اندیشه سیاسی در اسلام معاصر

حمید عنایت

نام مترجم بهاءالدین خرمشاهی
سال چاپ ۱۳۶۲
تعداد صفحه ۳۵۶
تعداد تجدید چاپ ۷
شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۸۷-۰۵۷-۶
جوایز کتاب:
انتخاب به عنوان کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۶۳

درباره کتاب

«اندیشه سیاسی در اسلام معاصر» حمید عنایت همانطور که از نامش پیداست، به بررسی اندیشه­های سیاسی در اسلام معاصر می­پردازد. می­توان گفت کار اصلی نویسنده در این کتاب، نشان دادن چگونگی تبدیل ایده­ها (باورها) به عمل اجتماعی- سیاسی (نیروها) است. اینکه چگونه در خلال دوره تجددخواهی اسلامی، از طریق بازاندیشی در برخی مفاهیم اساسی، زمینه برای عمل سیاسی  ایجاد شد و شیعیان از بی­عملی و انفعال سیاسی خارج شدند. البته در رابطه با اهل تسنن نیز نویسنده نشان می­دهد که چگونه با تغییر نگرش­ها به نهاد خلافت و از دست رفتن کارآمدی آن، اندیشه حکومت اسلامی و نهاد مرتبط با آن شکل گرفت. نویسنده برای نشان دادن سیر این تحولات و مستدل کردن بحث­های خود، چهره­های اصلی جریان تجددخواهی اسلامی را معرفی نموده و از خلال کتاب­ها و آثار و دیدگاه­های آنها، سیر تحول و بازاندیشی در این مفاهیم را نشان می­دهد.

باید توجه کرد که نویسنده برای انجام این کار پژوهشی و بیان نظرگاه­های خود، از میان تجددخواهان اسلامی و نیز آثارشان دست به انتخاب زده و نمونه­های اصلی کار خود را برگزیده است.

حجت الاسلام و المسلمین محمدحسین اسکندری عضو هیئت علمی و مدیر گروه علوم سیاسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
«کتاب اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، امتیازات زیادی دارد؛ و در آن از منابع فراوان متنوعی استفاده شده است که از اطلاعات وسیع مطالعه و زحمات بسیار و تسلط نویسنده‌اش بر تعدادی از زبان‌های زنده دنیا حکایت می‌کند. با این وجود، اشکالات ادبی، تاریخی، فقهی و سیاسی فراوانی هم در کتاب وجود دارد که به طور عمده به دلیل استفاده از منابع غیراصیل یا اعتماد بیش از حد مولف به نویسندگان غربی است؛ هر چند که در بخش سیاسی این اشکالات بیشتر در گرایش روشنفکرانه مولف به اندیشه‌های سیاسی غرب و برخی دیگر از اشکالات هم در کمی دقت وی ریشه دارد.»
فاطمه لطفی کارشناس
« نویسنده در محضر استادانی همچون مادلونگ به تحصیل پرداخته که خود گرایش و علاقه به مباحث اسلام‌شناسی را در او جدی نموده است. همچنین در کلاس‌ها و جلسات خانگی استاد مطهری در سال ۵۵ شرکت می‌نموده و می‌توان استاد مطهری را یکی از مراجع فکری نویسنده دانست. در عین حال در کتاب ارجاعات زیادی به آثار اسلام‌شناسانی نظیر بگلی، آلبرت حورانی، ‌هایم و مادلونگ کرده که نشان از تاثیر مباحث روز اسلام‌شناسی و شیعه شناسی (به خصوص در پی تحولات جوامع مسلمان) بر نویسنده دارد. البته در بخش‌های مربوط به اندیشه‌های تجددخواهان اسلامی، نویسنده از منابع دست اول و کتب این تجددخواهان نظیر رشیدرضا، حسن البناء و سید قطب استفاده نموده است.»
محمد منصورنژاد دین‌پژوه و استاد دانشگاه
درمیان آثار ایشان (حمید عنایت) کتاب «انديشه سياسي در اسلام معاصر» به خوبی از اشراف دکتر، بر تاریخ اسلام و فراز و فرود آن از جهت اندیشه سیاسی حکایت می‌کند. در آنجا نیز نه مثل برخی ره افراط پیمود که اندیشه اسلام را به صورت مطلق تخریب کند و سبب امتناع اندیشه و سکوت تفکر ایرانیان بینگارد و نه در مقابل مثل برخی از نویسندگان، تنها از امتیازات سیاسی در میان مسلمانان گفته و به تطهیر شخصیت‌های اسلامی بسنده نمود! او متفکری آزاد اندیش بود.

