جورج ارول

جورج ارول

نویسنده‌

اریک آرتور بلر با نام مستعار جورج ارول در ۲۵ ژوئن ۱۹۰۳ در هند به دنیا آمد. یکی از مضامین اصلی در کتاب‌های ارول، نقد اجتماعی است. او نه تنها در نوشته‌هایش، بلکه در زندگی شخصی و کنش‌های سیاسی‌اش هم با نظام سرمایه‌داری و امپریالیسم مخالف بود.

امضا جورج ارول

درباره جورج ارول

زندگی‌نامه جورج ارول

اریک آرتور بلر با نام مستعار جورج ارول در ۲۵ ژوئن ۱۹۰۳ در هند به دنیا آمد. پدرش یک مقام جزئی بریتانیایی در خدمات کشوری هند و مادرش فرانسوی الاصل و دختر یک تاجر چوب در برمه (میانمار) بود. او و خانواده‌اش در سال ۱۹۱۱ برای زندگی به انگلستان نقل مکان کردند و جورج به یک مدرسه شبانه‌روزی در ساحل ساسکس فرستاده شد. او در آنجا به دلیل نبوغ فکری‌اش در بین دیگر پسران متمایز بود اما همیشه به عنوان پسری عبوس و گوشه گیر شناخته می‌شد. او برای دو مدرسه در انگلستان به نام‌های ولینگتون و ایتون، بورسیه‌هایی دریافت کرد و برای مدت بسیار کوتاهی در مدرسه اول و کمی بعد به مدرسه دوم رفت و از همین مدرسه فارغ التحصیل شد. او به جای ورود به دانشگاه، تصمیم گرفت سنت خانوادگی را دنبال کند و در سال ۱۹۲۲ به عنوان پلیس امپراتوری به برمه رفت. اما این شغل آن چیزی نبود که ارول را راضی کند چرا که او آرزوی نویسنده شدن داشت. از طرفی ارول در برمه شاهد ظلم و ستمی بود که توسط حکومت  بریتانیا بر مردم این سرزمین روا داشته می‌شد. این مسئله باعث انزجار و نفرت او از امپریالیسم شد و همچنین باعث شد هر روز نارضایتی از شغلش بیشتر شود. بعدها در سال ۱۹۲۷، اورول که برای مرخصی به انگلستان رفته بود، تصمیم گرفت همانجا بماند و به برمه برنگردد. او از پلیس امپراتوری استعفا داد و از  پاییز ۱۹۲۷،  مسیری را آغاز کرد که قرار بود شخصیت او را به عنوان یک نویسنده شکل دهد. او همیشه از اینکه به عنوان یک انگلیسی، نژاد و طبقه اجتماعیش مانع معاشرت و اختلاط‌ش با اهالی برمه می‌شد، احساس گناه می‌کرد. از همین رو فکر کرد می‌تواند با تجربه زندگی فقیرانه، این احساس را از خود دور کند. او با پوشیدن لباس‌های ژنده، به شرقی‌ترین نقطه لندن رفت تا در مسافرخانه‌های ارزان قیمت در میان کارگران و گدایان زندگی کند. همچنین مدتی را در بخش‌های فقیرنشین پاریس گذراند و به عنوان ظرفشور در هتل‌ها و رستوران‌های فرانسوی کار می‌کرد، در جاده‌های انگلستان با ولگردان حرفه‌ای پرسه می‌زد و در نهایت به مردم طبقه کارگر لندن در مهاجرت سالانه آنها برای کار در مزارع رازک کنت پیوست. جورج ارول با کوله‌باری از تجربه‌های گوناگون، پا به عرصه نویسندگی گذاشت. این تجربه‌ها او را در خلق آثاری ماندگار یاری کردند. یکی از این آثار، رمان «آس و پاس در پاریس و لندن» بود که شهرت فراوانی برایش به ارمغان آورد. انزجار ارول از امپریالیسم نه تنها منجر به فاصله گرفتن او از زندگی بورژاوزی شد، بلکه به یک تغییر سیاسی هم منجر شد. ارول بلافاصله پس از بازگشت از برمه، خود را آنارشیست نامید. او در سال ۱۹۳۰ به سمت سوسیالیست رفت و بعدتر به تفکرات کمونیستی هم علاقه پیدا کرد. هنگامی که جنگ جهانی دوم آغاز شد، درخواست ارول برای انجام خدمت سربازی رد شد و به جای آن، ریاست بخش هند بی بی سی را بر عهده او گذاشتند. ارول در سال ۱۹۴۳ از بی‌بی‌سی جدا و سردبیر ادبی Tribune، یک روزنامه‌ی سوسیالیستی چپ‌گرا مرتبط با رهبر حزب کارگر بریتانیا، آنورین بیوان، شد. در این دوره، ارول روزنامه‌نگاری پرکار و پر سر و صدا بود که مقالات و نقدهای بسیاری برای روزنامه‌ها می‌نوشت. جورج ارول در سال ۱۹۴۹ کتاب «۱۹۸۴» را منتشر کرد و درست هفت ماه بعد از انتشار، بر اثر بیماری سل از دنیا رفت و در کلیسای آل سنت در انگلستان به خاک سپرده شد.


