در جنگل شهر، صدای طبل در شب و بعل

برتولت برشت

نام مترجم محمود حسینی زاد
سال چاپ ۱۳۸۰
تعداد صفحه ۳۸۰
تعداد تجدید چاپ ۲
شابک ۹۶۴-۴۸۷-۰۶۰-۳
جوایز کتاب:
برنده جایزه ادبی کلایست (یک جایزه سالانه ادبیات آلمانی) در سال ۱۹۲۲

درباره کتاب

کتاب «در جنگل شهر، صدای طبل در شب و بعل» مجموعه‌ای از سه نمایشنامه از برتولت برشت است که در قالب یک کتاب به چاپ رسیده است. این کتاب به عنوان اثری پیشگام در تئاتر مدرن شناخته می‌شود، که نه تنها مسائل انسانی و اجتماعی را نقد می‌کند بلکه سبک و فرم روایت آن بسیار نوآورانه است.

  • «بعل»، اولین نمایشنامه‌ برشت در سال ۱۹۱۸ و زمانی که او ۲۰ ساله بود نوشته شده است. این نمایشنامه داستان شاعری است رک و صریح که در برابر هنجارهای اخلاقی و اجتماعی شورش می‌کند.
  • «صدای طبل در شب» در سال ۱۹۱۹ نوشته شده و تصویری تلخ از جهان پس از جنگ جهانی اول را نشان می دهد. 
  • «در جنگل شهر» نیز در در سال ۱۹۲۱ نوشته شده و داستان یک مبارزه بی علت است. مبارزه بی دلیل بازرگانی ثروتمند با کارمند یک کتاب فروشی در شیکاگو، قبل از جنگ جهانی اول. این نمایشنامه نوعی نقد دنیای سرمایه‌داری و انزوای انسان در جهان مدرن است. 

در این سه اثر به وضوح می‌شود تکامل هنری برشت را دید. مثلا در داستان «بعل» که اولین نمایشی اوست، برشت شدیدا تحت تاثیر مکتب اکسپرسیونیسم است. این اثر با استفاده از زبانی شاعرانه و در عین حال لحنی پرخاشگرانه و تصاویری اغراق شده شورش و عصیان یک فرد نسبت به هنجارهای اجتماعی و اخلاقی را نشان می‌دهد. این نمایشنامه از نظر فرم و محتوا بیشتر به نمایش‌های اروپای قرن بیستم، جایی که احساسات بسیار مورد توجه قرار می‌گرفتند، نزدیک است. در حالی که در «صدای طبل در شب» و «جنگل شهر» برشت کم کم از این سبک فاصله می‌گیرد و به سمت سبکی می‌رود که بعدها به عنوان «تئاتر حماسی» شناخته می‌شود.
این تکامل دید و تحول نگرش برشت نشانه عبور او از نمایشنامه‌های احساسی و روان‌شناختی است. این گذار نه تنها سبکی نوآورانه را معرفی کرد، بلکه بنیان‌گذار دیدگاه هنری او درباره رسالت و کارکرد اجتماعی تئاتر بود. دیدگاه هنری او درباره تئاتر یک دیدگاه خاص بود. از نظر او رسالت تئاتر فرای چیزی است که همه فکر می‌کنند. او برای تئاتر رسالتی اجتماعی قائل بود. برتولت برشت معتقد بود که هدف هنر، به ویژه تئاتر، ایجاد تفکر عقلانی و نگرشی انتقادی به زندگی است. او باور داشت که تماشاگر با دیدن تئاتر باید از احساس عبور کند و به تفکر برسد. به همین دلیل، در تئاتر برشت، تماشاگر نقش فعالی دارد و صرفا منفعل نیست. یکی از ویژگی‌های کلیدی این سه اثر، تلاش نویسنده برای فاصله‌گذاری است. به این معنا که او از غرق شدن مخاطب در احساسات جلوگیری می‌کند  و آن‌ها را وادار می‌کند تا با دیدی نقادانه و پرسشگر به مسائل اجتماعی و انسانی نگاه کند.

هربرت ارینگ منتقد برجسته آلمانی
پس از اولین اجراى نمایشنامه «صدای طبل در شب»، هربرت ارینگ نوشت: «نویسنده بیست و چهارساله، برتولت برشت، یک شبه چهره ادبى آلمان را دگرگون کرده است.»
حمید سمندریان نویسنده و کاگردان تئاتر
میان‌پرده ها و فاصله‌گذاری، یکی از اصول اساسی سبک حماسی برشت هستند و این عناصر باید برای جلوگیری از غرق شدن مخاطب در داستان و ایجاد تامل فکری به کار گرفته شود.
والتر بنیامین فیلسوف و منتقد
برشت با نمایشنامه‌هایی چون «در جنگل شهر» توانسته روح زمانه را بازتاب دهد و نقد اجتماعی عمیقی ارائه کند.
مارکسیست‌ها و منتقدان اجتماعی
این نمایشنامه بازتاب کشمکش‌های طبقاتی و تاثیر قدرت سرمایه‌داری بر روابط انسانی است.
منتقدان تئاتر مدرن
این نمایشنامه از نظر فرم و محتوا مورد توجه قرار گرفته است. منتقدان اروپایی آن را یکی از نمونه‌های اولیه تئاتر اپیکی برشت می‌دانند که بر فاصله‌گذاری و جلب توجه مخاطب به پیام اصلی تاکید دارد