بریده خواندنی

شاید برجسته‌ترین ویژگی تشیع همانا بینش و نگرشی است که از پذیرفتن اینکه عقیده اکثریت لزوما راست یا درست است ابا دارد. و به شیوه‌ای که برعکس این نگرش است از برتری اخلاقی یک اقلیت مقهور یا مظلوم دفاع عقلانی می‌نماید. نمونه‌های بسیاری از چنین نگرشی در منابع قدیم شیعی می‌توان یافت. حکایتی در «امالی» شیخ طوس‌ (متوفای ۴۶۱ ق) که بی‌شک موسس فقه شیعی است، این نکته را به خوبی روشن می‌سازد: کمیل‌بن‌زیادالنخعی یکی از خواص اصحاب امام اول علی‌بن‌ابیطالب (ع) چنین می‌گوید: «امیرالمومنین علی‌بن‌ابیطالب (ع) دست مرا گرفت (و از مسجد کوفه) به سوی گورستان بیرون برد و چون به حومه شهر رسیدیم (علی که تا آن هنگام کلامی بر لب نیاورده بود) آهی از دل برکشید و گفت: ای کمیل! دل انسانها گیرنده است، بهترین آنها گیراترین آنهاست. آنچه می‌گویم با خود نگه دار. مردم سه دسته اند: عالم ربانی، جویای علم که در طریق نجات است و سوم دنباله‌رو بی‌هدف (همج رعاع) که پیروان هر بانگی هستند و با هر بادی به سویی می‌روند. بهره‌ای از نور علم و پناه و پشتونه محکمی ندارند.»

این حکایت از چند جنبه اهمیت دارد. نخست اینکه حدیثش از علی (ع)، یعنی تنها امامی است از میان دوازده امام که حاکم بر همه مسلمانان شد.دوم اینکه ماجرای مورد بحث در دوره کوفی امارت علی صورت می‌گیرد که پس از سالها مخالفت پیدا و پنهان با خلفای غاصب به قدرت سیاسی رسیده بوده است: بدین سان به خواننده هشدار داده می‌شود که نکوهش علی راجع به بی ثباتی عامه مردم، ناشی از بی‌تابی و گله‌گذاری عارفی بی‌عمل و جامعه‌ستیز نیست، بلکه باید قضاوت یک سیاست‌شناس تجربه‌کار شمرده شود.سوم اینکه احتیاط مفرطی که علی در اظهار نظر خویش به کار می برد، به بهترین وجهی جهل و تعصب و اعتمادناپذیری (همج الرعاع) را نشان می‌دهد…

