانی دوم در سال ۱۳۲۲ شمسی موجب شد که تحصیلات او در آلمان ناتمام بماند و به ایران بازگردد. اما علاقه و پشتکار او برای ادامه تحصیل باعث شد که چندی بعد بار دیگر به آلمان بازگردد و در سال ۱۹۴۷ میلادی (۱۳۲۶ شمسی) موفق به دریافت درجه دکترا در رشته حقوق کیفری شود.
پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۲۹ شمسی، لطفی فعالیتهای خود را در حوزه تدریس و ترجمه آغاز کرد. او در کنار تدریس در دانشگاه، به عنوان یکی از مترجمان برجسته در حوزه فلسفه و علوم انسانی شناخته شد و آثاری ارزشمند را به فارسی ترجمه کرد. از جمله آثار ترجمهشده توسط لطفی، علاوه بر «آگوستین» میتوان به «اعترافات» اثر کارل یاسپرس، «مجموعه آثار افلاطون» در چهار جلد و « اخلاق نیکوماخوس» و «مابعدالطبیعه» اثر ارسطو اشاره کرد. وی در ۲ آذر ۱۳۷۸ شمسی درگذشت و میراثی بزرگ از ترجمههای فلسفی و علمی از خود به جای گذاشت.
درباره محمدحسن لطفی
محمدحسن لطفی تبریزی به دلیل دقت علمی، وفاداری به متن اصلی، و توانایی در درک عمیق مفاهیم فلسفی و ادبی، یکی از برجستهترین مترجمان آثار فلسفی در ایران بهشمار میآید. سبک ترجمهی لطفی بر روانی و وضوح تأکید دارد و همزمان به پیچیدگیهای زبانی و فلسفی متن اصلی وفادار میماند. او در آثار خود تلاش کرده است تا مخاطب فارسیزبان بتواند به همان عمق فکری دست یابد که خوانندهی متن اصلی در زبانهای آلمانی یا انگلیسی تجربه میکند.
یکی از ویژگیهای بارز کارهای لطفی، انتخاب دقیق آثار برای ترجمه است. او معمولاً آثاری را برمیگزید که یا برای اولین بار به فارسی ترجمه میشدند یا میتوانستند خلأی در ادبیات فلسفی فارسی را پر کنند. برای مثال، ترجمهی کتاب «آگوستین» اثر کارل یاسپرس، نمونهای برجسته از رویکرد علمی و هنری لطفی است. او در این ترجمه توانسته مفاهیمی چون گناه اولیه، فیض الهی، و ارادهی آزاد را که در متن اصلی پیچیده و تخصصی هستند، به زبانی ساده اما دقیق ارائه دهد.
لطفی نهتنها مترجمی توانمند، بلکه اندیشمندی بود که همواره در آثارش تأثیر فرهنگهای مختلف را بر یکدیگر مورد توجه قرار میداد. او نشان داد که ترجمه، راهی برای ایجاد گفتوگو میان فرهنگها و گسترش مرزهای دانش انسانی است. ترجمههای او همچنان بهعنوان منابعی ارزشمند در دانشگاهها و محافل علمی مورد استفاده قرار میگیرند و نشاندهندهی میراث فکری و فرهنگی او هستند.