بریده خواندنی

بالیکه : ببین، اتاق زن بدون مرد، معصیت است! تو دل هوای آن جوانک را دارد که فرستادنش ارتش، قبول دارم. ولی حالا دیگر اصلا او را نمی‌شناسی! محال است عزیزدلم! مرگ او را به قیافه‌ای درآورده که به در خیمه شب بازی چهارشنبه بازار می‌خورد. سه سال تمام همیشه خودش را خوشگل می‌کرد. اگر هم تا حال کفنش نپوسیده باشد، چیزی شده غیر از آن که تو فکرش را می‌کنی! اصلا خودش پوسیده شده و دیگر قیافه‌ای برایش نمانده! دیگر دماغ ندارد. اما ت دلت هوایش را می‌کند! بیا و یک مرد دیگر انتخاب کن! ببین جانم طبیعت است! صبح‌ها مثل یک خرگوش تو مزرعه هویج چشم باز می‌کنی! چهار ستون بدنت هم صحیح و سالم است. این که گناه نیست به خدا1

آنا : ولی من نمی‌توانم فراموشش کنم! هیچ وقت! شماها همه‌اش سعی دارید قانعم کنید، ولی من نمی‌توانم!

بالیکه: اگر این مورک را قبول کنی، خودش کمکت می‌کند که فراموشش کنی! دوستت دارد.

آنا : من هم دوستش دارم. یک روز هم می‌آید که فقط او را دوست داشته باشم. ولی الان وقتش نیست.

دریافت نمونه کتاب
برتولت برشت
نویسندگان
برتولت برشت

زندگی‌نامه برتولت برشت

نام کاملش «اویگن برتولت فردریش برشت» است. شاعر،  برجسته‎ ترین نمایشنامه‌نویس تئاتر روایی و کارگردان تئاتر که در دهم فوریه ۱۸۹۸ در آلمان به دنیا آمد. دوره دبیرستان، دوره اولین تلاش‌های او برای سرودن شعر نمایشنامه بود و از آن زمان به بعد فهمید به فعالیت‌های ادبی بسیار علاقه‌مند است. بعد تمام کردن دوره دبیرستان در سال ۱۹۱۷ وارد دانشگاه مونیخ شد و در رشته فلسفه ادامه تحصیل داد، اما تنها یک ترم در این رشته دوام آورد و به رشته پرشکی تغییر رشته داد. درست یک سال بعد از اینکه تصمیم گرفته بود ادامه تحصیل بدهد، ترک تحصیل کرد، به سربازی رفت تا به عنوان بهیار در ارتش آلمان خدمت کند. او اولین نمایشنامه خود به نام "بعل" را در سال ۱۹۱۸ نوشت. بین سال‌های ۱۹۳۳ تا ۱۹۲۴ در برلین با دو کاگردان( ماکس راینهارت و اروین پیسکاتور) کار کرد و نوشتن چند اپرا رو بر عهده گرفت. در این دوره شدیدا مارکسیسم شده بود و به واسطه افرادی که با آن‌ها در ارتباط بود، در مکتب دادائیسم هم نمایشنامه‌ای نوشت. نگرش او از سال ۱۹۲۴ شدیدا ضد بورژازی شد که نشان دهنده ناامیدی عمیق هم نسلان او از تمدنی بود که طی جنگ جهانی اول نابود شده بود. از سال ۱۹۲۷ به سوسیالیسم علاقه زیادی پیدا کرد، و در ۱۹۳۰ نمایشنامه «عظمت و انحطاط شهر ماهگونی» را نوشت. اما وقتی این نمایش اجرا شد، جنجالی از طرف نازی‌های حاضر، در سالن تئاتر به پا شد. سه سال بعد از اجرای این نمایش، نازی‌ها در آلمان به قدرت رسیدند، برتولت برشت در حرکتی خراب‌کارانه ساختمان رایش تاگ (پارلمان آلمان) را آتش زد و به پراگ فرار کرد. بعد از این اتفاق تمام اشعار، کتاب‌ها و نمایشنامه‌هایش در آلمان ممنوع شدند و هر کسی که از برشت حرفی می‌زد، پلیس آلمان به شدت با او برخورد می‌کرد. شاید پراگ را زیاد امن نمی‌دید که به وین بعد هم به فنلاند رفت. در فنلاند سه نمایشنامه به نام‌های «ارباب پونتیلا و نوکرش ماتی»، «ننه دلاور و فرزندانش» و «زن نیک ایلت سیچوان» را نوشت که منتقدین بر این باورند آثار تبعید و سرگردانی او در این سه اثر به وضوح پیداست. ۱۹۴۱ با خود فکر کرد آمریکا هم می‌تواند جایی خوبی برای زندگی در امنیت باشد. پس به آمریکا رفت و سعی کرد راهی برای ورود به هالیوود پیدا کند، اما چندان در این مسیر موفق نبود. هنوز چند سالی در آمریکا نمانده بود که کمونیسم هراسی در آمریکا شدت پیدا کرد و کمیته‌ فعالیت‌های غیر آمریکایی سراغ تمام مضنونین می‌رفت. یکی از مضنونین برشت بود، اما برشت توانست به موقع از آمریکا فرار کند و بعد از ۱۵ سال تبعید، به آلمان برگشت و یک سال در زوریخ و بعد به برلین رفت و اولین گروه تئاتر برلین را راه انداخت و در سال ۱۹۵۵ جایزه صلح استالین را دریافت کرد. او در اواخر عمرش بسیار کم‌ کار شده بود. او یک سال بعد ازدریافت این جایزه در چهاردهم اوت ۱۹۵۶، به علت سکته قلبی، ناشی از تب رماتیسم که منجر به نارسایی قلبی مادام العمرش شده بود، درگذشت و در گورستان تاریخی شهر برلین به خاک سپرده شد.