دریافت نمونه کتاب
حمید عنایت
نویسندگان
حمید عنایت

زندگی‌نامه حمید عنایت

حمید عنایت، یکی از مترجمان و متفکران برجسته ایرانی، همراه برادر دو قلویش محمود عنایت (پزشک و نویسنده)، در 8 شهریور 1311 در تهران به دنیا آمد. مادر او، از بازماندگان خاندان قاجار و پدرش سید علی عنایت، روحانی زاده و اهل دین و دانش بود. سید علی و برادرانش در پی فشارها و سیاست‌های رضاخانی، لباس روحانیت را کنار گذاشته و در یک دفتر اسناد رسمی، محضرداری می‌کردند. خانواده عنایت خانواده‌ای فرهنگی و ادبی و خانه‌شان محفل شعرا و ادبایی مثل نیما یوشیج بود. در این مجالس بود که حمید با اشعار حافظ و مولوی آشنا شد و ریشه ادب دوستی درونش پا گرفت. گرچه وقتی او 13 ساله بود، پدرش از دنیا رفت و پای این محافل از خانه شان جمع شد و پسر در مسیر پر فراز و نشیب علم آموزی تنها ماند. عنایت ایام تحصیل را در مدارس مختلف گذراند. سه سال در مدرسه سپهر، دو سال در مدرسه ارامنه، بعد در مدرسه فیروزبهرام زرتشتی و سپس در دبیرستان دارالفنون. او زبان ارمنی را در دوران دبستان و از هم‌نشینی با کودکان ارمنی یاد گرفت و زبان انگلیسی را به صورت خود آموز از دوران دبیرستان. در همین دوران عربی را هم دست و پا شکسته از مادربزرگ قرآن خوانش آموخت و بعد بزرگتر که شد به کلاس فرانسه رفت و همینطور با یادگیری زبان های ایران باستان جلو رفت. کار ترجمه را هم از دوره دبیرستان و با ترجمه داستان های کوتاه برای مجله هفتگی تهران مصور شروع کرد و بعدا نخستین کتابش را در ۲۲ سالگی ترجمه کرد و به چاپ رساند. این کتاب شامل داستان هایی از برنارد شاو، جک لندن و.. می‌شد که از انگلیسی و فرانسه به فارسی برگردانده شده بود. بعد از پایان مدرسه، حمید عنایت در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران پذیرفته شد و مدرک کارشناسی علوم سیاسی و فلسفه گرفت. او دوره لیسانس را با کسب رتبه اول از دانشگاه تمام کرده بود و آن زمان به نفرات اول رشته‌های مختلف بورسیه تحصیل در فرنگ اعطا می‌شد اما چون رشته عنایت، علمی به حساب نمی‌آمد، این بورسیه به او تعلق نگرفت. بنابراین عنایت که می‌خواست برای ادامه تحصیل به انگلیس برود تصمیم گرفت بیشتر کار و پس‌انداز کند و شخصا به اروپا برود. او آن زمان آنقدر دانش انگلیسی‌اش بالا رفته بود که توانست در سفارت ژاپن در تهران استخدام شود و آنجا زبان ژاپنی یاد بگیرد. در نهایت حمید عنایت با پس‌انداز دو سال کار، توانست به انگلیس برود. و از ۱۳۳۵ تا ۱۳۴۱ در دانشکده اقتصاد دانشگاه لندن تحصیل کرد و در نهایت مدرک کارشناسی ارشد و دکترای خود را در رشته علوم سیاسی از این دانشگاه گرفت. موضوع رساله دکترای او «تاثیر غرب بر ناسیونالیسم عربی» بود. بعد از آن او دو سال به صورت تمام وقت در بی بی سی کار کرد و مدتی هم کارمند پاره وقت سفارت ایران در انگلیس بود. در سال ۱۳۴۴ تدریس در دانشگاه خارطوم در سودان را پذیرفت و به مدت یک سال واحد «اندیشه­های سیاسی در اسلام» را در این دانشگاه به زبان انگلیسی تدریس کرد. او پیش از آنکه به خارطوم برود مقداری زبان عربی می دانست و در آن یک سال توانست عربی صحبت کردن را هم بیاموزد. همچنین او در مدت کار در بی بی سی توانست رضایت مدرسه مطالعات شرقی و آفریقایی دانشگاه لندن را جلب کند تا یک دوره سه ساله زبان های باستانی ایرانی مانند پهلوی و اوستا را در عرض یک سال بخواند. آنها پذیرفتند و او خواند اما بعدا به گفته همایون کاتوزیان نتوانست در امتحانات قبول شود و به او مدرک دوره را ندادند که این موضوع از نظر عنایت سخت ناعادلانه بود و او برای دریافت مدرکش تلاشها کرد. چون ظاهرا موضوع ندادن مدرک را به دلیل طی نکردن سه ساله دوره تلقی کرده بود. یکی از دوستانش آن زمان درباره این اتفاق شعری جالب سروده که بخشی از آن در ادامه می آید:

مدرسه السنه خاوری
در حق او کرده چنین داوری
دوره این درس سه ساله بود
مدرسه نه خانه خاله بود
مدرسه ناندانی خلق خداست
نان بریدن عملی نارواست

