ناتانیل هاثورن

ناتانیل هاثورن

نویسنده‌

سبک نویسندگی ناتانیل هاثورن سبکی رمانتیک، پر از خیال‌پردازی، کنایه و ابهام بود. اکثر آثار او قهرمان‌هایی دارند که در جایی از داستان به کشف و شهود معنوی دست پیدا می‌کنند.

امضا ناتانیل هاثورن

درباره ناتانیل هاثورن

زندگی‌نامه ناتانیل هاثورن

ناتانیل هاثورن در سال ۱۸۰۴ در شهر سالم واقع در نیوانگلند (ناحیه‌ای در شمال شرق ایالات متحده آمریکا) به دنیا آمد. اجدادش از مهاجرین انگلستان بودند. پدرش که ناخدای یک کشتی بود در یکی از سفرهای دریایی‌اش زمانی که ناتانیل تنها ۴ سال داشت، درگذشت. بعد از مرگ او، مادرش به خانه برادرانش نقل مکان کرد و ناتانیل تا نوجوانی در خانه دایی‌اش روزگار گذراند. خودش در مصاحبه‌ای گفته بود: «آنجا بود که به تنهایی خو گرفتم.» ظاهرا پدربزرگ یا جد او یکی از قضات، «محاکمات جادوگری» در سالم در ایالت ماساچوست بود. در این جریان ۲۰۰ نفر متهم و ۲۰ نفرشان اعدام شدند، اما در پایان ماجرا حکومت محلی اعتراف کرد که محاکمه و حکم صادره از طرف قضات، اشتباه محض بوده است. به همین دلیل هاثورن (Hathorne) دستی در نام خانوادگی‌اش برد و حرف W را به نام خانوادگی‌اش اضافه کرد تا بگوید ارتباطی با این خاندان ندارد! نام جدید خانوادگی او (Hawthorne) بود. با اینکه مهاجرین اغلب متعصب و سختگیر هستند، و این خصوصیت‌شان را به نسل‌های بعد هم منتقل می‌کنند، اما هاثورن با اینکه آدمی مذهبی بود اما متعصب نبود. اگر خواننده آثار او باشید می‌دانید که دغدغه‌اش اقتصاد، سیاست و یا مسائل اجتماعی نبود، بلکه همواره «تعصب» را نقد می‌کرد و به مقابله با آن بر‌می‌خواست. او حین تحصیل در دانشگاه بودوین، شروع به نوشتن داستان‌های عاشقانه کرد. او در طرح داستان‌ها و رمان‌هایش عموما از تاریخ آمریکا یا تاریخ نیوانگلند استفاده کرده و سعی داشته در داستان‌هایش اشاره‌ای هم به اتفاقات تاریخی داشته باشد. ناتانیل در دانشگاه دانشجوی نمونه آهنگسازی بود، اما تصمیم‌اش این بود که نویسنده شود. به همین خاطر در همان اوان جوانی رمانی نوشت و با هزینه شخصی‌اش منتشر کرد. بعد که دانشش در داستان‌نویسی بالاتر رفت، دید این رمان چیز خوبی از آب درنیامده و سعی کرد تمام نسخه‌ها را جمع آوری کند و از بین ببرد. اما در نهایت او سبک مورد علاقه‌اش را پیدا کرد و پنج سال بعد از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه کتاب «تپه‌های سه حفره» و «داستان یک پیرزن» که هر دو، داستان‌های قابل ستایشی بودند را نوشت. او با انتشار داستان‌های بعدی‌اش یعنی «خویشاوندان من، سرگرد مولینه» و «خاکسپاری راجر مالوین» و داستان بعدی‌اش که درباره جادوگری بود به نام «گودمن براون جوان» شهرتی نسبی پیدا کرد. در این دوران او که دیگر نمی‌خواست بیش از این به دایی‌هایش وابسته باشد در دفتری در ماساچوست مشغول به کار شد و دو سال در آن دفتر ماند. بعدتر به مدت شش ماه در یک تعاونی کشاورزی به نام «بروک فارم» کار کرد. در این زمان در ادبیات شناخته‌تر شده بود و درآمد نسبتا خوبی هم از انتشار کتاب‌هایش داشت. بالاخره در سال ۱۸۴۲ درآمدش از کتاب‌ها به قدری زیاد شد که بتواند ازدواج کند. او در سال‌های آخر عمرش به شدت دچار زوال عقلی شده بود. دو سال قبل از مرگش،  دائما دچار خونریزی بینی می‌شد و دست خطش کاملا تغییر کرده بود. در این دوران بیماری او دائم روی تکه‌های کاغذ عدد «۶۴» را می‌نوشت. هاثورن، سرانجام در سال 1864 شبی خوابید و دیگر از خواب بیدار نشد. 

درباره ناتانیل هاثورن

هاثورن از کودکی به ادبیات بسیار علاقه‌مند و پای ثابت داستان‌ گویی‌های پدرش از سفرهای دریایی بود و گاهی او را مجبور می‌کرد از دریا و کشتی‌بان‌ها برایش قصه بگوید، حتی اگر آن داستان‌ها خیالی باشند. او به نوشتن رمان‌های بلند بسیار علاقه‌ داشت ولی داستان‌های کوتاه در عصر او، خریدار بیشتری داشته است. او در نامه‌ای به یکی از نشریات نوشته بود: «مجبورم آرزوی شما را برآورم و کوتاه بنویسم.» سبک او سبکی رمانتیک، پر از خیال‌پردازی، کنایه و ابهام بود. اکثر آثار او قهرمان‌هایی دارند که در جایی از داستان به کشف و شهود معنوی دست پیدا می‌کنند، و هاثورن درون بینی و تحلیل روح این قهرمان‌ها را به تصویر می‌کشد. هاثورن برای اینکه بتواند به این سبک که سبک مورد علاقه‌اش بود دست پیدا کند و بتواند آن را به درستی در داستان‌هایش اجرا کند، نزدیک به دوازده سال را صرف خواندن و تلاش برای تسلط بر هنر داستان‌نویسی کرد. بدهی‌های رو به رشد خانواده، او را وادار کرد که در کنار داستان نویسی، کارهای دیگری هم انجام دهد. او با نوشتن رمان «داغ ننگ» به شهرت رسید و درآمد خوبی از انتشار این کتاب به دست آورد. با پول خوبی که به دست آورده بود به منطقه‌ای کوهستانی به نام لِنوکس در همان ایالت ماساچوست نقل مکان کرد و در آنجا نوشتن «خانه هفت شیروانی» را آغاز و در سال ۱۸۵۱ منتشر کرد. او شدیدا به وطنش علاقه‌مند بود و سراسر عمرش را در همان ایالت ماساچوست ماند. او تنها هفت سال در انگلستان و ایتالیا زندگی کرد و سمت کنسولگری در انگلستان را رها کرد تا در شهر خودش ممیز گمرک شود! شغلی که البته سر نوشتن همین داستان خیلی به کارش آمد.

کتاب‌های نویسنده‌