درباره برتولت برشت

برتولت برشت بعد از بازگشت از تبعید، به این نظریه روی آورد که درام‌های مارکسیستی باید به گونه‌ای باشند که مخاطب حس کند این اتفاق تنها در این لحظه و فقط در روی صحنه در حال وقوع است و چیزی واقعی و جاری در زندگی نیست. برشت با ارائه مفهوم «فاصله‌گذاری» تلاش کرد تماشاگر را از غرق شدن در احساسات و داستان نمایش بازدارد تا بتواند پیام و مفهوم اصلی اثر را به مخاطب برساند. او بر این باور بود که اگر تماشاگر بیش از اندازه با شخصیت‌ها همذات پنداری کند، به جای تفکر، تنها احساسات را تجربه می‌کند و پیام اصلی نمایش را دریافت نمی‌کند. اما او برای این کار چه کرد؟ برشت برای انتقال مفهوم فاصله گذاری از تکنیک‌های نورپردازی آشکار، طراحی صحنه بسیار ساده، استفاده از تابلوها و نوشته‌ها برای توصیح رویداد، و چند پرده‌ای کردن هر نمایش استفاده کرد. از طرفی بازیگران هم گاهی در بین نمایش، به جای اجرای نقش، آن را «روایت» می‌کردند تا تماشاگر متوجه شود در حال تماشای یک نمایش است نه یک واقعیت! هدف نهایی برشت از استفاده از «فاصله گذاری» این بود که تماشاگر درگیر تفکر شود، پیام اجتماعی و سیاسی نمایش را درک کند و با دیدی انتقادی به مسائلی که روی صحنه اتفاق می‌افتد نگاه کند، نه اینکه صرفا از تئاتر لذت ببرد.

جایزه‌های برتولت برشت

  • دریافت جایزه صلح استالین در ۱۹۵۵
محمود حسینی زاد
مترجمین
محمود حسینی زاد

زندگی‌نامه محمود حسینی زاد

نام محمود حسینی زاد که می‌آید احتمالا یاد کتاب «بیست زخم کاری» می‌افتید که سریال زخم کاری اقتباسی از این رمان بود. این نمایشنامه‌نویس، مترجم، نویسنده و منتقد ادبی پرآوازه ایرانی، در ۱۹ فروردین ۱۳۲۵ در فیروزکوه به دنیا آمد. از ۱۲ تا ۱۸ سالگی را در مشهد زندگی و تحصیل کرد. پس از تمام شدن تحصیلات متوسطه، برای ادامه تحصیل به آلمان رفت. و تحصیلات دانشگاهی خود در رشته علوم سیاسی را در دانشگاه مونیخ گذراند و بعد از گرفتن مدرک کارشناسی ارشد در همین رشته، به ایران بازگشت و به عنوان استاد زبان آلمانی در دانشگاه‌هایی مثل تهران، تربیت مدرس و دانشگاه آزاد به تدریس مشغول شد. او علاوه بر تدریس، برای بسیاری از نشریات مقاله‌هایی در زمینه نقد کتاب، فیلم و ادبیات نوشته است. از نظر انستیو گوته، او مهم‌ترین مترجم آثار آلمانی به فارسی است. 