عنایت در سال ۱۳۴۵ به ایران بازگشت و به واسطه سابقه تدریسش توانست به عنوان دانشیار در دانشکده حقوق دانشگاه تهران استخدام شود. در سال ۱۳۵۶ (۱۹۷۷ میلادی) فرصت مطالعاتی از سوی دانشگاه اکسفورد در اختیار او قرار گرفت که طی آن وی یک دوره درس­­گفتار در زمینه «جریان­های فکری معاصر در خاورمیانه» ارائه کرد. در سال ۱۳۵۹ به عنوان دومین مدرس تاریخ مدون خاورمیانه در اکسفورد جانشین آلبرت حورانی شد. تمرکز اصلی عنایت بر پژوهش و تالیف استوار بود و درباره موضوعاتی چون اندیشه سیاسی غرب، فلسفه یونانی، فلسفه معاصر غرب، حکومت و سیاست در خاورمیانه، تاریخ نهادها و تحولات سیاسی و اجتماعی ایران و اندیشه سیاسی در اسلام و ایران به تحقیق، ترجمه و تدریس می‌کرد. می‌گفت «ترجمه به زبان فارسی یک هنر است، هنری آفریننده.» عنایت همچنین ویراستاری حرفه ای بود و برای انتشارات فرانکلین، نشر دانش نو و... ویراستاری می‌کرد. می‌گفت: «ویرایش در ایران مثل شستشوی بچه ای است که در کثافت خود غوطه می خورد.»

حمید عنایت در سوم مرداد 1361 در جریان پروازی از فرانسه به انگلستان، در اثر سکته قلبی چشم از جهان فروبست. در این سفر همسر و دو فرزند او همراهش بودند. پیکرش چند روز بعد در قبرستان مسلمانان شهر آکسفورد دفن شد. پس از درگذشت عنایت هر ساله به یادبود او یک سخنرانی در کالج سنت آنتونی توسط یکی از پژوهشگران برجسته حوزه ایران و خاورمیانه برگزار می‌شد که تا سال 1381 نیز ادامه داشت.

درباره حمید عنایت

حمید عنایت یکی از تأثیرگذارترین اندیشمندان، نویسندگان و مترجمان حوزه علوم سیاسی، تاریخ و فلسفه بود. از او به عنوان «پدر علم سیاست ایران» یاد می کنند. و حتی کتابی تحت این عنوان به نام «یادمان دکتر حمید عنایت، پدر علم سیاست ایران» به قلم داود غرایاق زندی (مترجم و استاد دانشگاه) نوشته شده است. عنوان پدر علم سیاست به خصوص به خاطر تلاشی است که او برای تدریس روش‌مند دروسی در زمینه تاریخ سیاسی خاورمیانه و جنبه‌های اجتماعی و فکری جنبش‌های سیاسی اسلامی در دوران متاخر داشت. معتقد بود که گفت‌وگو میان گونه‌های متفاوت روشنفکران و اهمیت ترکیب و تعامل به دور از جرم‌اندیشی و تعصبات فرقه‌ای یک ضرورت است بنابراین دو سال پس از انقلاب ۵۷ در جلسات بحث و گفت‌وگوی آیت‌الله مرتضی مطهری، استاد فلسفه اسلامی در دانشگاه تهران حاضر می‌شد و در نهایت به‌عنوان یک استاد مستقل یکی از کتاب‌هایش را به او تقدیم کرد. او با نوشته ها و ترجمه ها و تدریسش نقش بسزایی در انتقال اندیشه‌های فلسفی و سیاسی غرب به جامعه ایرانی ایفا کرد. او با دقت و حساسیت خاص خود نسبت به ترجمه، تلاش کرد مفاهیم پیچیده فلسفی را به زبانی روان و دقیق برای مخاطبان فارسی‌زبان قابل‌فهم کند. آثار ترجمه‌شده توسط او نه تنها برای دانشجویان و اساتید بلکه برای عموم علاقه‌مندان به فلسفه و علوم انسانی جذاب و آموزنده است.

عنایت به‌عنوان یک روشنفکر پیشرو، بر این باور بود که ترجمه تنها به معنای انتقال زبان نیست، بلکه باید درک عمیقی از زمینه‌های تاریخی و فرهنگی هر اثر داشت. این رویکرد باعث شد که ترجمه‌های او، مانند آثار ماکس وبر یا جان لاک، نه تنها به‌عنوان متون آموزشی بلکه به‌عنوان منابعی فکری و راهگشا در جامعه علمی ایران شناخته شوند.

