فقر آموزش در آمریکای لاتین
ایوان ایلیچ
نام مترجم هوشنگ وزیریدرباره کتاب
کتاب «فقر آموزش در آمریکای لاتین» همان کتاب «صدقه و آزار» (Almosen und Folter) نوشته ایوان ایلیچ است که برای اولین بار به زبان آلمانی در اتریش منتشر شد. این اثر بهار سال ۱۳۵۳ خورشیدی، با ترجمه هوشنگ وزیری به بازار کتاب ایران آمد. «فقر آموزش در آمریکای لاتین» ده فصل دارد که هر کدام، متن یکی از سخنرانیهای ایلیچ در زمانها و مکانهای مختلف است. مقالات، موضوعات متفاوتی دارند ولی یکی از موضوعات مهم و مشترک در تعدادی از آنها، آموزش و مدرسه است. ایوان ایلیچ در این اثر، نظام آموزشی رسمی آمریکای لاتین را نقد کرده و آن را بهعنوان ابزاری برای تحمیل ایدئولوژی رشد و توسعه اقتصادی معرفی میکند. او معتقد است که این نظام آموزشی، یادگیری را به محیطهای محدود و دورههای زمانی خاصی محدود میکند و با ایجاد وابستگی به نهادهای آموزشی، خودکفایی و آزادی فردی را تضعیف مینماید.
ایلیچ با بررسی وضعیت آموزش در کشورهای صنعتی و در حال توسعه، بهویژه در آمریکای لاتین، نشان میدهد که چگونه نظامهای آموزشی رسمی به جای ارتقاء دانش و آگاهی، به ابزارهایی برای کنترل اجتماعی و تحمیل ارزشهای خاص تبدیل شدهاند. او پیشنهاد میکند که برای رهایی از این وضعیت، دولتها بهدنبال روشهای آموزشی جایگزین و غیرمتمرکز باشند که به فرد اجازه دهد بهطور مستقل و در تعامل با جامعه، به یادگیری بپردازد.
بریده خواندنی
«امروز دشوار است که مدرسه را به عنوان یک نظام در معرض تردید قرار دهیم، زیرا به آن عادت کردهایم. مقولههای صنعتی ما به آن میگرایند که نتیجهها را همچون محصولات نهادها و وسیلههای تخصصی شده بنگرند. ارتشها از کشورهایشان دفاع میکنند، کلیساها کار رستگاری در آن جهان را بر عهده دارند و آلفرد بینه (روانشناس فرانسوی) هوش را به عنوان چیزی تعریف کرده است که تستهای او را تست میکنند! پس چرا نباید آموزش را همچون محصول مدرسهها دانست؟ وقتی این برچسب را یک بار معتبر شناختیم، آنگاه از آموزش بدون مدرسه این برداشت دست میدهد که چیزی بدون اصالت نامشروع و به هر حال تایید نشده است. چند نسلی است که آموزش بر پایهی تدریس انبوه قرار دارد، همچنان که دفاع بر اساس تلافی انبوه و دست کم در ایالات متحده ترافیک بر اساس اتومبیل خانوادگی متکی است، چون آمریکا خود را زودتر صنعتی کرد و به اندازه کافی ثروتمند است که بر خود مدرسه فرماندهی هوایی استراتژیک و اتومبیل با هر قیمتی ارزانی دارد. اکثر ملتهای کره زمین به این اندازه ثروتمند نیستند، لیکن چنان رفتار میکنند که گویی هستند. مثال آن ملتهایی که موفق شدهاند؛ این موضوع برزیلیها را بر آن داشته است که اتومبیل خانوادگی را چون آرمانی والا بپذیرند، البته عده محدودی همین استنباط پرو را بر آن داشته است که پول خود را برای بمبافکنهای میراژ تلف کند، آن هم فقط برای نمایش. و همین استنباط، هر حکومتی را در آمریکای لاتین وادار میکند تا دو پنجم بودجه خود را صرف مدرسه کند بی آنکه کسی معترض این کار شود» صفحه ۶۶
هوشنگ وزیری
مترجمین
زندگینامه هوشنگ وزیری
هوشنگ وزیری در ۲۸ بهمن ۱۳۰۹ در شهر ساری به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی خود را در زادگاهش و دوره متوسطه را در دارالفنون تهران به پایان رساند. او سپس برای ادامه تحصیل به آلمان رفت و در رشتههای علوم سیاسی و جامعهشناسی تا مقطع دکترا تحصیل کرد. در دوران نوجوانی، وزیری به سازمان جوانان حزب توده ایران پیوست، اما پس از مدتی به جنبش مصدقیها گرایش پیدا کرد. وی یکی از اعضای اولیه کانون نویسندگان ایران بود، اما بعدها از آن کنارهگیری کرد و تا پایان عمر به هیچ حزب یا سازمان سیاسی وابسته نشد.