درباره جورج ارول

جورج ارول، نام مستعاری بود که اریک آرتور بلر برای خود انتخاب کرد و با آن به شهرت رسید. او نام ارول را از رودخانه‌ای در شرق انگلستان گرفت و اولین بار روی جلد کتاب «آس و پاس در پاریس و لندن» نقش بست. این کتاب، روایتی از زندگی سخت و فقیرانه‌ی او در پاریس و لندن بود و راه را برای نویسندگی‌اش هموار کرد. یکی از مشهورترین آثار ارول، رمان «مزرعه حیوانات» است. این داستان تمثیلی، انقلاب روسیه و حکومت استالین را به تصویر می‌کشد و نشان می‌دهد چگونه قدرت می‌تواند منجر به فساد و ظلم شود. جمله‌ی معروف «همه حیوانات برابرند، اما برخی از حیوانات برابرترند» از همین کتاب گرفته شده است. رمان «۱۹۸۴» دیگر اثر برجسته‌ی ارول است که او را به نویسنده‌ای جهانی تبدیل کرد. این رمان، آینده‌ای پادآرمانی را به تصویر می‌کشد که در آن، حکومت‌ها با استفاده از فناوری و تبلیغات، کنترل کاملی بر زندگی مردم دارند. ارول در کتاب «جاده‌ای به اسکله ویگان» که پس از حضورش در جنگ داخلی اسپانیا منتشر شد، از زندگی فقرا و کارگران در شمال انگلستان نوشت. او در این جنگ مجروح شد و جراحت گلویش تا سال‌ها بر صحبت کردنش تأثیر داشت. یکی از مضامین اصلی در کتاب‌های ارول، نقد اجتماعی است. او نه تنها در نوشته‌هایش، بلکه در زندگی شخصی و کنش‌های سیاسی‌اش هم با نظام سرمایه‌داری و امپریالیسم مخالف بود. جورج ارول در ۴۶ سالگی بر اثر بیماری سل درگذشت. گفته می‌شود که پزشک معالجش دوز نامناسب داروی استرپتومایسین را تجویز کرده بود که عوارض جانبی شدیدی مثل ریزش مو، برای او به همراه داشت و در نهایت منجر به مرگش شد. با این حال، میراث ارول همچنان زنده است. او با آثار خود، تأثیر عمیقی بر دنیای ادبیات و اندیشه گذاشت و به عنوان یکی از بزرگترین نویسندگان قرن بیستم شناخته می‌شود.


کتاب‌های نویسنده‌

به یاد کاتالونیا

نوشته جورج ارول
مشاهده