تاثیر فعالیت‌ها و آثار او در فضای آکادمیک ایران به قدری بوده که چند سال است جایزه‌ای تحت عنوان «جایزه بین‌المللی دکتر حمید عنایت» توسط مرکز پژوهش‌های عملی و مطالعات استراتژیک خاور میانه با همکاری چندین دانشگاه معتبر دیگر به بهترین مقاله به زبان فارسی یا انگلیسی در زمینه مطالعات استراتژیک منطقه خاورمیانه اعطا می‌شود.

جوایز حمید عنایت:

  • جایزه تحقیقاتی دانشگاه تهران؛ سال ۱۳۵۱
  • جایزه بهترین کتاب سال برای ترجمه کتاب سیاست، نوشته ارسطو در سال ۱۳۳۷
  • جایزه ادبی فروغ به پاس خدمات‌اش به زبان فارسی، سال ۱۳۵۵
بهاءالدین خرمشاهی
مترجمین
بهاءالدین خرمشاهی

زندگی‌نامه‌ بهاءالدین خرمشاهی

بهاءالدین خرمشاهی، در ۱۲ فروردین ۱۳۲۴ در قزوین زاده شد. خانواده او فرهنگی و مذهبی بودند. پدرش میرزاابوالقاسم، روحانی بود و ابتدا لباس روحانیت به تن می‌کرد اما با راه‌اندازی تشکیلات دادگستری جدید، امتحان فقه و اصول داده و پروانه وکالت دادگستری گرفته بود. میرزا ابوالقاسم اولین معلم و مراد بهاالدین خرمشاهی بود و چون خود نزد اساتید بزرگی تعلیم دیده بود، هر چه می‌دانست را یک‌سره در اختیار پسر گذاشت. خرمشاهی در مصاحبه ای گفته است: «اولین معلم قرآنی و عربی من پدرم بود. گاهی در ایام تحصیل در دانشگاه بین من و پدرم نامه های عربی رد و بدل می شد که ایشان از این کار بسیار به وجد می آمدند. هر چند که عربی هر دوی ما عجمی بود.» خرمشاهی دوران تحصیل را در قزوین گذراند و زمانی که باید آزمون ورود به دانشگاه می‌داد در سال اول پذیرفته نشد. خانوده می‌خواستند پسر پزشکی بخواند به این خاطر او را بدون کنکور و با شهریه ۵ هزار تومان در دانشگاه ملی ثبت نام کردند. اما یک سال بعد پسر که شیفته ادبیات فارسى و علوم قرآنى و علوم اسلامى بود رشته پزشکی را رها کرد و با قبولی کنکور سر کلاس رشته ادبیات دانشگاه تهران نشست. در دانشگاه تهران از محضر اساتیدی چون ذبیح‌الله صفا، دکتر عبدالحمید، دکتر حسن مینوچهر، پرویز ناتل خانلری، بدیع‌الزمان فروزانفر، استاد پورداوود، دکتر مهدی محقق، جلال‌الدین همایی و بهرام فره‌وشی فیض برد. سال ۴۷ لیسانس ادبیات گرفت و در سال ۱۳۵۰ در رشته کتابداری دانشگاه تهران برای کارشناسی ارشد پذیرفته شد و در سال ۱۳۵۲ همزمان با فارغ التحصیلی در این رشته، در مرکز خدمات کتابداری مشغول به کار شد. بهاءالدين خرمشاهى كار ادبی خود را با ترجمه آغاز كرد و ابتدا به گفته خودش تصمیم داشت مترجم شود نه نویسنده. اما بعد بر اثر یک اتفاق و به تشویق رفیق همیشه همراهش، کامران فانی (نویسنده و مترجم) دست به قلم شد و تالیف را با نوشتن نقد آغاز کرد. نقد رمان کریستین و کید. نوشتن این نقد، آغازی شد بر۵۰ سال تحقیق، پژوهش، ترجمه و تالیف توسط بهاالدین خرمشاهی. آثار و تالیفاتی که اغلبشان حول حافظ شیرازی و قرآن پژوهی می‌گردد. دو کلید واژه که بهاالدین خرمشاهی از کودکی با هر دو مانوس بود و در سالیان عمر هرگز دست از این موانست نشست. تالیف۱۷ کتاب در حوزه حافظ‌ شناسی، ۱۰ کتاب قرآنی و ۵۰۰ مقاله قرآن پژوهانه گواهی بر این مدعاست. ترجمه کتاب «اندیشه سیاسی در اسلام معاصر» سال ۱۳۶۲توسط محمود عنایت، کریم امامی، داریوش آشوری و علیرضا حیدری -مدیر وقت انتشارات خوارزمی- به بهاالدین خرمشاهی پیشنهاد شد و او به گفته خودش «با کمال اشتیاق و افتخار» آن را پذیرفت و با توفیق الهی به پایان برد. ترجمه‌ای که جایزه کتاب‌ سال جمهوری اسلامی را برای خرمشاهی در سال ۱۳۶۳به ارمغان آورد.