فعالیت روزنامهنگاری هوشنگ وزیری از مجله «فردوسی» آغاز شد، جایی که او توانست قلم خود را بهعنوان یک نویسنده برجسته تثبیت کند. پس از آن، به تحریریه روزنامه «آیندگان» پیوست و ابتدا بهعنوان سردبیر بخش ادبی و بعد، به سمت سردبیر کل این روزنامه منصوب شد و تا زمان تعطیلی آن پس از انقلاب ۱۳۵۷ در این سمت باقی ماند.
وزیری در سال ۱۳۶۳ به پاریس مهاجرت کرد. از سال ۱۳۶۵ تا پایان عمر، سردبیری روزنامه «کیهان لندن» را بر عهده داشت و در این مدت به معرفی و تحلیل مسائل روز ایران و جهان پرداخت. وی همچنین با ترجمه آثار مهمی در حوزههای فلسفه، جامعهشناسی و سیاست، نقش مهمی در انتقال دانش به جامعه فارسیزبان ایفا کرد. هوشنگ وزیری در ۱۳ آبان ۱۳۸۲ در پاریس درگذشت و در آرامستان مونپارناس به خاک سپرده شد.
درباره هوشنگ وزیری
هوشنگ وزیری، مترجم، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی، یکی از چهرههای برجستهای است که نقش مهمی در شکلگیری روزنامهنگاری مدرن در ایران ایفا کرد. وی با دیدگاههای لیبرال دموکرات و استقلال فکری خود، به یکی از شخصیتهای تأثیرگذار در عرصه فرهنگی و مطبوعاتی ایران تبدیل شد. او غیر از دورهای کوتاه در نوجوانی، به هیچ حزب یا سازمان سیاسی وابسته نبود، اما در آثار و نوشتههای خود، همواره بر ارزشهای آزادی، عدالت و استقلال فردی تأکید میکرد.
بهعنوان مترجم، هوشنگ وزیری به جامعه فارسیزبان کمک کرد تا با آثار برجستهی فلسفی و سیاسی جهان آشنا شوند. ترجمه کتاب «زندگی من» اثر لئون تروتسکی، یکی از مهمترین آثار اوست که بهعنوان مرجعی ارزشمند در حوزه تاریخ و سیاست شناخته میشود. دیگر ترجمههای وزیری شامل «محکومان به مرگ»، «چرخش یک ایدئولوژی» و «یادداشتهای روزانه» هستند.
در مقام روزنامهنگار، وزیری توانست روزنامهنگاری را از قالب سنتی خود خارج کرده و به سمت تحلیلهای عمیقتر و حرفهایتر سوق دهد. او در روزنامه «آیندگان» و سپس «کیهان لندن» با روش تحلیلی و حرفهای خود تأثیرات بزرگی بر خوانندگان گذاشت. به گفته داریوش همایون، هوشنگ وزیری از نسل روزنامهنگارانی بود که روزنامهنگاری امروزی را به ایران آورد.
وزیری با تسلط بر زبانهای آلمانی، فرانسوی و انگلیسی، توانست آثار ترجمهشده خود را با دقت و کیفیت بالا ارائه دهد. دیدگاههای فرهنگی و سیاسی او بر بسیاری از فعالان حوزه رسانه تأثیر گذاشت و نقش او در تاریخ روزنامهنگاری ایران ماندگار است.
او تا پایان عمر به اصول حرفهای و اخلاقی خود پایبند بود و فعالیتهایش در راستای گسترش دانش و آگاهی در جامعه انجام گرفت. هوشنگ وزیری همچنان بهعنوان الگویی برای نسلهای جدید روزنامهنگاران و مترجمان ایرانی باقی مانده است.
