خاطرات بوليوي

سال چاپ ۱۳۵۸
تعداد صفحه ۳۰۳
تعداد تجدید چاپ ۲
شابک ۹۷۸-۹۶۴۴۸۷۱۰۰۹

درباره کتاب

اين كتاب، یک جور دفتر خاطرات است كه توسط ارنستو چه‌گوارا، در جریان جنبش انقلابی بولیوی نوشته شده است. كتاب سال ۱۹۶۸ برای اولین بار منتشر شد و پس از آن، به زبان‌هاي مختلف توسط ناشران مختلف در سطح جهان به چاپ رسيد. در ایران نیز خاطرات بولیوی برای اولين‌بار در سال ۱۳۵۸ شمسي توسط نشر خوارزمی منتشر شد. خاطرات بولیوی روزشمار آخرین عملیاتی است كه چگوارا در آن شركت داشت. عملیاتی که در کشور بولیوی اتفاق می افتاد. او البته این خاطرات را به منظور انتشار و تبدیلش به کتاب ننوشته است اما اين كتاب نتيجه يادداشت‌ها و خاطرات روزانه وي است.  البته در کتاب، در خلال مرور اين عمليات، سبك زندگي مخفيانه و چريكي او را هم مرور مي‌‌كنيم. اين كتاب ترجمه های ديگري هم به زبان فارسي دارد كه یکی توسط محمدعلي عمومي و در سال ۱۳۸۰ منتشر شده است و دیگری توسط جمشید نوابی در سال ۱۳۹۸. كليدواژه‌هاي اصلي كه كتاب پيرامون آن شكل گرفته اين‌ها هستند: چگوارا، چريك‌ها، بوليوي، انقلابيان، خرابكاري و … . طبق آن‌چه در كتاب آمده، چگوارا پاييز ۱۹۶۶ و به صورت مخفيانه به بوليوي رفت تا يك گروه چريكي در ناحيه سانتاكروس را رهبري و ساماندهي كند. نزديك به يك سالي درگير اين كار و آموزش اين چريك‌ها بود. او عادت داشت كه پيشرفت و وقايع روزهایش را به دقت در دفترچه خاطراتش ثبت كند و این کار را در سفر بولیوی هم انجام داد. اهميت اين خاطرات، از آن روست كه اين گروه چريكي سال بعد، با همكاري سيا و ارتش بوليوي، به محاصره در آمد و بيشترشان كشته شدند. چه گوارا را نيز دستگير و بعدها تيرباران كردند. پس به نوعي ما با روزشمار آخرين سال زندگي اين انقلابي بزرگ روبه‌رو هستيم. از ديگر نكات جالب كتاب، مقدمه‌اي است كه فيدل كاسترو، رهبر انقلاب كوبا و از دوستان چگوارا، بر اين كتاب نگاشته است. جالب اين‌كه اين خاطره‌نوشت‌ها در كوله‌پشتي او و توسط ارتش بوليوي پيدا شد. در همان روزها عكس‌هايي نیز از صفحات اين كتاب به دست چپ‌ها و انقلابيون رسيد و در نهایت به این شکل منتشر شد.

ماريان الكساندر ويراستار كتاب
چگوارا معتقد بود نبرد طولاني براي اتحاد قاره، كه آغازگر آن بوليوار بود، با مرگ او به پايان نمي‌رسد. خاطرات بوليوي خاطره او را زنده نگه مي‌دارد.
فيدل كاسترو رهبر فقيد كوبا
يكي از عادت‌هاي «چه» در دوران زندگي چريكي، اين بود كه جزئيات وقايع روزانه را در دفتر خاطراتش به دقت يادداشت مي‌كرد. در راهپيمايي‌هاي طولاني، در زمين‌هاي ناهموار و صعب‌العبور يا در ميان جنگل‌هاي نمناك، هنگامي كه خط زنجير افراد براي راحت باشي كوتاه توقف مي‌كرد، يا وقتي در پايان روزي توان‌فرسا ستون مبارزان دستور توقف و منزل كردن را دريافت مي‌كرد، «چه» دفترچه‌اش را در مي‌آورد و مشاهداتش را با خط ريز دكتري و تقريبا ناخوانايش يادداشت مي‌كرد.