درباره‌ بهاءالدین خرمشاهی

بهاءالدین خرمشاهی حافظ‌پژوه، مصحح، نویسنده، مترجم و عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی است.

او را نویسنده‌ای پرکار و پراکنده‌کار معرفی کرده‌اند. با این حال او حافظ‌پژوهی و قرآن‌پژوهی را حوزه تخصصی خود دانسته و معتقد است خود دو اصطلاح «قرآن‌پژوهی» و «وحیانی» در رشته مطالعات قرآنی را وضع کرده است. به باور سیدعلی موسوی گرمارودی از مترجمان قرآن، خرمشاهی نویسنده‌ای است که عمر خود را تلف نکرده است. یکی از زمینه‌های تخصصی خرمشاهی «واژه‌پژوهی» یا حوزه زبان و لغت است و در پیشگفتار کتاب اندیشه سیاسی در اسلام معاصر نیز به نحوه انتخاب بهترین معادل برای واژه های انگلیسی موجود در کتاب اشاره کرده است. از آثار خرمشاهی می‌توان به این موارد اشاره کرد:

  • تالیفات:
    تصحیح «کلیات سعدی» سال ۱۳۵۶، پوزیتیویسم منطقی سال ۱۳۶۱، تفسیر و تفاسیر جدید سال ۱۳۶۵، سیر بی‌سلوک (زندگی‌نامه خودنوشت) سال۱۳۷۰، دین‌پژوهی سال ۱۳۷۲، فرهنگ و دین سال ۱۳۷۴، فرار از فلسفه (زندگی‌نامه خودنوشت) سال ۱۳۷۷، تصحیح جدید «مرآت المثنوی» اثر تلمذ حسین، سال ۱۳۷۸، دایرة‌المعارف تشیع و...
  •  ترجمه ها:
    کتیبه‌ای بر باد، اثر هنری میلر (کتاب شعر) سال ۱۳۵۱، شیطان در بهشت، اثر هنری میلر، سال ۱۳۵۲، علم در تاریخ (با همکاری چند مترجم دیگر) سال ۱۳۵۴، هابیل و چند داستان دیگر، اثر میگل اونامونو (مجموعه داستان) سال ۱۳۵۶ و...
  •  حافظ پژوهی:
    ذهن و زبان حافظ سال ۱۳۶۱، چارده روایت (درباره شعر و شخصیت حافظ) سال۱۳۶۶، حافظ‌‌نامه سال ۱۳۶۶، حافظ سال ۱۳۷۲، تصحیح «دیوان حافظ» سال ۱۳۷۲
  •  قرآن پژوهی:
    فرهنگ موضوعی قرآن مجید ۱۳۶۴، قرآن‌پژوهی ۱۳۷۳، قرآن شناخت ۱۳۷۴، ترجمه قرآن کریم (همراه‌با واژه‌نامه و توضیحات) ۱۳۷۴، دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهی ۱۳۷۷ و...