درباره محمود حسینی زاد

محمود حسنی زاد، مترجمی که علاوه بر کار ترجمه نقاش بسیار قابلی هم هست. درک بسیار بالایی از زبان آلمانی معاصر دارد. به همین دلیل ترجمه‌هایی که از می‌خوانیم ترجمه‌های بسیار دقیقی است. از طرفی به دلیل تسط بالا در زبان آلمانی بارها به عنوان سخنران در کانون‌های ادبی آلمان سخنرانی داشته و با بسیاری از نشریات درباره فضای فرهنگی ایران مصاحبه کرده است. در سال ۲۰۱۵ کانون دورنمارت نوشاتل در قالب برنامه بهار فرهنگی از او برای سخنرانی دعوت کرد و او در این کانون درباره استقبال ایرانی‌ها از آثار فردریش دورنمارت صحبت کرد.

جوایز محمود حسینی زاد

  • ۲۰۱۳، مدال گوته از طرف انستیتو گوته. او این مدال را به دلیل خدمات خود و به عنوان یک واسطه فرهنگی در ادبیات، تئاتر و فیلم دریافت کرد.
  • دریافت لوح تقدیر از دانشکده هنرهای دراماتیک برای نمایش نامه «نهاده سر غریبانه به دیوارم» 
  • دریافت جایزه توس برای نمایش نامه «تگرگ آمد امسال برسان مرگ»
برتولت برشت
برتولت برشت
نویسنده
برشت بعدها درباره این سه نمایشامه نوشت: «دانش سیاسی من در آن روزگار به طرز شرم‌آوری اندک بود. ولی به نابرابری عظیم زندگی اجتماعی انسانها آگاهی داشتم، مع‌ذالک وظیفه خود نمی‌دانستم تا این ناهماهنگی را سر و سامانی بدهم. این موارد را در نمایشنامه‌ها و شعرهایم منعکس می‌کردم و آن هم حتی بسیار پیشتر از آنکه ماهیت واقعی و ریشه‌های این ناهماهنگی را درست دریابم.»

نقل‌قول از کتاب

« شب‌ها وقتی روی علف‌ها ولو افتاده‌ای، با استخوان‌هایت حس می‌کنی که زمین گرد است، که داریم پرواز می‌کنیم، که روی این ستاره جانورهایی هستند که علف‌هایش را می‌خورند، زمین یکی از کوچک‌ترین ستاره‌هاست.»


کتاب در جنگل شهر، صدای طبل در شهر ، بعل – صفحه ۲۳

« پدر و مادر تو آدم‌هایی‌اند مه زمانه‌شان سر آمده. چطور می‌توانند جرات کنند دهن پر از دندان‌های پوسیده‌شان را باز کنند و علیه عشق چیزی بگویند، که دردش می‌تواند هر کسی را بکشد؟ چون اگر تاب تحمل عشق را نداشته باشید، تنها کاری که ازتان برمی‌آید عق زدن است»


کتاب در جنگل شهر، صدای طبل در شب، بعل - صفحه ۲۵

« من که هیچی نمی‌دانم دارم بهت می‌گویم؛ یارو تا حالا پوسیده و خاک شده، یک استخوان سالم برایش نمانده! چهار سال! هیچ اثری از آثارش نیست! توپ و توپچی منفجر شده! رفته هوا! تکه تکه شده! غیب شده! هنر می‌خواهد بگویی کجا رفته!.»


کتاب در جنگل شهر، صدای طبل در شب، بعل - صفحه ۱۳۹

« درست است. زده‌اند توی سرم. چهار سال تمام اینجا نبوده‌ام. نامه هم نمی‌توانستم بنویسم. ولی مخم خراب نبود.»


کتاب در جنگل شهر ، صدای طبل در شب، بعل - صفحه ۱۷۸

«پوست آدم در حالت طبیعیش برای این دنیا زیادی نازک است؛ برای همین هم سعی می‌کند کلفتش کند.»


کتاب در جنگل شهر، صدای طبل در شب، بعل - صفحه ۳۰۰

کتاب‌های نویسنده

آدم آدم است، بچه فیل، استنطاق لوکولوس

مشاهده

نمایشنامه های آموزشی

مشاهده

صعود ممانعت پذیر آرتورو اوئی

مشاهده

شویک در جنگ جهانی دوم

مشاهده

درباره تئاتر

مشاهده

تک پرده ای ها

مشاهده

تفنگهای خانم کارار و رویاهای سیمون ماشار

مشاهده

اپرای سه پولی و ظهور و سقوط شهر ماهاگونی

مشاهده

کتاب‌های مترجم

تک پرده ای ها

مشاهده