بریده خواندنی

۱۲نوامبر
امروز خبری نبود. برای پیراستن زمینی که اختصاص به چادر ۶ نفر از گروه دوم دارد _که باید برسند_ راهپیمائی کوتاهی کردیم. محلی که انتخاب کرده ایم صد متر از ابتدای ناحیه مسطح اصلی فاصله دارد تل کوچکی نزدیک دره باریکی واقع است؛ در آن دره باید غارهائی برای نگهداری غذا و چیزهای دیگر بسازیم. تا حالا نخستین گروه از سه گروه دو نفری که تقسیم بندی دسته هاست، باید وارد شوند. تا پایان هفته کم کم به روستا می رسند. موهایم بلند شده ولی خیلی تنک است؛ موهای خاکستری، بور و سپس ناپدید میشوند؛ ریشم بلند می شود. تا دو ماه دیگر قیافه قبلیم را پیدا خواهم کرد.

۳۱ دسامبر

ساعت ۷.۵ صبح دکتر آمد. و خبر رسیدن مونهه را آورد. با اینتی و توما و اوربانو و آرتورو بیرون رفتیم. پذیرایی دوستانه ولی تا حدی آمیخته به تشویش بود. این سوال بین ما معلق بود. برای چه آمده ای؟ پان دیوینو، یار جدید با او بود. همچنین تانیا که برای گرفتن دستور آمده بود. و ریکاردو که نزد ما می ماند، با او بودند. گفتگو با مونهه با کلیات آغاز گردید. ولی به زودی به نکات اساسی او  که در سه شرط زیر خلاصه شده است، کشیده شد:

  • از رهبری حزب کنار می رود اما دست کم کاری می کند که حزب بی طرف بماند و کادر اجرائی برای مبارزه تامین می کند. 
  • تا وقتی که انقلاب محدود به بولیوی باشد، رهبری سیاسی و نظامی مبارزه بر عهده او خواهد بود. 
  • با دیگر احزاب آمریکای لاتین تماس برقرار می کند و می کوشد  که پشتیبانی آنها را از جنبش های آزادی بخش به دست آورد. 

جواب دادم شرط اول مربوط به خود اوست که دبیر کل حزب است. هرچند رفتار او به عقیده ی من کاملا خطا بود. رفتار او متزلزل و سازشکارانه بود. در تاریخ این گونه رفتار مایه ی شهرت کسانی است که باید به سبب ضعف موضعشان محکوم شوند. با گذشت زمان، صائب بودن نظر من ثابت خواهد شد. 

نه به نظر سوم او ایرادی داشتم نه به خود او که می خواست آن را اجرا کند. ولی این عمل محکوم به شکست بود…. نظر دومش را به هیچ وجه نمی توانستم بپذیرم. فرمانده نظامی خودم خواهم بود و هیچ شبهه ای را در این مورد نمی پذیرم.   

دریافت نمونه کتاب

نقل‌قول از کتاب

رودولفو كه با آنان آمده است، سخت مرا تحت تأثير قرار داد. به نظر مي‌رسد كه از بيگوتس مصمم‌تر است كه با همه چيز قطع رابطه كند.


خاطرات بوليوي؛ صفحه ۴۷

همه كارها به خوبي پيش رفته است. ورود من حادثه‌اي به همراه نداشت. نصف افراد بي‌دردسر به اين‌جا رسيدند، گرچه كمي تأخير داشتند. همكاران اصلي ريكاردو خواهند جنگيد، هرچه مي‌خواهد بشود.


خاطرات بوليوي؛ صفحه ۵۱

خبري نيست. چون يكشنبه است، كسي فعاليتي ندارد. نظرم را درباره جنگ و مبارزان بوليويايي كه به زودي اين‌جا مي‌آيند، براي افراد بيان مي‌كنم.


خاطرات بوليوي؛ صفحه ۵۴

راي گروه صحبت كردم و درباره واقعيت‌هاي جنگ «با صداي بلند از روي كتاب تعليمات خواندم»؛ بر ضرورت وحدت فرماندهي و ضرورت انضباط تأكيد كردم و بوليويايي‌ها را مسئوليت‌شان در بريدن از انضباط حزبي و پذيرفتن خط مشي ديگري آگاه ساختم. 


خاطرات بوليوي؛ صفحه ۵۸

گروه كوباييان را با موفقيت بسيار تكميل كرده‌ايم، روحيه خوب است و فقط مشكلات كوچكي در كار است. بوليويايي‌ها خوب‌اند، هرچند تعدادشان كم است…


خاطرات بوليوي؛ صفحه ۷۱