جوایز بهاءالدین خرمشاهی

  1. جایزه کتاب‌ِسال برای ترجمه «اندیشه سیاسی در اسلام معاصر» ۱۳۶۳
  2. کتاب‌ِسال برای تألیف «حافظ‌ نامه» ۱۳۶۷
  3. جایزه و لوح تقدیر مشترک برای همکاری در تدوین «دایرة‌المعارف تشیّع» ۱۳۷۴
  4. جایزه و لوح تقدیر برای ترجمه قرآن کریم به‌فارسی، ۱۳۷۵
  5. جایزه و لوح تقدیر مشترک برای ناشر سال شدن مؤسسه «نشر و پژوهش فروزان» ۱۳۷۵
  6. جایزه و لوح تقدیر به عنوان خادم قرآن، ۱۳۷۶
  7. جایزه و لوح تقدیر برای برگزیده‌شدن به اولین شهروند افتخاری شیراز، برای خدمات حافظ‌پژوهی، ۱۳۷۹
  8. جایزه و لوح تقدیر انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۸۲
  9. منتخب جشنواره «چهره‌های ماندگار» ۱۳۸۲
  10. جایزه و لوح تقدیر در دوازدهمین دورهٔ نمایشگاه بین‌المللی قرآن، برای ترجمه‌ٔ «درآمدی بر تاریخ قرآن» ۱۳۸۳
  11. جایزه و لوح تقدیر «پیشکسوت نگارش تقد کتاب» از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ۱۳۸۳
  12. جایزه و لوح تقدیر بابت فعالیت در زمینه علم و دین از سوی مرکز علوم‌پزشکی ایران
  13. جایزه و لوح تقدیر برای مقاله «تحریف‌ ناپذیری قرآن» در دومین جشنوارهٔ مقالات دین‌پژوهی
  14. جایزه و لوح تقدیر فرهنگ‌سرای طبیعت و انجمن دوستداران حافظ برای فعالیت‌های حافظ‌پژوهی، ۱۳۸۴
حمید عنایت
حمید عنایت
نویسنده
سه انگیزه مرا بر آن داشت‌ که به ترجمه و نشر نامه‌هایی از تبریز بپردازم. اولا اعتقاد به اینکه کشف و فاش ساختن حقیقتی که به نفع مردم است، به عهده کسانی است که دسترسی به منابع و اطلاعاتی دارند که در اختیار اکثر هموطنان آنها نیست. همچنین اعتقاد به اینکه در صورت دگرگون گشتن حقیقت -خواه به سبب جهالت، خواه در نتیجه‌ی نفع شخصی، یا بداندیشی- نیاز به روشن ساختن واقع امر به مراتب بیشتر می‌گردد. چنانکه عرب می‌گوید: اذا ظهرت الدبعه فلیظهر العالم علمه. در ثانی اعتقاد راسخ به این که سیاستی که در پس سازش روسیه و انگلستان است – و نتایج تلخ آن را در بسیاری از نقاط جهان ، خاصه در ایران و بیشتر از همه در وقایع تاسف‌انگیزی که در این نامه‌ها شرح داده شده است می‌توان دیدـ هم مخالف اصول اخلاقی و هم غیرعاقلانه می‌باشد و ایمان به اینکه از بدعتی ناپسند، فایده و حاصل پسندیده‌ای نمی‌توان انتظار داشت، باید کسانی که چنین اعتقادی دارند برای جلوگیری این رویه از هیچ کوشش فروگذار نکنند و تا آنجا که مقدور است، به ترمیم زیان‌های متعدد، حاصل از آن بپردازند. ثالثا هدف من بیشتر، ترضیه‌ی روح کسانی است که قربانی تعدی و سفاکی روس‌هاگشته‌اند و طی زمستان ۱۹۱۱-۱۹۱۲ بر چوبه ی دار یا در سیاه‌چال‌ها و اتاق‌های شکنجه در تبریز و جاهای دیگر جان سپرده‌اند. شاید تنها با نشان‌دادن بی‌گناهی آنها، و اینکه در اکثر موارد، جز وطن‌پرستی گناه دیگری نداشته‌اند و خلوص نیت خود را به وسیله‌ی خدمت صادقانه به مملکت در زندگی و رشادت قابل تحسینشان به هنگام مرگ، ثابت کرده‌اند، بتوان روح آنان را تسلی بخشید.

بهاءالدین خرمشاهی
بهاءالدین خرمشاهی
مترجم
«سال ۱۳۶۴، کتابی از زنده‌یاد حمید عنایت با نام «اندیشه سیاسی در اسلام معاصر» ترجمه کردم که همان سال برگزیده جایزه کتاب سال شد. کتابی که به زعم من اگر عنوان برگزیده کتاب سال را هم نمی‌گرفت، دیده می‌شد و توجه مخاطبان کتابخوان را به‌ خود جلب می‌کرد. نکته قابل توجه این است که یک ترجمه دیگر از همین اثر هم از سوی انتشارات امیرکبیر به‌ چاپ رسید و زمانی که این کتاب از سوی امیرکبیر تجدید چاپ می‌شد، ترجمه من تازه تمام شده بود و در انتشارات خوارزمی درحال حروفچینی بود. آن موقع من به‌ علیرضا حیدری که مدیر انتشارات خوارزمی بود، گفتم آقا این طور شده و کتاب در انتشارات امیرکبیر مرتب در حال تجدید چاپ است، با تیراژ وسیعی که قیمت مناسبی داشت و همه می‌توانستند آن کتاب را خریداری کنند و بخوانند. اگر آن موقع هر چاپ را ۱۰۰۰ نسخه فرض کنیم، تا آن موقع ۱۶ هزار نسخه از کتاب به فروش رفته بود. حال باید پرسید آیا کتاب رقیب ترجمه من به چشم آمد؟ بله دیده شد، هرچند امروز نُسخ آن در بازار نیست، اما کتاب من که خوارزمی چاپ کرد به چاپ هشتم رسید. اکنون این کتاب با چاپ سه هزار و گاهی دو هزار بر جای مانده و تبدیل به کتاب درسی شده است. خلاصه سخن اینکه کتاب برگزیده کتاب سال دیده می‌شود، هرچند ناشران روی جلد کتاب نمی‌نویسند که کتاب برگزیده جایزه کتاب سال شده است، اگر ناشر خودش ناشر سال شده باشد، این را ذکر و به نوعی منعکس می‌کند، اما اگر کتابی برگزیده کتاب سال شده باشد، نمی‌نویسند، شاید نمی‌خواهند ریا کنند.»

نقل‌قول از کتاب

«پذیرفتن ضرورت حکومت قوی برای دفع متجاوزان بیگانه چیزی است و توجیه استبداد به نام دین چیزی دیگر.»


اندیشه سیاسی در اسلام معاصر – صفحه ۳۴

«هرچند محمد (ص) به عنوان خانم پیامبران، خازن گنجینه معارف دینی بود، فقط بعضی از آنها را آشکار می‌کرد و بقیه را ظاهر نمی کرد و این یا به جهت منطبق نبودن آنها با افق زمانه بود یا بی‌فایدگی نشر آنها در آن دوره معین از تاریخ.»


اندیشه سیاسی در اسلام معاصر – صفحه ۴۹

«آنچه مرحله حاضر از توافق محدود سنی-شیعه را از گذشته متمایز می‌گرداند این است که قطع نظر از لزوم سیاسی، حفظ یک جبهه واحد و متحد در برابر دشمنان خارجی لازم است و این توافق با میزان معتنابهی از هماهنگی فکری نیز همراه است.»


اندیشه سیاسی در اسلام معاصر – صفحه ۹۸

«بعضی از محققان سنی ادعا می‌کنند که اولوالامر به معنای خلفاست. ولی مفسران بزرگ قرآن عقیده دیگری دارند. به گفته بیضاوی مراد از اولوالامر معاصران پیامبر است و به گفته زمخشری مراد از آن علما است.»


اندیشه سیاسی در اسلام معاصر – صفحه ۱۱۷

شریعتی که هم معلم بود، هم سخنران، و هم نظریه پرداز، نفوذی داشته که هیچ متفکر مسلمان دیگری در هیچ نقطه از جهان اسلام نداشته. و این نفوذ نه فقط در پیش بردن و پروردن مبانی نظری سوسیالیسم اسلامی آنچنان که جوانان تحصیل‌کرده می‌فهمند، بلکه در اشاعه دادن ویژگی‌های اسلام مبارز نیز بوده است.


اندیشه سیاسی در اسلام معاصر – صفحه ۲۶۸

بزرگ‌ترین درس واقعه کربلا اینست که فداکاری و از خود گذشتگی باید به خاطر نفس عمل ستوده شود، درست همچنانکه حق را باید به عنوان هدفی فی نفسه سنجید و ستود. خاطره شهادت امام حسین باید انگیزه برپاداری مراسم جشن و سرور باشد، نه اشک و عزاداری، همچنانکه عید بزرگ مسلمین عید قربان یا عید اضحی (در دهم ماه ذوالحجه) به همان اندازه یادآور یک فداکاری است و با جشن و سرور برگزار می‌گردد.


اندیشه سیاسی در اسلام معاصر – صفحه ۳۲۴